تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,385 |
تعداد مقالات | 34,309 |
تعداد مشاهده مقاله | 12,958,380 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,687,852 |
زنان و دختران از کشف حجاب بیخبرند | ||
پیام زن | ||
دوره 33، خردادمسلسل363-1403، خرداد 1403، صفحه 56-59 | ||
نوع مقاله: گفتوگو | ||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22081/mow.2024.76038 | ||
تاریخ دریافت: 19 تیر 1403، تاریخ پذیرش: 19 تیر 1403 | ||
اصل مقاله | ||
ادب و هنر
گفتوگو با راضیه تجار، به بهانه کتاب «یاس کبود» و با بررسی واقع تاریخی تاریخ معاصر زنان و دختران از کشف حجاب بیخبرند الهام قاسمی ۲۱ تیر ۱۳۱۴ تظاهراتی در اعتراض به ممنوعیت حجاب در مسجد گوهرشاد انجام شد که در پی آن، بسیاری از روحانیان سرشناس مشهد دستگیر شدند. شورای فرهنگ عمومی کشور این روز را بهعنوان «عفاف و حجاب» نامگذاری کرده است. برای ثبت این روز آثار زیادی در عرصه ادبیات داستانی خلق شده که یکی از آنها، رمان «یاس کبود» است. رمانی تاریخی ـ مذهبی به قلم راضیه تجار که در آن نویسنده از زاویه دید طلبهای جوان به حوادث دوران پایانی قاجار و اوایل حکومت رضاخان به ماجرای کشف حجاب میپردازد. طلبهای به نام آسیدمرتضی که روزها میرزابنویس سرهنگ نظیمه است و شبها با عالمی مهم ارتباط دارد که پیگیر اطلاعات و اخباری از روابط سیاسیون کشور است و نقش موثری در براندازی اهداف شوم رضاخان و مخالفت او با دین دارد. خبرنگار پیام زن به مناسبت روز «حجاب و عفاف» با راضیه تجار گفتوگو کرده که در ادامه میخوانید.
شروع این کار و پرداختن به این سوژه مربوط به حدود سیزده سال پیش است و این تنها اثری است که از نوشتن تا مرحله چاپ آن، وقفه افتاد و خیلی زمان برد. در تمام این سالها دنبال فرصتی بودم که داستان را بنویسم و تمام کنم، اما گاهی با اتفاقهایی در زندگی روبهرو میشدم که نوشتن رمان را به تعویق میانداخت. حتی یک بار بخشی از نوشتههایم را گم کردم و با وجود اینکه بازنویسی آن بخش برایم سخت بود، اما دوباره نوشتم. بیشتر آثار من را نشر سوره مهر منتشر میکند، اما دو سال قبل بر حسب اتفاق در گفتوگویی که با یکی از نویسندگان نشر کتابستان معرفت داشتم، قرار شد که «یاس کبود» را به این ناشر بسپرم. به هرحال این کار صورت گرفت و خدا را شکر پس از یک سال، به چاپ دوم رسید. نوشتن این اثر با وجود تمام این مشکلات، باز هم برایم مهم بود.
چون آن مقطع تاریخی، دوره زمانی خاصی در تاریخ ایران بوده؛ مقطع تقابل مدرنیته با سنتهای ریشهدار! مساله کشف حجاب هم در آن برهه تاریخی، یک مساله اثرگذار در سرنوشت جامعه ایران است. نگاه به این مقوله، دغدغه فکری من بود و دوست داشتم آن زمانه تاریخی را بررسی کنم، بشکافم و بدانم در آن روزگار بر مردم چه گذشته تا بهعنوان نویسنده بتوانم دریافتهایم را بهصورت رمان در اختیار مخاطبان قرار دهم. پیشنهاد میکنم نویسندگان دیگری هم با رویکردهای مختلف به این واقعه تاریخی بپردازند و آن را مورد توجه و بررسی قرار بدهند.
بسیار اندک میدانند. متاسفانه به مساله حجاب بهطور عمیق پرداخته نشده است. اگر الان هم به این مساله بپردازیم، امکان دارد با یکسری جبههگیریها مواجهه شویم، چون فهم عمیقی نسبت به این مساله شکل نگرفته است. باید اصولیتر و با دید عمیقتر و تیزبینانهتری به این مساله پرداخته شود، بهخصوص بین نسل جدید. در طول تاریخ، مبارزه با بیحجابی یک حرکت مثبت بود، چون درست و اصولی به آن پرداخته میشد، ولی متاسفانه بهدلیل مغفول ماندن این مساله در سالهای قبل از انقلاب و حتی بعد از انقلاب بهطور افراطی پرداختن به این مساله، شاهد واکنشهای اشتباه در سطح جامعه بهویژه نسل جوان بودیم که نشان میدهد بازهم بهطور عمیق به مساله حجاب نپرداختیم.
