
تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,408 |
تعداد مقالات | 34,617 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,341,230 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,871,539 |
بررسی فقهی آلایندگی هوا و کاربست نتایج آن در تکمیل قانون هوای پاک | ||
فصلنامه فقه اجتماعی | ||
مقالات آماده انتشار، پذیرفته شده، انتشار آنلاین از تاریخ 17 دی 1403 | ||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22081/jsj.2025.76776 | ||
نویسنده | ||
سلمان بهجتی اردکانی* | ||
دانشآموخته سطح 4 فقه، کارشناس میز پژوهشی فقه محیط زیست در مؤسسه عالی فقه و علوم اسلامی | ||
تاریخ دریافت: 17 دی 1403، تاریخ پذیرش: 17 دی 1403 | ||
چکیده | ||
آلودگی هوا، حیات بشر، زندگی حیوانات و بقای برخی گیاهان را تحت تأثیر جدی قرار داده است. خلل در سلامتی، تسریع در مرگ و خسارت به اموال و کشاورزی و دامپروری، از پیامدهای ناگوار آلودگی هوا برای بشر است. چنین خساراتی، موجب طرح این مسئله میشود که اساساً حکم آلایندگی هوا از منظر فقهی و از دید قانونی چیست؟ پژوهش حاضر با روش اجتهادی در صدد پاسخ به مسئله است. اهمیت مسئله مزبور از این جهت است که پاسخ به آن، مسیر پیش روی دستگاههای اجرایی را در حکمرانی محیط زیست از منظر آلودگی هوا ترسیم میکند. در بررسی فقهی حکم تکلیفی آلودگی هوا با استناد به حرمت القای سَم در محلهای سکونت، حرمت شرعی آلایندگی هوا قابل اثبات است. همچنین در استنباط حکم وضعی ضمان آلودگی هوا، میتوان با استناد به دلیل لاضرر و دلیل اتلاف، ضمان ناشی از آلایندگی هوا را ثابت نمود. به طور معمول، اسباب متعددی موجب رخداد آلودگی هوا و آسیبهای آن میشوند؛ از این رو میتوان با استناد به آراء فقها در مسئله تعدد اسباب ضمان، سهم هر یک از عوامل آلاینده هوا را مشخص کرد. با استفاده از احکام فقهی حاصل شده میتوان نتیجه گرفت که از یک سو، حرمت آلایندگی هوا، مستلزم ممنوعیت و جرم انگاری آن در قانون است؛ و از سوی دیگر، ضمان آلایندگی هوا، مستلزم مسئولیت مدنی در قبال آلایندگی هوا است. با توجه به اینکه ضمان همه انواع آلایندگی هوا و مسئولیت مدنی ناشی از آن در قانون هوای پاک آورده نشده، و تنها لزوم جبران خسارت برخی عوامل آلاینده در تبصره2 ماده11 قانون هوای پاک آمده، توصیه میشود "جرم بودن انواع آلایندگی هوا"، "لزوم جبران خسارات آلودگی هوا" و "مسئولیت هر یک از عوامل آلاینده دخیل در بروز خسارات" به این قانون اضافه شود. | ||
کلیدواژهها | ||
آلودگی هوا؛ حرمت آلایندگی هوا؛ ضمان آلایندگی هوا؛ قاعده اتلاف؛ حکم آلایندگی هوا؛ آلودگی هوا در فقه؛ قانون هوای پاک | ||
عنوان مقاله [English] | ||
Jurisprudential investigation of air pollution and the application of its results in completing the Clean Air Law | ||
نویسندگان [English] | ||
Salaman Bahjati Ardakani | ||
4th level student of jurisprudence, expert of the environmental jurisprudence research desk at the Higher Institute of Jurisprudence and Islamic Sciences | ||
اصل مقاله | ||
