تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,387 |
تعداد مقالات | 34,316 |
تعداد مشاهده مقاله | 12,990,821 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,704,075 |
مار و مرد بازرگان | ||
پوپک | ||
دوره 30، بهمن- مسلسل355-، بهمن 1402، صفحه 30-31 | ||
نوع مقاله: ایران زیبا | ||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22081/poopak.2024.75715 | ||
تاریخ دریافت: 19 اردیبهشت 1403، تاریخ پذیرش: 19 اردیبهشت 1403 | ||
اصل مقاله | ||
ایران زیبا مار و مرد بازرگان بیژن شهرامی مرد بازرگان خوشحال از رسیدن به کاروانسرایی* آباد و زیبا اول الاغهایش را به آخور فرستاد و سپس راه افتاد تا دور و برش را خوب ببیند که یکدفعه صدای نالهی ضعیفی به گوشش رسید. خوب که دقت کرد ماری را دید که دمش زیر سنگ اجاقی تازه خاموش شده گیر کرده بود. دلش به حالش سوخت و با چوب و کیسهای که به همراه داشت، نجاتش داد. کمی بعد مار حالش جا آمد و از درون کیسه بیرون خزید؛ اما به جای تشکر از مرد بازرگان، دور پایش پیچید و آمادهی نیش زدنش شد! مرد بازرگان که فکر میکرد مار دارد سر به سرش میگذارد، گفت: «دوست عزیز، داری چه کار میکنی!؟» مار گفت: «از پدرم شنیدهام که جواب خوبی بدی است! حالا میخواهم خوبیات را با نیش زدن تلافی کنم!» مرد بازرگان که حسابی جا خورده بود، گفت: «مار خوش خط و خال، اشتباه به عرضت رساندهاند، جواب خوبی، خوبی است؛ نه بدی.اگر حرفم را باور نداری بیا برویم و از دیگران بپرسیم.» مار قبول کرد و اول از همه سراغ گاوی رفتند که داشت زمین روبهروی کاروانسرا را شخم میزد. گاو با دیدن آنها ایستاد و به حرفهایشان خوب گوش داد. او هم میدانست که جواب خوبی، خوبی است؛ اما چون دل خوشی از دست صاحبش نداشت، گفت: «اگر حرف مار غلط است، پس چرا دهقان پیر مرا با چوب میزند؟» مرد بازرگان خواست بگوید که اشتباه و بدرفتاری یک یا چند نفر را نباید به پای همهی آدمها نوشت؛ اما با دیدن درختی که سرسبزیاش جلب توجه میکرد، تصمیم گرفت سکوت کند و به راهش ادامه دهد... درخت با دیدن آنها و شنیدن داستانشان آهی کشید و گفت: «من به رهگذران خسته میوه و سایهی خنک میدهم؛ اما آنها پایم آتش روشن میکنند یا برای چیدن میوه، سنگم میزنند و شاخ و برگم را میشکنند...» هنوز حرفهای درخت تمام نشده بود که از لای بوتهها روباهی بیرون پرید و گفت: «من که باور نمیکنم راست گفته باشید. مگر میشود ماری به این بزرگی درون کیسهای به این کوچکی جایش شده باشد!» مار که از حرف روباه جا خورده بود فس فسی کرد و به سرعت پایین آمد تا نشان دهد که دروغ نگفته است؛ اما درون کیسه خزیدن همان و گرفتار شدن همان! و اینطور بود که مرد بازرگان از شر مار ناسپاس راحت شد و بعد از تشکر از روباه به کاروانسرا برگشت تا پس از شبی توقف و استراحت به راهش ادامه دهد. * در استان زیبای کرمانشاه و در پاییندست کوه بلند و معروف بیستون، کاروانسرای زیبایی وجود دارد که از سنگ و خشت ساخته شده است. این بنای زیبا و خاطرهانگیز که در گذشته محل استراحت کاروانیان و زائران کربلا بوده، حالا به موزهای تماشایی تبدیل شده است. خوب است بدانید که بخشی از مجموعه تلویزیونی نون خ ۲ در این بنای تاریخی فیلمبرداری شده است. | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 16 |