تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,387 |
تعداد مقالات | 34,316 |
تعداد مشاهده مقاله | 12,993,185 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,705,400 |
حجاب استایلها هویت زنان ایرانی را نشانه گرفتهاند | ||
پیام زن | ||
دوره 32، اسفند-مسلسل360، اسفند 1402، صفحه 28-34 | ||
نوع مقاله: اجتماعی | ||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22081/mow.2024.75593 | ||
تاریخ دریافت: 13 اردیبهشت 1403، تاریخ پذیرش: 13 اردیبهشت 1403 | ||
اصل مقاله | ||
سرویس اجتماعی
عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی حجاب استایلها هویت زنان ایرانی را نشانه گرفتهاند صبا امراللهی در چند سال اخیر پدیدهای جدید به نام «حجاب استایل» در فضای مجازی بهخصوص اینستاگرام، ظهور کرده و توانسته جای خود را میان دختران و بانوان باز کند. افرادی که با استفاده از چادر و عباهای متنوع و رنگارنگ سعی میکنند مخاطبان را به خرید انواع کالای حجاب تشویق کنند. اما دغدغه کارشناسان فرهنگی و جامعهشناسان این است که آیا حجاباستایلها فقط کالای حجاب تبلیغ میکنند و با پوششها و آرایشهای متفاوت، سعی در محجبه کردن دختران و بانوان دارند، یا کنار فروش کالای خود قصد دارند بر سبکزندگی مخاطبان هم اثر بگذارند؟ دکتر «فاطمه درخشان» عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی، معتقد است حجاباستایلها میتوانند علاوه بر تغییر سبکزندگی، در تغییر هویت زنان هم موثر باشند. گفتوگوی ما با دکتر درخشان در بررسی این پدیده از نگاه جامعهشناختی است.
قبل از اینکه به این موضوع بپردازیم باید چند مفهوم را توضیح دهم. از نگاه جامعه شناختی، مهمترین ویژگی جامعه مدرن امروزی، «مصرف» است. جامعهشناسان با هر رویکردی مدرن، پستمدرن، غربی و شرقی، همه معتقدند نظام سرمایهداری برای بقا و احیای خود و برای اینکه بتواند تغییری ایجاد کند تا ماندگار شود شهروندان را به مصرفکننده تبدیل کرده؛ مصرفکننده برای هرچه که تولید میکند تا سود بیشتری نصیبش شود. بنابراین سنگ بنای ماندگاری در نظام سرمایهداری، سود است. برای اینکه مردم بیشتر مصرف کنند نیازآفرینی میکند، درنتیجه مصرف، زیاد میشود و بقا پیدا میکند. امروزه همه از طریق کانالهای مختلف با تبلیغات سرمایهداری مواجه میشوند. یکی از مهمترین کانالها، وجود کالای فرهنگی یا ابزار فرهنگی است. مهمترین ابزاری که اکنون در دست مردم است و میتواند کانالی برای تبلیغات سرمایهداری باشد گوشیهای تلفن همراه، شبکههای اجتماعی و رسانه است و نظام سرمایهداری از این رسانهها برای تبلیغ خود استفاده میکند. اگر بخواهیم درباره فرهنگ صحبت کنیم که با موضوع حجاباستایلها در ارتباط است باید بگوییم تعاریف زیادی از فرهنگ وجود دارد، اما من تعریفم را با تشبیه فرهنگ به لایههای زمین ارایه میکنم. زمین یک هسته مرکزی دارد که بسیار سخت است و هرچه به سطح زمین برود از سختی این لایهها کاسته میشود. هسته اصلی، از جنس ارزشها و جهانبینیهاست و بهسختی تغییر میکند. لایههای بیرونی همان سبک زندگی، ابزارهای فرهنگی و سازمانهای فرهنگی است. بنابراین برای ایجاد تغییر فرهنگی باید سراغ لایههای بیرونی رفت که سطحیاند و مقاومت کمتری نسبت به تغییرات نشان میدهند. با توجه به رویکرد انتقادی به نظام سرمایهداری، باید بگویم نظام سرمایهداری، حکومت، حاکمیت و هر نهاد و دستگاهی که بخواهد در جامعهای تغییراتی را ایجاد کند، باید سراغ لایههای بیرونی برود که با زندگی روزمره و با روابط اجتماعی افراد سروکار دارد. روشهای تامین معیشت، مصرف فرهنگی، نوع پوشش، ازدواج و... چیزهایی است که در زندگی ما جریان دارد. شاید این سوال مطرح شود که چگونه میتوان سبکزندگی مردم را تغییر داد؟ یکی از ابزارهای ایجاد تغییر، گروههای مرجع هستند. ما در جامعهشناسی از مفهوم گروه مرجع استفاده میکنیم. زیرا مردم همیشه و در همه جوامع دنبال تطبیق رفتار خود با گروهی هستند که مطلوب و مورد تاییدشان است و همیشه به سمت این گروهها تمایل دارند. این گروهها برای مردم مهماند و آنها دوست دارند در همه جنبهها اعم از پوشش، غذا خوردن، تفکر و اندیشه همانند گروههای مرجع باشند. الگوهای مرجع اهمیت ویژهای دارد، کاری که نظام سرمایهداری از طریق فرهنگ آن را انجام میدهد. در رسانهها وبلاگنویسی، رایج بود و وبلاگنویسان از طریق نوشتن بر دیگران تاثیر میگذاشتند و برخی از آنها در حوزههای تخصصی فعالیت میکردند. بلاگرها در فضای رسانهای کسانی هستند که تخصص خاصی دارند و تولید محتوا میکنند، اما اخیرا از واژه «اینفلوئنسر» یعنی تاثیرگذاران استفاده میشود و به افرادی گفته میشود که دنبالکنندههای زیادی دارند و تاثیرگذارند، اما ممکن است در هیچ حوزهای تخصص خاصی نداشته باشند. مثلا فردی اینفلوئنسر سبکزندگی است. این شخص از صبح تا شب روزمرگیهایش را در صفحه خود به نمایش میگذارد، استوری میگذارد و داستانش را تعریف میکند و تولید محتوای تخصصی ندارد. در جامعه امروز که جامعه مصرفی است، هر ابزار مهم تاثیرگذاری بر فرهنگ و سبکزندگی، نمونه اعلای فرهنگ است. گروههای مرجع از اهمیت برخوردارند و ممکن است متعدد باشند مثلا پدر و مادر، معلم، بلاگر، سلبریتی، هنرمند، سیاستمدار و... همه میتوانند بر رفتار مردم اثر بگذارند. اما از آنجایی که فرهنگ، رسانهای شده و گروههای مرجع در موبایلها و شبکههای اجتماعی حضور دارند و روی تفکر ما تاثیر میگذارند، بلاگرها و اینفلوئنسرها هم به گروه مرجع تبدیل شدهاند یعنی مخاطب به رفتار و نوع زندگی بلاگر توجه میکند و ناخودآگاه، سلیقهاش شبیه او میشود که متاسفانه این اتفاق در سبکزندگی ما پر رنگ شده است.
ممکن است در جوامع مدرن برخی تصور کنند کانالهای دسترسی به منابع اطلاعات و دانش زیاد است و با یک جستوجوی ساده در گوگل میتوانند اطلاعات مورد نیاز را بهدست آورند و دیگر نیازی به الگو ندارند، اما این، یک نیاز و تمایل درونی است و افراد همیشه دوست دارند رفتارشان را با کسی که برایشان مهم است، تطبیق دهند و مانند او باشند. ما با پدیدههای شناختی مواجه میشویم که ممکن است برایمان مبهم باشد. منابع شناختی زیاد است، پس نمیتوانیم انتخاب کنیم و فرصت کافی برای شناسایی نداریم، بنابراین دنبال الگویی هستیم تا از آن تقلید کنیم. اساسا انسانها دوست دارند تقلید کنند، حتی اینفلوئنسرها هم در زندگیشان یک گروه مرجع دارند و این تمایلی است که در همه افراد وجود دارد. انسان به لحاظ شناختی از گروههای مرجع تاثیر میگیرد که بهعنوان ابزاری برای ایجاد تغییرند. در یک جامعه، سیاستمداران، ورزشکاران و بازیگران میتوانند گروه مرجع باشند و بستگی به شرایط آن جامعه دارد و اینکه کدام گروه سرمایه اجتماعی بیشتری دارد و برای مردم جذاب است.
