تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,398 |
تعداد مقالات | 34,489 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,207,973 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,828,731 |
ماجراهای قندک و نبات کوچولو | ||
پوپک | ||
دوره 30، اسفند-مسلسل۳۵۶ - شماره پیاپی 356، اسفند 1402، صفحه 6-7 | ||
نوع مقاله: خنده منده | ||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22081/poopak.2024.75631 | ||
تاریخ دریافت: 16 اردیبهشت 1403، تاریخ پذیرش: 16 اردیبهشت 1403 | ||
اصل مقاله | ||
ماجراهای قندک و نبات کوچولو سید ناصر هاشمی
قندک و نبات کمی به هم نگاه کردند و نتوانستند جواب بدهند. پدر گفت: «جوابش میشود موبایل.» قندک با تعجب گفت: «مگر با موباییل گردو میشکنند؟» پدر با خنده جواب داد: «گوشی خودم است. دوست دارم باهاش گردو هم بشکنم.»
فروشنده یک تکه آهن داد به قندک و گفت: «بیا، این را ببر بینداز درون آب، بعد از سه روز زنگ میزند.»
یکهو قندک گفت: «بابا میشود کوچ کنیم مریخ تا شما بشوی 38 کیلو که اینقدر رژیم نگیری؟»
قندک کمی فکر کرد و جواب داد: «گوشهایم را.» گفتند: «چرا؟» جواب داد: «چون گوش خود به خود میشنود و به هیچ تلاشی نیاز ندارد.»
جوان گفت: «بله، چهطور مگه؟» نبات کوچولو جواب داد: «ﻣﺎﺷﺎءاﻟﻠﻪ ﭼﻘﺪﺭ ﺑﺰﺭﮒ ﺷﺪین؟!»
پدر با خنده گفت: «خدا را شکر! از دیشب خوابم نبرده، فکر کردم میخواستید پول بگیرید.»
قندک جواب داد: «نه آقا، خیلی شلوغ است، صبر کنید اتوبوس بعدی بیاید.» آقا خیلی جدی گفت: «بچهها خواهش میکنم بروید کنار، من رانندهی اتوبوسم.»
قندک جواب داد: «ﻓﻘﻂ ﺩﻭﺭﺵ ﺁﺑﻴﻪ، ﻭﺳﻄﺶ ﺳﻔﻴﺪﻩ.» | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 15 |