تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,147 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,067 |
ماجراهای نبات کوچولو | ||
پوپک | ||
دوره 30، دی مسلسل354-، دی 1402، صفحه 6-7 | ||
نوع مقاله: خنده منده | ||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22081/poopak.2023.75212 | ||
تاریخ دریافت: 01 بهمن 1402، تاریخ پذیرش: 01 بهمن 1402 | ||
اصل مقاله | ||
خنده منده ماجراهای نبات کوچولو سیدناصر هاشمی
خانم معلم جواب داد: «نخیر دخترم، وقتی کاری انجام ندادی برای چی باید تنبیه شوی؟» نبات کوچولو نفس راحتی کشید و گفت: «آخیش! خیالم راحت شد؛ چون من تکالیفم را انجام ندادهام.»
پدرش جواب داد: «کادو چیه دخترم؟ سوییچ ماشین خودم است. گذاشتم اینجا که بعد از تولدت زحمت بکشی و آن را تمیز کنی.»
نبات کوچولو کمی فکر کرد و گفت: «خانم اجازه، میتوانیم با برگه هایش، شیشه های خانه را تمیز کنیم.»
نبات کوچولو جواب داد: «مامان خیلی گرسنهام، نمی توانم درس بخوانم.» مامان رفت و کلی خوراکی آورد. نبات کوچولو همه را خورد. مامان گفت: «حالا که سیر شدی درس بخوان.» نبات کوچولو گفت: «مامان با شکم پر که نمی شود درس خواند.»
نبات کوچولو کمی فکر کرد و ناگهان داد زد: «آهان، فهمیدم! شبی که فردایش امتحان ریاضی داشته باشیم.»
ناگهان نبات کوچولو گفت: «نه باباجان، توی آب نبود. من نمکهایش را لیس زدم؛ چون مامان گفته بود پسته ها را نخور برای باباست.»
خانم معلم با خواب آلودگی گفت: «دختر گلم ولی الآن ساعت دوازده شب است، نه صبح.» نبات کوچولو خندید و جواب داد: «میدانم خانم، ولی امروز صبح یادم رفت "سلام و صبح بخیر" بگویم خواستم الآن جبران کنم.»
ناگهان نبات کوچولو گفت: «مامان، بابا خسته شد، بقیه کارها را شما انجام بده.»
نبات کوچولو کمی فکر کرد و گفت: «یعنی باید آن کار را با پایمان انجام دهیم.» | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 16 |