تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,387 |
تعداد مقالات | 34,316 |
تعداد مشاهده مقاله | 12,990,859 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,704,095 |
کبوتر نامهرسان | ||
پوپک | ||
دوره 30، آبان مسلسل352، آبان 1402، صفحه 30-31 | ||
نوع مقاله: کبوتر نامه رسان | ||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22081/poopak.2023.74934 | ||
تاریخ دریافت: 30 آبان 1402، تاریخ پذیرش: 30 آبان 1402 | ||
اصل مقاله | ||
کبوتر نامهرسان آثار خوب بچهها به کوشش: سعیده اصلاحی سلام پاییز زهرا امیدی- 9 ساله– استان فارس- شهر جهرم سلام بر پاییز زیبا فصلی که رنگین کمان فصلهاست انگار خدا از همهی رنگهای مدادرنگیاش برای رنگآمیزیِ این فصل زیبا استفاده کرده است. پاییز، فصل دوستیهای کودکان در مدرسه فصل لبخند معلم و شروع درسها با نام آفریدگار مهربان است دوستت دارم ای زیباترین فصل! +++ بنفشه و جیک جیکی پرنیان برومند- 9ساله- شهرستان قرچک- ورامین یکی بود، یکی نبود. غیر از خدای مهربون، هیچکس نبود. خرس کوچولویی به نام بنفشه زیر درخت نارنجیِ پاییزی نشسته بود و داشت کتاب میخوند. ناگهان یک سیب از درخت افتاد. بنفشه، سیب سرخ را برداشت و گاز زد. مقداری از آن را خورد و بقیه را دور انداخت. گنجشک شاد و بازیگوشی که روی شاخههای درخت بود، گفت: «بنفشه جان، این سیب هنوز قابل خوردنه، این کار خوبی نیست که دور بندازیش و اسراف کنی. میدونی کسی که این درخت رو کاشته و ازش مراقبت کرده چه قدر زحمت کشیده؟ میدونی این درخت برای اینکه سیبهای خوشمزه به ما تقدیم کنه چهقدر تلاش کرده؟» بنفشه کمی فکر کرد و جواب داد: «بله، درسته جیک جیکی جان! من اشتباه کردم و اتفاقاً کتابی که دارم میخونم دربارهی رشد گیاهان است. ممنونم که این مطلب مهم رو به من یادآوری کردی.» بعد سیب را برداشت و توی آب زلال رودخانه شست و با لذت خورد. +++ دو قصهی خواندنی، نوشتهی دوست هنرمند پوپک: ستایش زارعی- 10 ساله– شهر مقدس قم قصهی اول: دوستی خورشید و دریا خورشید با دریا دوست بود. همهی آدمها هم خوشید و دریا را دوست داشتند. روزی تعدادی از آدمها به دیدن دریا آمدند و کنارش نشستند و با هم خوراکی خوردند و بعد زبالههایشان را توی دریا ریختند و رفتند. دریا خیلی ناراحت شد و خورشید شب و روز به این فکر کرد که چهطور میتواند به دوستش دریا کمک کند. تا اینکه فکری به ذهنش رسید. یک روز صبح زود تصمیم گرفت به آدمهایی که زبالههایشان را توی دریا میریزند درس خوبی بدهد. پس آنقدر تابید و تابید و تابید تا همه گرمشان شد. دریا لبخند زد و به خورشید گفت: «ممنونم! ولی باید راه بهتری پیدا کنیم.» راستی دوستان شما میتوانید یک راه حل خوب به دریا و خورشید پیشنهاد کنید؟ قصهی دوم: ابر و رنگینکمان ابری بود که خیلی دوست داشت ببارد و رنگینکمان بسازد؛ اما همینکه برای بارش آماده میشد شب از راه میرسید، ولی او ناامید نمیشد و با خودش میگفت: «فردا باید بیشتر تلاش کنم و زودتر آماده شوم.» او هرشب در خواب هم لبخندزنان به باران شدن فکر میکرد و به خودش امید میداد. بالأخره یک روز به آرزویش رسید و شروع به باریدن کرد. ابرها هم کنار رفتند و خورشید کمک کرد و رنگین کمان در آسمان پیدا شد. ابر، خوشحال خوشحال در آسمان میدوید و میبارید و هفت رنگ رنگینکمان پر رنگتر میشد. تا اینکه کمکم شب از راه رسید و رنگینکمان هم ناپدید شد. ابر که حالا تبدیل به رود شده بود همچنان خوشحال بود و میخندید. +++ سیاه و سفید ارشیا مشرویه- 9 ساله- شهرستان قرچک- ورامین اردک کوچولوی پرسیاهی بود که در جنگلی بزرگ زندگی میکرد. او دلش میخواست مثل بقیه سفید باشد؛ چون تمام دوستانش سفید و پنبهای بودند. آنها هفتهای یک روز دور هم جمع میشدند و در برکه آب تنی میکردند. پرسیاه که رنگ پرهایش را دوست نداشت، رفت و خودش را توی سطل رنگ انداخت و سرتاپا سفید شد. بعد با خوشحالی گفت: «راحت شدم. عالی شد. حالا من پرسفیدم.» در روز دورهمی هفتگی، همه دوستانش از دیدن او تعجب کردند و گفتند: «چهقدر عجیب و جالب است که از این به بعد باید به پر سیاه بگوییم پر سفید.» آنها کلی خندیدند و شادی کردند. بالأخره نوبت آبتنی شد و اردک کوچولوها یکییکی توی آب برکه پریدند؛ اما رنگ پرهای پر سفید در آب برکه دوباره سیاه شد. دوستانش باز هم با تعجب گفتند: «چه اتفاقی برایت افتاده پر سفید؟» او هم با خجالت ماجرای رنگ سفید را برای آنها تعریف کرد. دوستانش با شنیدن ماجرا گفتند: «رنگ پر مهم نیست، بلکه راستگویی و مهربانی و سلامتی مهم است. اتفاقاً پرهای سیاه تو در بین پرهای سفید ما تماشاییتر و زیباتر است.» پرسیاه هم عذرخواهی کرد و قول داد که همیشه راست بگوید واز اینکه سالم است خدا را شکر کند. +++ پاییز زیباست ویانا کیامنش - کلاس چهارم– 10 ساله- استان لرستان– شهرستان بروجرد پاییز میآید کلاغها قار قار میکنند باد میوزد و برگ درختان یکییکی میریزد باز میشود دبستان میآییم ما بچهها مثل گل به گلستان باز با هم جمع میکنیم برگهای رنگارنگ قرمز و قهوهای و زرد و نارنجی قشنگ برای نقاشی و زنگ هنر | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 20 |