برخی استفاده از واژه «حجاب استایل» را درست نمیدانند، اما از نظر من این واژه درست است. استایل به یک روش خاص میگویند که فردی برای بیان خودش به آن اشاره میکند و میگوید این روش و سبک من است. ممکن است استایل در حوزههای مختلف باشد، اما بیشتر در صنعت مد و پوشاک از واژه استایل استفاده میشود البته واژه استایل در حجاب استایلها فقط پوشش را در بر نمیگیرد. در جامعهشناسی، آنچه اهمیت دارد این است که حجاب استایلها فقط شیوه لباس پوشیدن خود را ابراز نمیکنند بلکه علاوه بر نشان دادن نحوه پوشش خود، کارهای دیگری هم انجام میدهند. استایل هرکسی میتواند نشانه شخصیت، طرز فکر و سلیقه او باشد. در جامعهشناسی از واژه مُد استفاده میکنیم زیرا استایل، به سلیقه و سبک یک فرد برمیگردد اما مد، سلیقه و سبک یک جامعه است که با هم ارتباط دارند. سبک یک حجاباستایل میتواند مُد شود و اینجاست که خطرناک میشود. جمعیت زیادی از افراد مانند یک بلاگر رفتار میکنند و این اتفاق زمانی خطرناک میشود که تاثیر منفی داشته باشد.
اصطلاح حجاباستایل به حداقل 50سال گذشته در اروپا و در صنعت مد و پوشاک برمیگردد. البته نه فقط در اروپا که در برخی کشورهای آسیایی مسلمان مانند ترکیه، اندونزی و مالزی که حجاب اسلامی در این کشورها اجباری نبوده افراد بهعنوان طراح، در صنعت مد و پوشاک فعالیت میکردند. لباسهایی را طراحی میکردند که سبک حجاب اسلامی باشد و حجاب استایل برای تبلیغ و ترویج حجاب اسلامی به وجود آمد. باید مراقب باشیم تا حجاب استایل را از ریشه نزنیم. وقتی میخواهیم از پیامدهای منفی آن صحبت کنیم، ریشه حجاب استایل را نزنیم، زیرا حجاب استایل در کشورهای اسلامی به وجود آمد و بعد به اروپا رفت، حتی طراحان خانم ایرانی بودند که در کشورهایی مانند ایتالیا فشنشوهای حجاب استایل برگزار میکردند که به شیوه خوبی هم برگزار میشد. در اصل اصطلاح صحیح حجاب استایل، «مدلینگ اسلامی» بوده که زیرمجموعه صنعت مد و پوشاک بود. صنعت مد و پوشاک، یکی از صنایع پردرآمد در دنیاست که در چند سال اخیر در ایران هم مورد توجه قرار گرفت. بعضی دغدغهها در زمینه حجاب اسلامی یا طراحی پوشاک اسلامی منجر به توجه به این بحث شد. حجاب استایلها پیامدهای منفی قابل مشاهدهای داشته و دارند که نباید آن را نادیده بگیریم، زیرا ممکن است به صنعت مد و پوشاک ما ضربه وارد کند؛ صنعتی در حوزه اسلامی و حجاب اسلامی پا گرفته که باید از آن مراقبت کنیم. این صنعت متاسفانه در ایران به شکل ضعیفتر و غیرحرفهای در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی به دلایل اجتماعی و اقتصادی در قالبهای نامتعارف پوششی و رفتاری در حال ظهور و بروز است، چون فضای مجازی ما، نسبت به کشورهای دیگر بسیار نابهسامان است. فیلترینگی که از یک سال گذشته بر فضای مجازی حاکم شده باعث نابهسامانی بیشتر هم شده! هیچ قاعده و قانونی وجود ندارد و قوانین رسمی بر فضای مجازی حاکم نیست. مثلا در هلند قانونی وجود دارد که هیچ بلاگر و اینفلوئنسری اجازه ندارد از فیلترهای زیبایی در شبکههای اجتماعی استفاده کند و کسانی که این کار را انجام دهند، جریمه میشوند. منظور از ضابطه و قانون این است که یک بلاگر بداند چگونه باید در شبکههای اجتماعی ظاهر شود. اگر بلاگرها بخواهند با انواع فیلتر در شبکههای اجتماعی باشند پس، زیبایی یک ارزش محسوب میشود دقیقا مانند اتفاقی که در کشور ما افتاده است.
