تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,016,164 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,718,091 |
ماجراهای قندک و نبات کوچولو | ||
پوپک | ||
دوره 31، 364آبان 1403، آبان 1403، صفحه 8-9 | ||
نوع مقاله: خنده منده | ||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22081/poopak.2024.76631 | ||
تاریخ دریافت: 13 آذر 1403، تاریخ پذیرش: 13 آذر 1403 | ||
اصل مقاله | ||
ماجراهای قندک و نبات کوچولو سید ناصر هاشمی
پدر یک سبد به قندک داد و گفت: «پسرم برو با این سبد آب بیاور.» ناگهان نبات کوچولو زودتر بلند شد و گفت: «قندک خسته است. من میروم.»
قندک جواب داد: «فقط یک صفحهاش مانده.» مادر پرسید: «مگر چند صفحه بود؟» قندک گفت: «یک صفحه!»
نبات کوچولو کمی فکر کرد و گفت: «تو خودت اگر دهانت پر از آب باشد میتوانی حرف بزنی؟»
پدرش خیلی جدی گفت: «نخیر! ساعت سه نصفه شب سؤال پرسیدن است!؟» نبات کوچولو گفت: «متشکرم باباجان. میخواستم بدانم ساعت چند است.»
مجری گفت: «بله دخترم، بفرمایید!» نبات کوچولو پرسید: «آقا الآن صدای من داره پخش میشه؟» مجری گفت: «بله بفرمایید!» نبات کوچولو پرسید: «یعنی الآن صدای من توی نانوایی هم داره پخش میشه؟» مجری با عصبانیت گفت: «بله خانم کوچولو، حرفتون رو بزنید.» نبات کوچولو گفت: «اَلو بابا اگر توی نانوایی هستی... نون نخر، مامان خریده.»
مادر جواب داد: «نه پسرم، چسب مایع بود.» قندک گفت: «حالا فهمیدم چرا هر کار میکنم نمیتوانم کلاهم را از سرم بردارم.»
مادر پول را به نبات کوچولو داد و پرسید: «حالا آن مرد فقیر کجاست؟» نبات کوچولو جواب داد: «سرکوچه است. دارد بستنی میفروشد.»
قندک کمی فکر کرد و گفت: «معلوم است، میگویند: نی نی گاوا.» | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 9 |