مقدمه بیان مسئله رویکرد حاکمیتی و ملی به توسعه و گسترش تولیدات صنعتی و معدنی، آثار مطلوبی در اقتصاد داشته و موجب کاهش وابستگی کشور گردیده است. با وجود این، پیامد منفی آلودگی هوا را نیز در پی داشته است. این مشکل محیط زیستی، از یک سو موجب عوارضی در سلامت و بهداشت عمومی شده و از سوی دیگر بروز خسارت به اموال خصوصی و عمومی را به دنبال داشته که عمدتا در عرصههای کشاورزی و دامداری دیده میشود. همچنین از آثار روانی تداوم مشکل آلودگی هوا، واگرایی سرمایههای اجتماعی از حاکمیت است. بررسی فقهی معضل آلودگی هوا، مقدمهای برای قانونگذاری مؤثر در این حوزه و کاستن از آثار نامطلوب یادشده است. لذا مسئله تحقیق حاضر این است که حکم آلایندگی هوا از منظر فقهی چیست؟ از آنجا که در دانش فقه دو دسته احکام تکلیفی و وضعی مطرح میشوند، مسئله مذکور دو شاخه اصلی خواهد داشت: 1.آلایندگی هوا از حیث تکلیفی، کدامیک از احکام پنجگانه را دارا است؟ 2.آیا آلایندگی هوا موجب حکم وضعی ضمان (مسئولیت مدنی) میشود؟ ذیل شاخه اول این پرسش مطرح میشود که آیا آلایندگیهای هوایی که نظیر «سم» عمل میکنند یعنی منجر به اتلاف یا اضرار میشوند، مورد نهی شارع هستند و حرام شرعی شمرده میشوند؟ اگر پاسخ مثبت باشد، آیا مستلزم جرم انگاری آلایندگی هوا در قانون است؟ ذیل شاخه دوم این پرسشها مطرح میشود که آیا قاعده فقهیه اتلاف، مستلزم ضمان صدمات ناشی از آلایندگی هوا است؟ قاعده لاضرر چطور؟ همچنین آیا جبران خسارات آلایندگی هوا در قانون هوای پاک پیشبینی شده است؟ روش تحقیق در این تحقیق، برای گردآوری دادهها از روش کتابخانهای استفاده شده و در این راستا از اسناد نوشتاری، سامانههای اینترنتی و نرم افزارهای رایانهای بهرهبرداری شده است. اگر روش تحقیق را در عرصه دادهپردازی به سه دسته کلی «عقلی برهانی»، «تجربی» و «نقلی» تقسیم کنیم، روش این تحقیق از قسم سوم و از نوع روش اجتهادی در فقه جواهری است. طبیعی است که در این روش از توصیف و تحلیل مفاهیم و گزارهها استفاده شود. به طور معمول تحقیقات را به دیده هدف به سه نوع بنیادی، توسعهای و کاربردی تقسیم میکنند. تحقیق حاضر از سنخ بنیادی است که هدفی نظری را دنبال میکند؛ اما نتایج تحقیق، قابل کاربست در قانون و حکمرانی است. پیشینه تحقیق درباره مسئله آلودگی هوا در فقه، یک رساله سطح 4 با عنوان «بررسی ضمان ناشی از آلودگی هوا» توسط نگارنده این مقاله و با راهنمایی حجت الاسلام محمدعلی سرافراز و مشاوره مرحوم حجت الاسلام اکبر ترابی شهرضایی در سال 1397 در حوزه علمیه قم دفاع شده است. در سال 1399 رساله مذکور با اضافات و ویراستاری تحت عنوان «ضمان آلودگی هوا از منظر فقه امامیه» در قالب کتاب به چاپ رسیده است. اهم مطالب موجود در کتاب مذکور با این وصف که پیشینه مقاله حاضر محسوب شوند عبارتند از: مفهوم شناسی و دستهبندی آلودگیهای هوایی، خسارات آلودگی هوا، موجبات ثبوت ضمان، تعدد اسباب ضمان، مستندات ضمان آلودگی هوا. اثر علمی دیگری که مستقلا درباره آلودگی هوا از منظر فقهی بحث کرده باشد یافت نشد. پایاننامهها، مقالات و کتابهایی در حقوق محیط زیست نگاشته شدهاند و ناظر به آلودگی هوا بحث کردهاند؛ اما از جهت فقهی وارد بحث نشدهاند و یا به اشارات فقهی اکتفا کردهاند. در این میان اشاره به یک اثر حقوقی - فقهی شایسته است. کتاب «مسئولیت مدنی ناشی از تخریب محیط زیست در فقه و حقوق ایران؛ مطالعه تطبیقی در حقوق فرانسه و اسناد بین المللی» اثر حجت الاسلام دکتر عزیز الله فهیمی است. این کتاب، پژوهش