اگر بخواهیم از نظر آسیب شناسانه حجاب استایلها را مورد بررسی قرار دهیم باید موضوع را فراتر از حوزه حجاب و عفاف بدانیم. گاهی حجاب استایلها هیچ اعتقادی به چادر ندارند و فقط یک مدل هستند، زیرا یک روز تبلیغ چادر و روز بعد تبلیغات دیگر انجام دهند. اما آیا یک بلاگر حجاب بر حجاب مردم میگذارد؟ اینطور نیست چون یک بلاگر در کنار تبلیغ چادر، زندگی خود را هم در معرض نمایش قرار میدهد و فقط بر نوع پوشش مخاطب تاثیر نمیگذارد. از نگاه جامعهشناختی او، سبکزندگی مخاطب را تحتتاثیر قرار میدهد و این همان سبکزندگی سرمایهداری است که میخواهد مخاطب را به یک مصرفکننده تبدیل کند. نظام سرمایهداری دنبال پول بیشتر است و از هر راهی استفاده میکند تا سود بیشتری به دست آورد. اساسا از ابتدا اینستاگرام برای تبلیغات به وجود آمد تا محصولات و کالاهای مختلف در آن تبلیغ شود، یعنی هدف کاملا تجاری و اقتصادی بوده است. اما برای اینکه مخاطب خود را نگه دارد، تصویری و جذاب شده و مدام به آن، قابلیتهای جدید اضافه کردند تا به منفعت اقتصادی مورد نظر دست یابند. برخی میگویند حجاب استایلها یک شبکه سازماندهی شدهاند و یک عامل خارجی وجود دارد که آنها را سازماندهی میکند و کسی که حجاباستایل است خود، یک گروه مرجع دارد و گروه مرجع او، بلاگرهایی هستند که از این طریق در فضای مجازی درآمد کسب میکنند. بلاگرها افرادی هستند که در فضای مجازی محتوا تولید میکنند، ولی اینفلوئنسرها سربازان نظام سرمایهداری هستند و برای سرمایهدارها کار میکنند که هم خودشان درآمد کسب میکنند و هم سرمایهداری در میدان نبرد فرهنگی پیروز میشود. تمام کشورهای جهان در میدان فرهنگی با هم در حال نزاعاند و هرکسی فرهنگ قویتری داشته باشد، بر میدان مسلطتر است. امروز هم حجاباستایلها و هم مخاطبانشان بانوان هستند و حجاباستایلها فراتر از موضوع حجاب و پوشش در حال کار روی مخاطباناند، آنها هویت را تغییر میدهند. متاسفانه بانوان مشکل هویتی دارند و حجاب استایلها هویت آنها را به سمت هویت مدرن یعنی هویت مدرن مصرفکننده تغییر میدهند. خانمی که هویت مدرن مصرفکننده دارد، هر روز دنبال سبک جدیدتر و متفاوتتری است و دیگر راضی نمیشود طبق سبک و سیاق قبلی باشد و چیزهای جدیدتر تغییرش میدهد و نتیجهاش میشود آنچه امروز در سبک پوشش بانوان میبینید. بحث هویت، فراتر از پوشش است. جامعه ما، یک جامعه سنتی مدرن است و هیچ جامعهای نیست که عنصر مدرن بودن یا تجربه مدرن بودن را نداشته باشد. در بحث هویتی زنان، بهعنوان یک زن ایرانی مسلمان، یک بخش از هویت، ایرانی و مسلمان بودن است و بخش دیگری از هویت ما را مدرن بودن شکل میدهد و همه زنها مدرن بودن را تجربه میکنند. جنبه مدرن بودن زمانی میتواند آسیبزا باشد که بخشهای هویتی ما را استحاله کند که یادمان برود یک زن ایرانی مسلمان و قائل به یکسری ارزشهای ایرانی اسلامی هستیم. نظام سرمایهداری، بخش مدرن هویت مخاطب را پررنگ میکند. البته بنده به مصرف نگاه منفی ندارم، زیرا این ویژگی انسان مدرن و اقتضای یک جامعه مدرن است و در جامعهای زندگی میکنیم که مصرف، بخشی از زندگی ماست. جایی که مصرف به ارزشهای مسلط جامعه آسیب میزند، خطرناک است.