بسیار تاثیرگذار است، اما یکی از شرطهای اثرگذاری آن، استمرار کار فرهنگی و تولیدات فرهنگی ازجمله کتاب است. مثلا در رمان «یاس کبود» سعی کردم با موضوعی جذاب به مقوله حجاب بپردازم، چون مخاطب من نمیخواهد تاریخ بخواند بلکه میخواهد داستان بخواند و از آن لذت ببرد. پس من بهعنوان نویسنده باید بهگونهای قلم بزنم که کنار انتقال پیام و درونمایه داستانم، مخاطب را به حس رضایتمندی و لذت خواندن رمان برسانم. در «یاس کبود» سعی کردم فرهنگ اصیل کشورم را به نمایش بگذارم. مثلا در باب حس غیرت و مسئولیتپذیری پسری که در این داستان عاشق دختری میشود، نسبت به آن دختر احساس مسئولیت میکند و دوست ندارد شخصیت آن دختر لطمه ببیند و درگیر مسایل نادرست روزگار شود. همچنین سعی کردم به قسمتهای تاریک تاریخ، روشنی و آگاهی ببخشم و در این مقطع تاریخی، رویدادها و وقایع را از نظر زمانی به هم نزدیک کنم. یعنی فاصلههای زمانی را کم کنم تا به جای کمیت به کیفیت برسم و در طول داستان، خواننده اثر بهخصوص نسل جوان بتواند با اتفاقهای آن دوره بیشتر آشنا شود. در ادامه بهصورت غیرمستقیم و به زبان داستان و با نثری که دوست دارم و در لفافه عشق، به مقوله حجاب پرداختم. نثری انتخاب کردم که مناسب آن زمان و مکان است و به جرأت میتوانم بگویم نگارش این اثر برای من مثل عرقریزان روح بود، چون آن را دمدستی ننوشتم. مسالهای که در ادامه باید به آن اشاره کنم این است که ما گذشته غنی داریم و باید به آن افتخار کنیم. علاوه بر اینکه کاملترین دین را داریم و شیعه هستیم که هریک مایه مباهات و افتخار است و... چکیده این مسایل، باورها و اعتقاداتی میشود که نویسنده باید هنرمندانه و هوشمندانه در اثرش به آنها بپردازد. مثلا شخصیت مرد داستان «یاس کبود» هم فرزند شهید است، هم از سادات است و هم اعتقادات دینی قوی دارد و بهعنوان نسل جوان میخواهد با نسل گذشته ارتباط برقرار کند و حقایق تاریخی را از زبان آقایی بشنود که حکم پدرخواندگی او را دارد. دنبال این است که خاک را کنار بزند و به گنجینه تاریخی، ملی و حتی دینی کشورش برسد. مادرش را دوست دارد و به او احترام میگذارد؛ یعنی عشق بین مادر و پسر در این اثر دیده میشود، امری که در جامعه امروزی مغفول مانده و فرزندسالاری بر جامعه حاکم شده است. ما باید سنتها را گرامی بداریم، چون اگر فراموش شوند، نسل جدید پیشنیهای ندارند و در طول مسیر زندگی به اشتباه میافتند. پس هرکسی باید بلد راه داشته باشد. در «یاس کبود» میبینیم شخصیت داستان دنبال به دست آوردن یک بلدِ راه است و با وجود اینکه تحصیل میکند و در نظام است، اما ادعا نمیکند که من همهچیز را میدانم و سعی دارد بلدِ راه داشته باشد. حتی میبینیم وقتی عاشق شده، تلاش میکند از راه درست به معشوقش برسد. هدف او، ازدواج است و بهخاطر رسیدن به محبوبش، صادقانه تلاش میکند و جلوی موانع میایستد. همه این موارد، نشانههایی است که در فرهنگ ما وجود دارد و ما باید آنها را حفظ و رعایت کنیم، چون پاسخگوی همه نیازها در همه مقاطع تاریخی است.
فکر میکنم نباید دنبال یک مقصر بگردیم. نمیخواهم انگشت اتهامم را سمت کسی بگیرم. بهطور کلی گاهی سختگیریهای بیش از اندازه، خواسته و ناخواسته، باعث دلزدگی در نسل جوان میشود. زمانی رهاشدگی اتفاق افتاد و آنقدر مسایل دیگر در جامعه ارجحیت پیدا کرد که کارکرد فرهنگی در زمینه حجاب سست شد. البته فضای مجازی نقش بالایی در شکلگیری شخصیت و تفکر و دیدگاه نسل جوان دارد، بهطوری که گوشی موبایل نوجوانها را هدایت میکنند، نه خانوادهها. برای رفع این معضل، نباید صورتمساله را پاک کنیم، بلکه همگی باید دغدغهمند و از روی بینش و آگاهی در این زمینه اقدام کنیم. خانواده باید انگشت اتهام را بگیرد سمت خودش، جامعه و مسئولان هم باید مسئولیت وظایف خودشان را در مساله حجاب بپذیرند تا این عقبافتادگی جبران شود.