درخوری در اثبات مسئولیت مدنی ناشی از تخریب محیط زیست داشته و از گزارههای فقهی نیز بهره برده است؛ اما در صدد تمرکز بر خصوص مسئله آلودگی هوا و ابعاد مختلف فقهی و حقوقی آن نبوده است. با توجه به پیشینه یادشده، میتوان مدعی شد که از یک سو تحلیل فقهی هر دو حکم تکلیفی و وضعی آلایندگی هوا تاکنون در قالب یک اثر مستقل صورت نگرفته است؛ و از سوی دیگر، استفاده از نگاه فقهی در مسئله آلودگی هوا برای کاربست آن در حکمرانی و اصلاح قانون هوای پاک، یک ابداع محسوب میشود. انواع آلودگی هوا
آلودگی هوا عبارت است از: انتشار مستقیم یا غیر مستقیم مواد یا انرژی به هوا که با دخالت انسان رخ میدهد و آثار زیانبار آن، سلامتی انسان را به مخاطره میاندازد یا به منابع زنده، زیست بوم (اکوسیستم) و اموال، یا کاربردهای مشروع محیط زیست آسیب میزند. (عبداللهی، 1400، 191-192) آلودگیهای موجود در هوا به طور کلی عبارتند از: مواد جامد، گازهای سمی، امواج. منظور از آلودگی هوا در این نوشتار، انواعی از آلودگیها است که عبارتند از: گازهای سمی، ذرات معلق، ریزگردها، باران اسیدی، آلودگی صوتی، آلودگی رادیواکتیو، آلودگی نوری، میدان الکترومغناطیسی. با وجود اینکه تحقق آلودگی رادیواکتیو و میدانهای الکترومغناطیسی وابسته به هوا نیست و در خلأ هم به وجود میآیند، اما عرف آنها را در زمره آلودگی هوا محسوب میکند. گازهای سمیواژه گاز از زبان فرانسه وارد فارسی شده و معادل بخار و دم است. (دهخدا، 1373، ج 11، ص 16647) در اصطلاح فیزیک به حالتی از ماده که شکل و حجم آنرا ظرفش تعیین میکند، گازگویند که مراد ما نیز همین معنا میباشد. واژه سم در فارسی مترادف با زهر است و به هر ماده کشنده گفته میشود. (همان) گازهای سمی گروهی از مواد سمی هستند که در حرارت به صورت گاز باشند. گاهی غلظت سم یا میزان تماس با سم یا اثر سم به گونهای است که سبب مسمومیت می شود. مسمومیتهایی که توسط این گازها ایجاد میشود، در صورت عدم درمان بموقع ، ممکن است منجر به مرگ فرد مسموم شود. گازهای سمی چون از راه تنفس وارد بدن میشوند، به سهولت وارد جریان خون میشوند و به فاصله چند ثانیه به مراکز عصبی میرسند و از اینجا ، اثر آنی و شدید بعضی از سموم گازی معلوم میگردد. برخی از گازهای سمی عبارتند از: منوکسیدکربن، دی اکسید کربن، اسید سولفوریک، دی اکسید گوگرد، کلر، اکسید نیتروژن. ذرات معلقذره در زبان فارسی به مورچه ریز و نیز هر جزء و غبار منتشر در یک محیط معنا شده است.(همان، جلد 7، ص 10117) این واژه در زبان عربی نیز به «مورچه کوچک» (ابن منظور، 1414، ج 4، ص 304) و « آنچه در پرتو نور تابیده از پنجره به چشم می آید» (همان) معنا شده. معلق در زبان فارسی به «آویخته شده»، «بسته شده» و «مربوط» معنا شده است. (دهخدا، 1373، ج 13، ص 18697) ذرات معلق، مواد ریز جامد یا قطرات ریز مایع موجود در هوا هستند که از نظر شکل متنوع بوده و با آلایندههای دیگر همیاری میکنند. معنای این واژه، در برگیرنده معانی واژه های هواویز، هواپخش، دود، گرد و غبار و غیره میباشد. (عبداللهی، 1400، ص 200) ریزگردواژه ریز برای هر چیز خرد و بسیار کوچک به کار میرود. (دهخدا، 1373، ج 8، ص 10985) واژه گرد به معنای هر چیزی است که به شکل آرد یا پودر در آمده، نیز به خاک برخاسته و منتشر در هوا، گرد گویند. (همان، ج 11، ص 16782) اصطلاح