جواب واضح است. زیرا حجاب، لایه بیرونی فرهنگ و سبکزندگی است. آنها ابتدا حجاب بانوان و مدل لباس پوشیدن آنها را تغییر میدهند سپس سفر رفتن و شیوه زندگی کردن و... کمکم ارزشهای آنها را تغییر میدهند چون دنبال تغییر هویت زنان هستند. وقتی ارزشها تغییر میکند فقط مساله، حجاب بانوان نیست، همهچیز تغییر میکند. به این ترتیب تعامل زن با همسر، فرزند و خانواده عوض میشود. زن دیگر دوست ندارد ازدواج کند. اگر ازدواج میکند، دوست ندارد فرزندی داشته باشد. میبینید در تمام اجزای زندگی یک زن اثر میگذارد. متاسفانه آسیبشناسیها محدود شده به اینکه حجاب برتر بهعنوان چادر به اشکال دیگر در حال تغییر است، اما تمام ابعاد زندگی زنان دستخوش تغییر است و این یک آسیب جدی است!
ما در سالهای اخیر، مدرن شدن را تجربه میکنیم. حال از چه زمانی دچار مشکل هویتی شدیم؟ از وقتی که ارزشهایمان مقابل هم قرار گرفتند. یکسری ارزشهای سنتی فرهنگی داریم که ارزشهای مدرن غربی مقابل آنها قرار گرفتهاند. بعد از انقلاب، شرایط بهتری برای حضور زنان بیرون از خانه ایجاد شد، اما همچنان سنتها در بافت و لایههای درونی فرهنگ ما حفظ شده است. هنوز هم جامعه ما مردسالار است، در مقابل من بهعنوان یک زن تغییر کردهام، درس خواندهام، کار میکنم و استقلال دارم، اما هنوز درگیر همان ارزشهای سنتی هستم. این، همان مشکل هویتی است. مدام از خودم میپرسم من کدام زن هستم؟ زنی که باید در ساختار سنتی زندگی کنم؟ یا زنی که باید در ساختار زندگی مدرن باشم؟ آیا من زن ایرانیـاسلامی هستم؟ هویت من کدام است؟ اینجا من بهعنوان یک زن دچار سرگردانی میشوم. اینجا کدام فرهنگ میتواند مرا جذب کند؟ آنکه قویتر و جذابتر است و نیازهای امروز مرا رفع میکند. نظام سرمایهداری نیازهایی را در من به وجود آورده چون کار اصلیاش نیازآفرینی است. اگر به تبلیغات دقت کنید میبینید یک اینفلوئنسر درحال تبلیغ محصولی است که شما نمیدانستید چنین چیزی وجود دارد و با دیدن تبلیغ، ناگهان احساس نیاز میکنید. در اینجا نظام سرمایهداری اول نیازآفرینی و سپس راهکار ارایه کرده. آیا در فرهنگ سنتی ما، برای رفع نیازهای یک زن ایرانی و اسلامی، ارایه راهکار وجود دارد؟ وقتی فرهنگ سنتی راهکاری نداشته باشد، طرف مقابل این کار را میکند و زن آن را انتخاب میکند. حجاب استایلها برای یک زن جذاباند چون هویت زنان، مدرن شده است. در حجاب استایلها ممکن است عفاف وجود نداشته باشد، اما جذابیت دارد و این میتواند برای زن با هویت مدرن که مصرفکننده هم هست جذاب شود؛ بنابراین اثرگذار میشود.
