تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,387 |
تعداد مقالات | 34,316 |
تعداد مشاهده مقاله | 12,992,397 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,705,048 |
مادرها! در فضای مجازی غرق نشوید | ||
پیام زن | ||
دوره 33، اردیبهشت-مسلسل 362، اردیبهشت 1403، صفحه 30-33 | ||
نوع مقاله: پرونده ویژه | ||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22081/mow.2024.75805 | ||
تاریخ دریافت: 04 خرداد 1403، تاریخ پذیرش: 04 خرداد 1403 | ||
اصل مقاله | ||
پرونده ویژه بررسی نقش موثر مادران در هویتیابی نوجوانان در گفت و گو با دکتر سیده مریم پور موسوی، بررسی شد مادرها! در فضای مجازی غرق نشوید آموزش استفاده از فضای مجازی را باید از مادرها شروع کنیم مینا سالم نوجوانی، یکی از پرچالشترین دوران زندگی هر فرد است. دورانی که با فاصله گرفتن از کودکی و نیاز به استقلال، همراه است. در این مسیر سوالهایی مانند «من که هستم» و «میخواهم چه کار کنم؟» مهمترین سوالی است که نوجوان برای پاسخ به آن به منابع مختلف نیاز دارد و حال اگر نوجوان نتواند پاسخ سوالهای خود را در جامعه واقعی پیدا کند در فضای مجازی دنبال آن خواهد بود. به گفته دکتر «سیده مریم پورموسوی» مشاور، سواد رسانهای والدین، بهخصوص مادران، نقش مهمی در هویتسازی فرزندان دارد. مساله هویت و چالشهای آن در دوران نوجوانی محور گفتوگو با دکتر موسوی است که در ادامه میخوانید.
ابتدا باید تعریفی از هویت داشته باشیم و بعد، بگوییم چرا نوجوان در این برهه دچار چالش میشود. اصولا از 12 تا 17 سالگی را نوجوانی در نظر میگیرند که بچهها در این سالها دنبال هویتیابی هستند. در تعریف هویت باید بگویم؛ هویت یعنی به این سوال پاسخ بدهم که «من چه کسی هستم؟» نه به این معنا که من ب پسر یا دختر این خانواده هستم؛ این مفهوم را ندارد. اینکه من چه تواناییهایی دارم و چه کارهایی میتوانم انجام دهم که نشانی از بزرگ شدن و استقلال داشته باشد. دختر و پسری که نوجوان است تا قبل از این سن، کودکی بوده که از پدر و مادر فرمانبرداری میکرده و هرچه والدین از او میخواستند، انجام میداده. حال آن دوران تمام شده، اما والدین نمیخواهند این واقعیت را بپذیرند و تصور میکنند نوجوان 12ساله آنها، همان کودک 6سالهای است که نمیتواند بند کفشهایش را ببندند. اتفاقی که میافتد این است که بین والد و فرزند، تعارض پیش میآید. مادر و پدر نمیخواهند قبول کنند فرزندشان بزرگ شده! از طرف دیگر، نوجوان هم میخواهد بگوید بزرگ شده، اما نمیداند به چه صورت باید بیان کند. اینجاست که هویت معنا پیدا میکند و این تعارضها باعث میشود نوجوان در فضای دیگری غیر از خانواده دنبال هویت بگردد. پژوهشها نشان داده سختترین دوره برای والدین، دوره نوجوانی فرزندانشان است. ورود به دوره نوجوانی، مشکلات متعددی را برای نوجوان ایجاد میکند، یکی از این مشکلات، هویت است. اینکه من چه کسی هستم؟ من کودکی بودم که مدام مادر و پدرم کارهایی که باید انجام میدادم را گوشزد میکردند، اما الان رشد کردهام و ذهنم به من میگوید که دیگر لزومی ندارد هرچه والدین میگویند، انجام دهم. چون نوجوان میخواهد استقلال پیدا کند و آن را به دیگران اثبات کند. او میخواهد نشان دهد همان کسی است که میبینید. پس برای اینکه خود را نشان دهد، دنبال الگو میرود و چون خانواده این هویت را برای او شکل نداده، او برای یافتن هویت، دنبال الگویی میگردد که به آن علاقه دارد. در خانوادههایی که والدین، توانایی بالا بردن اعتماد به نفس فرزندش را نداشته و نتوانستند به او نشان دهند چه کسی است و چه ویژگیها، تواناییها و استعدادهایی دارد، فقط با برچسبهای اشتباهی مانند «تو هنوز بچهای»، «تو متوجه نمیشوی»، «چقدر خنگی»، «چرا کار بلد نیستی؟» «چرا هیچ کاری نمیتوانی انجام دهی؟» شروع به تخریب نوجوان میکنند. نوجوان میخواهد خود را ابراز کند و خودش را به والدین، دوستان و معلم نشان دهد. اما او که از پدر و مادرش این حس را نگرفته که توانمندی و استعداد دارد و مدام سرکوب شده، بنابراین در دنیای مجازی به دنبال هویت میگردد.