ریزگرد به توده عظیمی از ذرات بسیار ریز جامد مانند خاک، املاح، دود و امثال آن میگویند که در آسمان پراکندهاند و باعث تیرگی هوای نزدیک زمین میشوند. (عمید، 1382، ج 2، ص 1080) کاربرد این اصطلاح، امروزه در هواشناسی رایج است. آلودگی صوتیصوت یا صدا عبارت است از امواج طولی که از ارتعاش سریع اجسام و مواد اعم از جامد، مایع و گاز ایجاد میشود. «آلودگی صوتی را میتوان به هر صدای نامطلوب یا زیانبار ناشی از فعالیت های انسانی تعریف نمود.» (عبداللهی، 1400، ص 257) که بر فعالیت موجودات زنده و بویژه انسان تأثیر گذاشته و عوارض جسمی یا روحی را به دنبال دارد. از قبیل صدای ترافیک جادهای، ریلی و هوایی؛ صدای ماشینآلات عمرانی، صنعتی، لوازم خانگی، آژیرهای امنیتی؛ صدای بلندگوها. آلودگی رادیواکتیوواژه رادیو اکتیو از زبان فرانسه گرفته شده و در زبان فارسی به جسمی گفته میشود که دارای خصوصیت «پرتوزایی» و «تشعشع پراکنی» باشد. (دهخدا، 1373، ج 7، ص 10290) در اصطلاح علم فیزیک، این پرتوها را به سه دسته «آلفا» «بتا» و «گاما» تقسیم میکنند که از موادی مثل اورانیوم، رادیوم و توریوم برمیخیزند. (همان) از آنجا که مجاورت این مواد و پرتوها با انسان، سلامت انسان را به خطر میاندازد، وجود آنها در محیط زندگی، به عنوان آلودگی تلقی میشود. میدان الکترومغناطیسیمیدان به معنای محل، عرصه، صحنه و جولانگاه است. (دهخدا، 1373، ج 13، ص 19404) میدان الکترو مغناطیسی، فضایی است که توسط ذرات باردار الکتریکی دارای شتاب ایجاد میشود. از بر هم کنش میدان مغناطیسی و میدان الکتریکی عمود بر هم، یک میدان الکترومغناطیسی بوجود میآید. این میدان بر اجسام بارداری که درون آن قرار دارند اثر میگذارد و از این رهگذر، وقتی بدن انسان در معرض آن قرار گیرد، از آن متأثر میشود.[1] میدان الکترومغناطیسی مصادیق زیادی در عصر ما دارد اما در اینجا میدان ناشی از دکل های برق فشار قوی مد نظر است. باران اسیدیباران در لغت به معنای قطرات آبی است که از سوی ابرها به سمت زمین سقوط میکند. معنای اصطلاحی باران نیز همین است. اسید، واژهای فرانسوی و با ریشه لاتینی اسیدوس میباشد. در لغت به معنای مایع ترش مزه است. «در اصطلاح شیمی حاصل ترکیب جسم مفردی را با هیدروژن اسید نامند. و این مرکب دارای طعمی گزنده و اغلب ترش دارد و رنگ کبود تورنسل را سرخ گرداند.» (دهخدا، 1373، ج 2، ص 2199) معمولا نزولات جوی (باران، مه، برف) به علت حل شدن دی اکسید کربن هوا در آن و تشکیل اسید کربنیک بهطور ملایم اسیدی هستند و Ph باران طبیعی آلوده نشده حدود ۶/۵ میباشد. پس نزولاتی که به مقدار قابل ملاحظه ای قدرت اسیدی بیشتری داشته باشند و Ph آنها کمتر از ۵ باشد، باران اسیدی تلقی میشوند. باران اسیدی، به دو نوع بارش تر (باران، مه، برف) و خشک (ذرات معلق اسیدی) اطلاق میشود و عمدتا متشکل از اسید سولفوریک و اسید کربنیک است. وجود برخی از گازهای سمی در هوا و ترکیب آنها با آب باران، بر شدت اسیدیته باران میافزاید. بارش باران سبب میشود که اکسیدهای سولفور در بستر آب باران با گوگرد و نیتروژن ناشی از احتراق نفت و کربن ترکیب شوند و پیدایش باران اسیدی را رقم زنند. (مشهدی، 1390، ص 119)