چون ایشان مرد میدان بودند. از ابتدا دغدغه پرداختن به شخصیت ایشان را نداشتم، اما در روند پژوهشهای تاریخی، شخصیت ایشان پیدا شد. آیتالله مدرس کسی بود که سر اعتقادات و ایدئولوژیاش ایستاد و توده مردم هم او را باور داشتند و به او معتقد بودند. کسی بود که مقابل قدرت زمان خودش، عالمانه و شجاعانه ایستاد و حقیقت را بیان کرد. هرچه در پژوهشهایم بیشتر پیش میرفتم، شیفته شخصیت ایشان میشدم؛ اینکه چه بینش و سبک زندگی شاخصی داشتند. در مستندات تاریخی میبینیم که آیتالله مدرس را تحت فشارهای زیادی قرار دادند و درنهایت به غربت تبعید کردند، اما با وجود همه این سختیها ایشان پای باورها و اعتقاداتش ایستاد و زانو خم نکرد و درنهایت به شهادت رسید.
دوست دارم خواننده در متن رمان، کنکاش کند و به فهم عمیق داستان برسد. بنابراین برای فصلهای هیچیک از آثارم عنوان تعیین نکردم. حتی با چند پانویسی که در «یاس کبود» آمده شده و معنی کلمات را در آنها توضیح داده، موافق نبودم، چون معتقدم اگر خواننده کنجکاو و مشتاق دانستن باشد، میتواند در فضای مجازی معنای کلمات را پیدا کند. خواننده باید با متن داستان درگیر باشد و براساس تکنیک سپیدخوانی، برحسب برداشت خودش، عنوانی برای فصلها بگذارد. میخواستم خواننده در اثر مشارکت داشته باشد.
براساس نیاز داستان، به معماری پرداختم. «یاس کبود» داستانی شخصیتمحور است، با این وجود جاییکه نیاز بوده به معماری شهری اشاره کردم؛ مثلا خانه آسیدمرتضی و خانه سرهنگ. اما در این اثر آنقدر وقایع تاریخی و شخصیتهای تاریخی و نقش آنها در وقایع و رویدادهای تاریخی مهم بود که بیشتر به آنها پرداختم تا معماری شهری! البته همچنان که گفتم در حد لزوم به معماری شهری نیز پرداختم.
همه داستانهای من مربوط به دوران معاصر است. ولی در این اثر یک پرش تاریخی داشتم و به وقایع قبل انقلاب پرداختم. وقایع و رویدادهایی که خودم در آنها حضور نداشته و درک نکردم. با تحقیق و بررسیهایی که انجام دادم به درک آن مقطع تاریخی رسیدم. البته نگارش این اثر خیلی طول کشید. نطفه این سوژه در ذهنم ایجاد شد و سراغش رفتم و حین نگارش، وقفههایی ایجاد شد و چندتا از عزیزانم را از دست دادم و حتی اواسط کار، فصلی را گم کردم و همگی اینها سختی کار را بیشتر کرد. وقتی میخواهید غذا بخورید یک قسمت لذیذ غذا را میگذارید کنار که آخر بخورید، تا لذتش زیر دندان بماند. طی این 13سال داستانهای متعددی نوشتم، اما این کار همیشه در ذهنم بود و دوستش داشتم، چون محتوای اثر برایم خیلی جذاب بود. جالب است بدانید روند چاپ اثر هم عجیب بود؛ اینکه با ایامی مناسبتی مصادف شد و ناشری که کار را چاپ کرد و...
قصد داشتم مفاهیمی مث وفاداری، نجابت، حجاب، حفظ سنتها و ارزشهای دینی و ملی، عدالتخواهی و ظلمستیزی را بهواسطه داستانم به مخاطب منتقل کنم و الحمدالله تا حالا بازتابها و واکنشهای خوبی از سمت خوانندگان کتاب داشتم و همگی گفتند از خواندن اثر لذت بردند و نکاتی را آموختند.
مشغول نگارش زندگینامه شهیدی هستم که جانباز اعصاب و روان دوران جنگ بوده است. نگارش اثر از اواسط بهمن شروع شده و فکر کنم 6-7 ماه طول بکشد. | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 6 |