تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,316 |
تعداد مشاهده مقاله | 12,994,503 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,706,326 |
قدم زدن در پسکوچههای ترس و لرز | ||
سلام بچه ها | ||
دوره 34، آبان مسلسل404-1402، آبان 1402، صفحه 26-27 | ||
نوع مقاله: ادبیات جهان | ||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22081/hk.2023.75024 | ||
تاریخ دریافت: 04 آذر 1402، تاریخ پذیرش: 04 آذر 1402 | ||
اصل مقاله | ||
قدم زدن در پسکوچههای ترس و لرز نگاهی به زندگی و آثار آر.ال.استاین هاجر زمانی اسم واقعیاش «رابرت لارنس استاین» است. سال 1943 میلادی، توی یکی از محلههای فقیرنشین ایالت اوهایو آمریکا به دنیا آمد. پدر و مادرش آدمهای معمولی بودند که برای گذراندن زندگی تلاش میکردند تا شکم فرزندانشان را سیر کنند. وقتی رابرت به سن مدرسه رسید، خانوادهاش آنقدر فقیر بودند که نتوانستند برای او لباسِ مدرسه تهیه کنند. او مجبور شد لباسهای قدیمی و کهنهی پسرعموهایش را بپوشد و به خاطر همین توی مدرسه، بچهها مسخرهاش میکردند. داریم در مورد آر.ال.استاین صحبت میکنیم، نویسندهی موفقِ ژانر ترسناک که اگر طرفدار این سبک باشید، حتماً از او چند کتاب خواندهاید. نویسندهای که خیلی زود فهمید نوجوانها علاقه افراطی به کتابهای ژانر وحشت دارند. البته خودش هم عاشق این داستانها بود! وقتی کوچک بود، عاشق داستان پینوکیو بود. جالب است بدانید داستانِ واقعی پینوکیو خیلی ترسناک و خشن است و تفاوت زیادی با فیلمهایی که ما دیدهایم، دارد! برگردیم به کودکیِ رابرت. آن زمان توی آمریکا، نویسندههای معروف، خیلی پولدار بودند. برای همین رابرت از کودکی آرزو داشت نویسنده شود تا خودش و خانوادهاش از فقر نجات پیدا کنند! او از همان کودکی رؤیاپردازیاش را شروع کرد. توی 9 سالگی، اتفاق جالبی برایش افتاد. او یک ماشین تایپِ قدیمی، توی زیرشیروانی خانهشان پیدا کرد و اولین داستانش را با آن دستگاهِ خاکخورده تایپ کرد. لطفاً این قسمت را تنهایی و دور از چشمِ پدر و مادرتان بخوانید! رابرت، هیچ وقت شاگرد ممتاز و درسخوانی نبود، بیشتر توی حالوهوای داستانهایش بود و گاهی هم نقاشی میکرد. خیلی عجله داشت که زودتر سراغ رؤیایش برود و خب! درس خواندن اولویت زندگیاش نبود! پیش به سوی حرفهای شدن رابرت، کسی نبود که به این راحتی دست از رؤیاهایش بکشد. برای همین در سال 1967 میلادی، به نیویورک رفت تا شانسش را برای نویسندهشدن، امتحان کند. او سالها برای نشریات کودکان جوک و داستان طنز و کمدی مینوشت، اما چند سال بعد سراغ علاقهمندیاش رفت و در سال 1986 اولین رمانِ ترسناکش را نوشت. استقبال از این کتاب خیلی زیاد بود و کتابش به اسم «قرار نامشخص» تبدیل به کتابِ محبوب نوجوانان در ژانر وحشت شد. فکر کنم اینجا بود که رابرت یک نفس راحت کشید و فهمید که مسیر زندگیاش را پیدا کرده است! سبکِ آر.ال.استاین در داستانهای رابرت، خبری از زامبیها و هیولاهای عجیب و غریب نیست. داستانهایش شباهت زیادی به زندگی واقعی و معمولی دارند. او از حالوهوای شخصیت داستانهایش مینویسد، چیزی که کمتر در فیلمهای این سبک میتوانید پیدا کنید. شخصیت کتابهای او نوجوانهای فقیر و آسیبدیده و البته بدشانسی هستند که سر از موقعیتهای ترسناک در میآورند. نکته جالب و مهم دیگر کارهای او این است که کتابهایش به صورت مجموعه هستند. این یعنی چند جلد بیشتر از شخصیتهای مورد علاقهتان را میبینید و دربارهشان میخوانید، و چی از این بهتر! آر.ال.استاین در یکی از مصاحبههایش گفت از این که آدمها را بترساند، لذت میبرد! او بیشتر برای گروه سنی نوجوان نوشته است، خوش به حالِ طرفداران این ژانر. کتابهای آر.ال.استاین همانطور که گفتیم، آثار این نویسنده بیشتر به صورت مجموعه هستند و بیشتر مجموعههایش هم در ایران ترجمه شدهاند. آر.ال.استاین بیش از 100 جلد کتاب نوشته و بیش از 300 میلیون نسخه از کتابهایش در سرتاسر دنیا به فروش رفتهاند که به معرفی معروفترینهایشان میپردازیم: مجموعهی تالار مخفی این مجموعه 6 جلدی است. در هر کتاب یک کودک به تالاری که هم اسم کتابهاست (چنگال مرگ، شب غولها، ماسکهای شیطانی و...) وارد میشود و داستانشان توسط وحشتی به نام «داستاندار» جمع میشود. مجموعهی ترس و لرز این مجموعه معروفترین اثر آر.ال.استاین است که 20 جلدی است. ویژگی این مجموعه علاوه بر بلند بودن آن، استفاده همزمان از ژانر وحشت و طنز است. در هر کتاب تعدادی نوجوان خودشان را در شرایطی خندهدار و ترسناک پیدا میکنند. خانهی مرگ، اردوی وحشت، آدمهای عروسکی و... از این مجموعه هستند. مجموعهی سرزمین وحشت این مجموعه یکی از پرفروشترین آثار اوست و 19 جلد آن تا به حال چاپ شده است. در این کتاب خوانندهها خود را در پارکی گرفتار مییابند که با هر کتاب، موقعیت آنها ترسناکتر میشود. راز جمجمه سرخ، موشهای هیولا، روح سگ زوزه میکشد و... از این مجموعه هستند. | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 4 |