امروز نوجوانان به فضای مجازی کاملا آشنا هستند و بدون هیچ مانعی وارد شبکههای اجتماعی میشوند. اینجاست که نوجوان از فردی که در فضای مجازی میبیند، الگو میگیرد. کسانی را دنبال میکند که بامزهتر و خندهدارتر، محبوبترند و دنبالکنندههای بیشتری دارند. تصور میکند چون عدهای در فضای مجازی خوب توانستهاند خود را نشان دهند پس من هم باید خود را به همین شکل نشان دهم. این هویت به سمت تقلید و الگوبرداری از بلاگرها و اشخاصی که در مجازی حضور دارند، سوق پیدا میکند. آسیبی که وجود دارد این است که والدین اطلاعات لازم درباره رسانه بهخصوص فضای مجازی ندارند و از میان شبکههای مختلف بهطور ویژه اینستاگرام را نمیشناسند. ممکن است والدین هم در فضای مجازی وقت بگذرانند یا سواد کافی درباره این رسانه را نداشته باشند. در اینجا هم نوجوان از ندانستنهای والدین آسیب میبیند. چون یاد نگرفته نباید در فضای مجازی، رها و آزاد باشد و همیشه بدون هیچ محدودیتی گوشی هوشمند در دسترسش بوده که این یک آسیب است.
نوجوان دنبال هویت است. اینکه بخواهد خود را تثبیت کند که کدام هویتی را بپذیرد و قبول کند، کاملا طبیعی است. حال اگر نتواند این هویت را برای خود بپذیرد، میتوانیم بگوییم در دوره جوانی هویت او کامل تشکیل نشده و ممکن است هویت دوگانهای داشته باشد. نوجوانی که دنبال یافتن هویت است، ممکن است هویت خوب و حتی بد را پیدا کند، یا اینکه هویتش اصلا خوب شکل نگرفته باشد. آثار شکل نگرفتن هویت، بعدها در روابط زوجین خود را نشان میدهد، مثلا زمانی که فرد ازدواج میکند خود را نشان میدهد،یا در دانشگاه و محیط کار در تعامل با افراد دیگر، خود را نشان میدهد. اطرافیان، متوجه میشوند که این فرد ثبات رفتاری ندارد و مدام تغییر میکند، رفتارهای خاصی دارد و استقلال ندارد. از اینجا معلوم میشود هویت این فرد خوب تشکیل نشده است.
ابتدا باید برای استفاده از فضای مجازی نوجوان، محدودیت قائل شویم. به فرزندمان توضیح دهیم که حتی در آزادترین کشورهای غربی، نوجوانان دسترسی آزادانه به هر سایتی ندارند. برای آنها توضیح دهیم که یک نوجوان نیازی به اطلاعات اضافه ندارد و باید به اندازه نیاز، دنبال اطلاعات باشد و دادههای مربوط را جمعآوری کند. وقتی به دست آوردن اطلاعات را بدون هیچ محدودیت و کنترلی گسترش میدهیم، فرد به محض قرار گرفتن در معرض حجم وسیعی از اطلاعات، هویت خود را از دست میدهد یا دچار اختلال هویت میشود. اینجاست که والدین باید سواد استفاده از رسانه را داشته باشند. آموزش باید از والدین آغاز شود. مادر و پدر باید بدانند فرزند شش ساله آنها، هیچ نیازی به گوشی هوشمند ندارد. نباید برای فرار از وقت گذاشتن برای فرزندتان، گوشی هوشمند در اختیار او قرار دهید. البته استثنا هم وجود دارد، مثلا وقتی میخواهیم به مطب پزشک برویم به مدت کوتاهی به او اجازه استفاده بدهیم. اما در خانهای که بچهها به مدرسه میروند، در ساعتهایی که در منزل حضور دارند، باید تکالیفشان را انجام دهند و نباید گوشی در دست داشته باشند. چرا مادرها، نقش خود را بهعنوان مادر انجام نمیدهند؟ چون برخی مادران میخواهند از وقت گذاشتن برای فرزندشان فرار کنند و به کارهای شخصی و علایق خود بپردازند؛ با دادن گوشی به دست کودک، او را سرگرم میکند. متاسفانه والدین از کودکی راههای اشتباهی را در برخورد با فرزند دارند. اگر کودک غذا نخورد، با گذاشتن فیلم و کارتون او را وادار میکنند غذا بخورد یا برای هر سرگرمی، از گوشی استفاده میکنند. به این ترتیب در نوجوانی هم نمیتوانیم گوشی را از او بگیریم. اگر محدودیت را از کودکی به فرزندان بیاموزیم، در نوجوانی حد و حدود خود را میداند که این پایهریزی باید اتفاق بیفتد.
