| تعداد نشریات | 54 |
| تعداد شمارهها | 2,551 |
| تعداد مقالات | 36,121 |
| تعداد مشاهده مقاله | 16,160,831 |
| تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 7,327,147 |
ماجرای قندک و نبات کوچولو | ||
| پوپک | ||
| دوره 31، تیر-مسلسل ۳۶۰- سال ۱۴۰۳، تیر 1403، صفحه 8-9 | ||
| نوع مقاله: خنده منده | ||
| شناسه دیجیتال (DOI): 10.22081/poopak.2024.76099 | ||
| تاریخ دریافت: 01 مرداد 1403، تاریخ پذیرش: 01 مرداد 1403 | ||
| اصل مقاله | ||
|
خنده منده ماجراهای قندک و نبات کوچولو سیدناصر هاشمی
قندک دستش را بلند کرد و سریع جواب داد: «خانم اجازه، از پدرمان کتک میخوریم.»
نبات کوچولو جواب داد: «خانم اجازه، مجبور شدیم برویم شمال، چون مادربزرگمان خیلی دوست داشت برود شمال.» خانم معلم لبخندی زد و گفت: «خب به سلامتی. به مادربزرگ خوش گذشت؟» نبات کوچولو جواب داد: «نخیر خانم؛ چون ما رفتیم شمال، ولی یادمان رفت مادربزرگ را با خودمان ببریم.»
نبات کوچولو کمی فکر کرد و جواب داد: «محیط زیست را باید تمیز نگه داریم تا هر وقت خوراکیهایمان افتاد روی زمین با خیال راحت آنها را برداریم و بخوریم.»
دوستش جواب داد: «جدی میگویی؟ چه موقع مهندس میشوی؟» قندک جواب داد: «هر وقت که پدرم بخواهد زبالهها را بگذارد بیرون به من میگوید: مهندسجان این زبالهها را میگذاری دم در؟»
قندک گفت: «چون شما همهی میوهها را با پوست میخورید.»
نبات کوچولو جواب داد: «اینکه کاری ندارد. شماره پای خانم معلمتان را بپرس بعد برایش روسری هدیه بگیر.»
| ||
|
آمار تعداد مشاهده مقاله: 35 |
||