خسارات آلودگی هوا خسارت میدان الکترومغناطیسیبرخی دانشمندان وجود رابطه بین انواعی از میدانهای الکترو مغناطیسی و سرطان خون در کودکان را تایید و اعلام کردهاند. کابلها و دکلهای برق فشار قوی میتوانند سبب بروز سرطان خون به ویژه در کودکان شوند. امواج الکترومغناطیسی که از دکل های برق فشار قوی با ولتاژ ۱۰۰۰ ولت یا بالاتر صادر می شود میتواند بر سلامت ساکنین اطراف دکل که تا شعاع ۲۰ تا 50 متر زندگی می کنند تاثیرگذار باشد و برای آنان مشکلات خونی، مغزی و حتی معلولیت به وجود آورد. نتایج تحقیقات نشان می دهد که تاثیر این امواج بر کودکان و نوجوانان بیش از سایر گروههای سنی است. (علیرضا امیرحاجلو و ایرج جزیرئیان، اثرات زیست محیطی خطوط برق فشار قوی بر ساکنان شهرها) خسارت باران اسیدیباران اسیدی باعث بروز مشکلات تنفسی بویژه برای کودکان، سالمندان و بیماران ریوی میشود. علاوه بر تهدید سلامتی انسانها به اموال نیز خسارت وارد میآورد: نمای ساختمانها، سازهها و یادبودها را تخریب میکند. (عبداللهی، 1400، ص 192) خسارت ریزگردها وگازهای سمیاین آلودگی ها، مهمترین آلایندههای هوا هستند که سبب بروز بیماریهای قلبی، عروقی، تنفسی، بیماریهای چشمی و آلرژیهای پوستی میشوند. اثر این آلودگیها بر افراد حساس (کودکان، سالخوردگان، بیماران) بیش از دیگران گزارش شده است[2]. (مشهدی، 1392، ص 251) بیماریهای صعب العلاجی همچون سرطان، از جمله تأثیرات مخرب و غیر قابل جبران گازهای سمی موجود در هوای آلوده میباشند. (ملک، ص 1395، ص 116) خسارت آلودگی صوتیخسارات آلودگی صوتی را میتوان در سه بخش ذکر کرد: 1)تولید صدا به طوری که با وجود موقتی بودن، موجب ایذاء و مزاحمت برای دیگران میشود مانند از بین بردن آرامش در بیمارستانها، کتابخانهها، محیطهای آموزشی و اماکن مسکونی. 2)ایجاد صداهای مهیب و ناگهانی که ممکن است سبب بروز سکته، سقط جنین، از دست دادن شنوایی، وحشت و یا بیماریهای خاص جسمی و روانی شود. 3)ایجاد صدا به مدت طولانی و به صورت مداوم که برای مجاورین آن، دو دسته آسیب را در پی دارد: الف) ناراحتیهای عصبی مثل پرخاشگری، افسردگی، اضطراب، اختلال در خواب، بی دقتی، کم حافظگی. ب) ناراحتیهای جسمی مثل کاهش شنوایی، بیماریهای قلبی و عروقی، سردرد، افزایش فشار خون. (عبداللهی، 1400، ص 256) خسارت امواج رادیواکتیوچندین عامل، موجب انتشار امواج رادیواکتیو در محیطزیست و هوا میشوند: 1) انتشار طبیعی از مواد هستهای موجود در طبیعت 2)انتشار ناشی از بمب هستهای 3)نشت یا انتشار از نیروگاههای هستهای و ایستگاههای تحقیقاتی به دلیل نقص فنی یا حوادثی از قبیل زلزله 4) دفن نامناسب زبالههای هستهای تأثیر آلودگی رادیواکتیو بر روی انسانها میتواند از سطح خفیف تا کشنده متغیر باشد. میزان بزرگی اثرات سوء آن به سطح و مدت قرار گرفتن در معرض رادیو اکتیویته بستگی دارد. سطح پایین قرارگیری در معرض مواد رادیو اکتیو، تنها میتواند اثری سطحی را در برداشته باشد مثلا موجب سوزش خفیف پوست گردد. اثرات قرار گیری طولانی اما کم شدت در معرض مواد رادیو اکتیو عبارت هستند از حالت تهوع، استفراغ، اسهال، ریزش مو، کبودی به علت خون ریزی زیر پوستی و غیره. قرار گیری طولانی مدت در معرض مواد رادیو اکتیو و یا قرار گرفتن در معرض مقادیر بالایی از تشعشع میتواند اثرات بسیار جدیتری را بر روی سلامت ایجاد نماید. بیماریهای سرطان پوست، سرطان ریه و سرطان تیروئید برخی از انواع شایع سرطانهایی هستند که با تشعشعات