تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,387 |
تعداد مقالات | 34,316 |
تعداد مشاهده مقاله | 12,990,924 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,704,133 |
چرخ چرخبازی | ||
پوپک | ||
دوره 30، بهمن- مسلسل355-، بهمن 1402، صفحه 6-7 | ||
نوع مقاله: داستان | ||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22081/poopak.2024.75617 | ||
تاریخ دریافت: 16 اردیبهشت 1403، تاریخ پذیرش: 16 اردیبهشت 1403 | ||
اصل مقاله | ||
چرخ چرخبازی ریحانه صادقییکتا درنا و دوستانش بادکنکبازی میکردند که یکهو بادکنکشان ترکید. از توی بادکنک یک عالم فوت کوچولو بیرون پرید. همه فوت کوچولوها ناراحت شدند. رفتند گوشهای نشستند و غصه خوردند؛ به جز یکی از آنها به اسم فوتیفو. فوتیفو، شاد و خندان بود. او دلش میخواست در آسمان بچرخد و بازی کند. بخندد و شادی کند. فوتیفوی شاد و بازیگوش به خودش گفت: «برای چی بنشینم و غصه بخورم. میروم همه جا را میگردم و برای خودم همبازی پیدا میکنم.» فوتیفو در هوا چرخید و چرخید. یک خوشهی گندم دید. چرخی زد و از او پرسید: «ای گندم سبز و قشنگ! همبازی من میشوی؟» خوشهی گندم گفت: «نه، الآن وقت ندارم. اول باید حسابی آفتاب بخورم تا زرد و طلایی بشوم، بعد میام بازی.» فوتیفو نتوانست صبر کند. فوفویی کرد و کنار یک گل نشست. به او گفت: «میایی با هم بازی کنیم؟» گل به او گفت: «نه نمیتوانم. اگر موقع بازی تو به من فوت کنی، گلبرگهایم میریزد و دیگر گل نیستم.» فوتیفو خسته شد. گوشهای نشست تا استراحت کند. یکهو قاصدکی در هوا چرخید و افتاد کنار فوت کوچولو. قاصدک به او گفت: «میایی بازی؟» فوتیفو گفت: «چه بازیای؟» قاصدک گفت: «چرخ چرخبازی.» فوتیفو با خوشحالی گفت: «بله که میآیم.» آن وقت به طرف قاصدک فوفو کرد. قاصدک با فوتیفو رفتند به هوا. آنها در هوا چرخ چرخبازی کردند. درنا و دوستانش در حال بازی قاصدک را دیدند. دویدند دنبال قاصدک. بچهها از پایین فوفو میکردند و دنبال قاصدک میدویدند. آسمان پر شد از فوت کوچولوهایی که دلشان میخواست شاد باشند و چرخ چرخبازی کنند. | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 4 |