والدین نباید اینگونه فکر کنند که بهخاطر شرایط، فرزندش مدت زیادی را با گوشی سرگرم شده و حالا کاری از دست او برنمیآید؛ این تصور غلطی است. آنها هر زمانی اراده کنند، میتوانند جلوی آسیب را بگیرند. یکی از دلایلی که بچهها سراغ گوشی میروند، جذابیتهای آن است. نوجوان با کمترین جستوجو، بیشترین اطلاعات را به دست میآورد. برای جلوگیری از وابستگی زیاد نوجوان به فضای مجازی، باید جایگزین داشته باشیم. وقتی به کودک و نوجوان گوشی میدهیم یعنی برای او نوعی جذابیت ایجاد کردهایم که هرگز آن را کنار نخواهد گذاشت. برای اینکه بتوانیم گوشی را از او بگیریم، باید گزینه جذاب دیگری را به او پیشنهاد کنیم که جایگزین باشد. با شناسایی علایق و استعدادهای فرزندان، میتوان اوقات خوبی را برایش ایجاد کرد تا انرژی او را تخلیه شود. اگر به فعالیتهای ورزشی، هنری، یا علمی علاقهمند است، باید او را به این مسیر هدایت کنیم. اگر مادر، فعالیت جایگزینی برای فرزندش نداشته باشد، او دنبال فضای مجازی خواهد رفت. البته باید گام به گام این کار را انجام بدهیم، اگر فرزند ما تا امروز گوشی به دست بوده، نمیتوانیم یکدفعه از او بگیریم، باید کمکم این اتفاق بیفتد. باید قوانین و محدودیتهایی در استفاده از گوشی هوشمند و فضای مجازی ایجاد کنیم. البته این کارها را نباید فقط مادر انجام بدهد، بلکه پدر و دیگر اعضای خانواده هم باید همین قوانین را در استفاده از گوشی هوشمند رعایت کنند. اگر جایگزینهای مناسب برای نوجوان وجود نداشته باشد، گوشی همه زندگی نوجوان میشود. ما نمیتوانیم فضای مجازی را از زندگی بچهها حذف کنیم اما میتوانیم نقش و حضور آن را کمرنگ کنیم.
باید این نکته را مدنظر قرار دهیم که همیشه راهی برای برگشت وجود دارد. درست است که نوجوان در این مسیر آسیب دیده، اما میتوان امیدوار بود. چون اگر کشور و جامعه سالم میخواهیم، باید برای تکتک نوجوانان وقت بگذاریم و آنها را به مسیر درست هدایت کنیم. اولا خود نوجوان باید تمایل داشته باشد اصلاح شود و بداند مشکل پیدا کرده است. دوم اینکه والدین بدانند فرزندشان دچار مشکل شده و باید به مشاور و متخصص مراجعه کنند. فرد متخصص و روانشناس باید با دیدن شدت آسیب و دلایل آن، به بررسی و حل مشکل بپردازد.
در گذشته گروه همسالان نقش پررنگی داشت. نوجوانان، دوستان بیشتری داشتند، حرفشنوی از معلم و پدر و مادر بیشتر بود. معلمها، یا شبکههای تلویزیونی برای نوجوانان الگو بودند، اما الان هیچیک از آنها نیست و تعداد زیادی الگو در فضای مجازی ایجاد شده است. نوجوان نمیداند کدام الگو را انتخاب کند. این، از مشکلات عصر حاضر و بچههای این دوره است. در گذشته، بهقدری بچهها با همسالان خود بازی میکردند که دیگر رمقی برای انجام کار دیگری نداشتند، یا از مادر بخواهند که آنها را سرگرم کند. بچههای امروز هم همان بچهها هستند، اما تخلیه انرژی بهدرستی انجام نمیشود. از بیتحرکی، معمولا بیرمق و دچار مشکلات جسمی و اسکلتی هستند. مادرها باید سواد رسانهای خود را بالا ببرند. حداقل خودشان در فضای مجازی غرق نشوند. این نکته را باید بدانیم که ورود به هر شبکه اجتماعی برای هر سنی مجاز نیست. اما متاسفانه میبینیم حضور در شبکههای اجتماعی مانند اینستاگرام به دوران کودکی و حتی جنینی رسیده است. اینکه یک مادر از اولین لحظات شکلگیری جنین تا زمان تولد و بعد از آن را در صفحه شخصی به نام کودکش در اینستاگرام، تمام احوالات او را به نمایش میگذارد، یک ضعف است. اگر مادر، آلوده این فضا شود، بهسختی میتوان برای این جامعه کاری انجام داد. وقتی از دوران نوزادی، بچهها درگیر فضای مجازیاند یعنی والدین، فرزند خود را با فضای مجازی گره زده و این در هویت آنها تاثیر میگذارد، چون هویت او را با فضای مجازی به همه شناساندهایم. دیگر فرزند، نمیتواند خودش باشد، چون همیشه در حال نقش بازی کردن در دنیای مجازی است. بنابراین مادر باید سواد رسانهای داشته باشد و یک مادر باسواد میتواند یک فرزند باسواد پرورش دهد. | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 13 |