برخی میگویند باید برای حجاب استایلها قانون بگذارید و آنها را محدود کنید و قانونگذار باید قانون وضع کند تا فعالیت این افراد را محدود کند، ولی مشکل ما این است اینستاگرامی که منشأ این مشکلات است، فیلتر است و قانونگذار به فیلتر کردن بسنده کرده است. فیلترینگ پیامدهای بدی برای خانوادهها دارد. ما میتوانیم از تجربه کشورهای دیگر در زمینه فیلترینگ استفاده کنیم. مثلا کانادا فیلتر نکرده، اما دسترسی به یکسری پیجها را بسته و این کار روی افکار عمومی تاثیر منفی نمیگذارد که فقط من محدود و فیلتر شدهام. در مبحث حجاباستایلها، قواعد و ضوابط یک بخش کار است و بخش دیگر این است که باید کار فرهنگی انجام داد. مسئولان فرهنگی باید یک جریان، راه بیندازند و کنار حجاب استایلها، مدلینگ اسلامی را از راههای دیگر تقویت کنند و با استفاده از متخصصان، این کار را انجام دهند تا مدلینگ اسلامی پا بگیرد و ایدههای جذاب را ارایه کنند. باید هویت زن مسلمان ایرانی را برایش روشن کرد تا خودش متوجه شود چرا باید حجاب داشته باشد. ممکن است برخوردهای سلبی و قانونی خیلی تاثیر نداشته باشد، اما برای حجاباستایلها باید قوانین خاصی وضع شود و با آنها برخورد شود. از طرفی هم باید کار فرهنگی انجام شود اما با توجه به فیلتر بودن شبکههای اجتماعی نمیتوان جریانی راه انداخت که عموم زنان از آن بهرهمند شوند. نکتهای را بهتازگی در گزارش برخی از رسانهها دیدم؛ اینکه حجاب استایلها سبک پوشش عفیفانه را تغییر دادهاند و حجاب را از چادر به انواع دیگری مانند عبا تغییر داده است. فکر میکنم موضوعی است که باید به آن توجه کرد و مراقب بود. ما تنوع پوششی را سالهاست که در جامعه میبینیم و الان در جامعه از بیحجاب داریم تا حجاب برتر چادر و حتی در برخی شهرها، خانمها پوشیه دارند. باید در شرایط حاضر، این تکثر را پذیرفت البته خانمهای بیحجاب، منظور ما نیستند. منظور ما کسانی هستند که حجاب دارند و حد شرعی را رعایت میکنند، اما به شکلهای متفاوت. در شرایط حاضر باید تکثر را بپذیریم و به آن احترام بگذاریم. چون جامعهشناسان، به انسجام و همبستگی قائلاند. یعنی شرایطی که مردم راحت بتوانند زندگی کنند و به اهداف مادی و معنویشان برسند. در جامعهشناسی میگوییم برای اینکه همبستگی ایجاد شود، باید روی ارزشهای عام تاکید کرد. با برچسب زدن، عامل ایجاد شکاف میشویم و دو دستگی و چند دستگی ایجاد میکنیم. بین خانم چادری و خانمی که عبا پوشیده اما ارزشی مشترک به نام دینداری دارند، هیچ تفاوتی نیست و نباید به خانمی که عبا پوشیده، برچسب بزنیم. در شرایط حاضر باید از هر چیزی که چند دستگی ایجاد میکند، دوری کرد، اما در عین حال خیلی منطقی و علمی باید جلوی برخی آسیبها را بگیریم. حجاب استایلها میتوانند عاملی برای تغییر پوشش باشند، اما نباید کاری کنیم که چند دستگی را را بین کسانی که توافق ارزشی دارند، تشدید کنیم. از قبل از انقلاب تاکنون، دورههای متفاوتی را در مواجهه با حجاب تجربه کردهایم. از دهه 1340 و 1350 طبقه متوسط مدرن در ایران ظهور کرد که نوع پوشششان متفاوت بود و همیشه طبقه سنتی و مدرن، مقابل هم بودند. اینها فراز و فرود داشت. مثلا اواخر حکومت پهلوی، بیحجابی و تمایل به نداشتن حجاب زیاد شده بود و در سطح شهر دیده میشد. در زمان انقلاب، بیحجابی کم و حجاب زیاد میشود. اواسط دهه 1370 و 1380 دوباره این شکل کمحجابی و اشکال دیگر حجاب ظهور میکند. ما به لحاظ تاریخی فراز و فرود داشتهایم. همان فردی که حجاب نداشته در زمان انقلاب اینجور نبوده که به حجاب قائل شود، بهخاطر شرایط جامعه، رعایت کرده، ولی اعتقاداتش تغییری نکرده. عدهای از آن گروه سنتی که تفکر قالبی داشتند و تغییر هم نکرده بودند، مواجهه قهری داشتند. بعد از انقلاب، روی دین و هویت دینی بیش از سایر بخشهای هویتی تاکید شده. وقتی در جامعهای فقط روی هویت دینی تاکید شود و همه برنامههای فرهنگی و اجتماعی حول هویت دینی مردم باشد و عناصر دیگر هویتی کنار گذاشته شود، مردم واکنش نشان میدهند. معتقدیم افراد در خانواده، جامعهپذیر میشوند. وقتی در خانوادهای، حجاب، مساله مهمی نیست بنابراین فرزند آن خانواده هم با همان تفکر پرورش مییابد و وقتی در جامعه میبیند که فقط هویت دینی پررنگ میشود که باید حجاب داشت و فقط برنامهها و مناسک دینی وجود داشته باشد، واکنش نشان میدهد. حکومت دینی، داعیه دین دارد و به مردم نوید داده که با پیاده کردن دین، عدالت را برقرار میکند و زندگی بهتری به مردم میدهد. وقتی حکومت بر هویت دینی تاکید میکند و از طرف دیگر نمیتواند نیازهای مردم را بهخصوص در حوزههای اقتصادی و معیشتی رفع کند، مردم، هویت دینی که بر آن تاکید میشود را نمیخواهند. دولت باید نیازهای مردم را برطرف کند، چون این کار معرف مشروعیت اوست. وقتی با داعیه دین، نوید یک زندگی بهتر را به مردم میدهد و نتوانسته آن را جامه عمل بپوشاند و از طرفی از مردم میخواهد که به ارزشهای دینی پایبند باشند، قطعا آنها انجام نمیدهند. نسل جدید هم از کانالهای مختلف در حال دریافت اطلاعات است و سرعت تبادل اطلاعات، سرعت تکنولوژی و پیشرفت و تفاوت نسل زیاد شده. در کشورهای غربی، بازوهای جامعهپذیرکننده مانند خانواده، آموزش و دین متناسب با ساختارهای معرفتی و فکریشان است و خوب عمل میکنند. در کشور ما، بازوهای جامعهپذیرکننده با هم در تعارضاند. در خانواده یکسری ارزشها وجود دارد، در رسانه یک چیز و در مدرسه چیز دیگری است. وقتی جوانان با انواع تعارض ارزشی روبهرو هستند و نمیدانند کدام بهتر است، سراغ بلاگر میروند. چون بلاگر جذابتر است و گوشیهای تلفن همراه خطدهنده فکری آنهاست، البته این مشکلات مربوط به جامعه ماست.
در جامعهشناسی، شبکههای اجتماعی بهخصوص اینستاگرام ابزار و فضایی برای بقای نظام سرمایهداری است. به این ترتیب نظام سرمایهداری میتواند در جامعه ما ریشه بدواند و بقا پیدا کند. وقتی حجاب استایلها، ابزار نظام سرمایهداری میشود، قاعدتا از نگاه جامعهشناختی ابزار مثبتی نیست و حجاب استایلها، اینفلوئنسرند یعنی اثرگذار! چون تاثیرگذاران در زمین نظام سرمایهداری بازی میکنند، استحاله شدهاند. حجاباستایل هم پیامدهای مختلف میتواند داشته باشد، چون در حال ایجاد تغییر در حجاب است. اساسا سرمایهداری میخواهد مخاطب را تغییر داده و به شکلی درآورد که فقط مصرفکننده باشد. حجاب استایل، هم نوع پوشش و هم سبکزندگی فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی مخاطب را تغییر میدهد. حجاب استایلها برای مخاطب مشکل هویتی ایجاد میکنند. یعنی زنان را به مصرفکننده تبدیل میکنند. زن به فردی تبدیل شده که پوشش چادر را به عبا تغییر داده و مدام در حال خرید است. تبدیل به یک مصرفکننده بیهدف شده و از هویت خودش که زن کیست؟ برای چه به این دنیا آمده و چه نقشی در جامعه و خانواده دارد، دور شده؛ آسیب بزرگ، اینجاست. بحث هویتی و تغییر ذائقه را باید در حوزههای مختلف ببینیم. چون زنی که فقط مصرفکننده است، ممکن است مادر خوبی هم نباشد. خانواده مهمترین نهاد جامعهپذیر کردن افراد است. یک زن، فرزندی را که تربیت میکند، شبیه خودش میشود. زنان نقش مهمی در جامعه دارند که باید فراتر به این مقوله نگاه کرد. نباید بگوییم حجاباستایلها، بانوان چادری را به مانتویی شدن ترغیب میکنند، برچسب نزنیم و با احتیاط در اینباره صحبت کنیم. نباید بگوییم عبا، پوشش غیرعفیفانه است. عبا هم میتواند پوشش عفیفانه برای یک زن باشد، تا زمانیکه حد و حدود شرعی را رعایت کرده، چون بر ارزش حجاب با خانم چادری توافق دارد و این به معنای انسجام است. نباید با برچسبهای نادرست آنها را دچار اختلاف درونی کنیم. باید انسجام را بین کسانی که ارزشهای مشترک دارند، ایجاد کنیم. | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 35 |