رادیو اکتیو به وجود میآیند. همچنین اثرات جهش ژنتیکی به وجود آمده، به نسلهای آینده نیز انتقال پیدا میکنند. (ساعد، 1387، ص 272) خسارت به حیواناتآلودگیهای هوایی که سلامت انسان را به مخاطره میاندازند، سلامت حیوانات را نیز تهدید میکنند. برخی جانوران و خصوصاً پستانداران به علت شباهت فیزیولوژیک به انسان، بعضی اثرات آلودگی هوا را مشابه آنچه در انسان ذکر شده، نشان میدهند. از بین آلایندهها، باران اسیدی، گازهای سمی و ذرات معلق، به نحو کاملا محسوس، خسارت به همه حیوانات هوازی را در پیدارند. واضح است که حیوانات هوازی وحشی، به خاطر برخوردار نبودن از حمایت انسانها، بیشتر در معرض آسیب و اتلاف این آلایندهها قرار میگیرند. حیوانات آبزی، معمولا به طور مستقیم در معرض آلایندهها نیستند. با وجود این، موقع شدت انواعی از آلودگی ( باران اسیدی، گازهای سمی و ذرات معلق) برخی آبزیان موجود در حوضچه ها، استخرها، تالابها و رودخانهها از بین میروند. خسارت به گیاهاناثر آلودگی هوا و بویژه برخی گازهای سمی، روی گیاهان ممکن است شدید، مزمن و یا نامرئی باشد. اگر تراکم مواد آلوده کننده، زیادتر از قدرت تحمل گیاه باشد، با توجه به سن و وضعیت گیاه و سایر عوامل محیطزیست و مدت زمان تماس، اثرات مختلفی بر جای میگذارد. در صورتی که تراکم مواد آلوده کننده کم، اما زمان طولانی باشد، اثر آن مزمن ولی قوی است. به این صورت که اندام گیاه کوچک میماند، قدرت نشو و نما و میوهدهی گیاه کم میشود، تعادل جامعه گیاهی به هم میخورد و ترکیب و توزیع گونهها دگرگون میشود. تراکم آلایندهها و مدت وجود آنها گاهی اثری شدید دارد؛ به طوری که سبب نابودی گونه یا گونههایی از گیاهان در یک منطقه میشود. (جهانبخش، 1374، ص 63) اثر آلودگی هوا بر خاک کشاورزی از آن نظر اهمیت دارد که توان خاک را برای پرورش گیاهان کاهش میدهد. علاوه بر اینکه جذب بسیاری از آلایندههای موجود در خاک توسط گیاهان و وارد شدن آن در چرخه غذایی و جذب خوراکی آن توسط انسان نیز از اهمیت خاصی برخوردار است. تحقیقات فراوان از افزایش آلایندهها در میوهها و محصولات کشاورزی که در خاکهای آلوده پرورش یافتهاند، حکایت میکند (کردوانی، 1358، ص 94-115) حکم تکلیفی آلایندگی هوا در منابع روایی و فقهی درباره استفاده از «سَمّ» حدیث و فتوا وجود دارد. از آنجا که اقسام زیادی از آلودگیهای هوایی و گازهای سمی، عملکرد و آثاری همچون سم دارند، میتوان از این حدیث در بحث کنونی کمک گرف و نهی از استعمال سم را بر بعضی اقسام آلودگیهای هوایی منطبق ساخت. در ادامه، برخی روایات در این باره ذکر میشود. حدیث نهی از کاربرد سم1ـ «عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ، عَنْ أَبِیهِ، عَنِ النَّوْفَلِیِّ، عَنِ السَّکُونِیِّ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیهالسلام قَالَ: قَالَ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ علیهالسلام: نَهَى رَسُولُ اللَّهِ صلّیالله علیهوآله أَنْ یُلْقَى السَّمُّ فِی بِلَادِ الْمُشْرِکِینَ». (کلینی، ج 5، ص 28) امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: رسول خدا صلیالله علیهوآله نهی فرمود از اینکه در بلاد مشرکین سم ریخته شود. البته یک حدیث دیگر از این دست و با همین مضمون در «تهذیب» وجود دارد: 2ـ «مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ یَحْیَى عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنِ النَّوْفَلِیِّ عَنِ السَّکُونِیِّ عَنْ جَعْفَرٍ علیهالسلام عَنْ أَبِیهِ علیهالسلام عَنْ عَلِیٍّ علیهالسلام أَنَّ النَّبِیَّ صلّیالله علیهوآله نَهَى أَنْ یُلْقَى السَّمُّ فِی بِلَادِ الْمُشْرِکِینَ». (طوسی، 1407، ج 6، ص 143) بررسی سندی: مضمون واحد، راوی واحد (سکونی) و مرویعنه واحد (امام صادق علیهالسلام) در دو حدیث فوق، سه قرینهای هستند که ضمیمه کردن آنها به یکدیگر نشان میدهد تنها یک حدیث از معصوم علیهالسلام صادر شده؛ اما با دو طریق نقل شده است. از این رو اگر تنها یکی از دو سند، معتبر باشد، کافی است که بتوانیم به مضمون حدیث تمسک نماییم. تنها ضعف در طریق اول این است که سکونی امامی نیست؛ چنانکه شهید ثانی در «روضه» این حدیث را به خاطر سکونی ضعیف شمرده است. (عاملی، 1410، ج 2، 393) تضعیف شهیدثانی به جهت این است که ایشان به روایات عامی عمل نمیکند. این در حالی است که مرحوم شیخطوسی بر عمل به روایات سکونی ادعای اجماع دارد؛ (طوسی، 1417، ج 1، 149-150) و صاحب جواهر، ضمن اشاره به ادعای شیخطوسی(ره) روایات سکونی را معتبر و مقبول میشمارد. (نجفی، 1404، ج 21، 68) با وجود اختلاف نظر درباره سکونی، در اینجا نیازی به بررسی بیشتر درباره او نیست؛ زیرا به فرض ضعف سند، عمل مشهور قدما به این حدیث، جابر ضعف میباشد. بزرگان از فقها با تمسک به همین حدیث به صدور فتوا پرداختهاند. با اینکه دو فتوای حرمت و کراهت داشتهاند اما مستند فتوای همگی، نهی از إلقاء سم است که در این حدیث بیان شده است: شیخ طوسی (طوسی، 1375، 313)، علامه حلی(حلی، 1420، ج 2، 142؛ همو، 1414، ج 9، 70؛ همو، 1413، ج 1، 486؛ همو، 1412، ج 14، 87)، شهید در لمعه (عاملی، 1410، 82) شهید ثانی(عاملی، 1410، ج 2، 392) استفاده از سَم را در صحنه کارزار (قتال) مکروه شمردهاند. ابن زهره (حلبی، 1417، 201)، ابن ادریس (حلی، 1410، ج 2، 7)، قطب الدین کیدری (کیدری، 1416، 189)، ابن سعید حلّی (حلی، 1405، 236)، محقق ثانی (کرکی، 1414، ج 3، 385)، صاحب جواهر (نجفی، 1404، ج 21، 67)، آغاضیاء (عراقی، 1414، ج 4، 404)، محقق خویی (خویی، 1410، ج 1، 373) و برخی معاصرین (تبریزی، 1426، 1، 383؛ بهجت، 1426، ج 2، 380) استفاده از سَم را در صحنه کارزار (قتال) حرام دانستهاند. تطبیق سم بر آلودگی هوامعنای «سَمّ»لفظ «سم» در حدیث فوق برای بحث ما یک واژه کلیدی است؛ زیرا اگر بر مصادیقی از آلودگیهای هوایی مطابقت کند، نتیجه این میشود که شارع از ایجاد این نوع آلودگیها نهی نموده است. از ماده «س م م» چهار مرتبه در قرآن کریم آمده که یکبار به شکل «سمّ» و سهبار به شکل «سَموم» به کار رفته است. (طور/27، حجر/27، واقعه/42) برای واژه «سم» سه معنای «سوراخ سوزن»، «سوراخ» و «ماده کشنده» بیان شده. (فراهیدی، 1410، ج 7، 206) در آیه «حَتّى یَلِجَ الْجَمَلُ فی سَمّ الْخِیاطِ» (اعراف/40) ، «سَمّ» به معنای «سوراخ» است. (راغب، 1412، 424) به نظر میرسد که راغب(ره) در مفردات برای معنا کردن «سم» دو معنای «سوراخ» و «ماده کشنده» را با یکدیگر تلفیق کرده است. او میگوید: «السّمّ القاتل، و هو مصدر فی معنى الفاعل، فإنه بلطف تأثیره یدخل بواطن البدن» (همان) یعنی «سم ماده کشنده است و سم مصدر با معنای فاعلی است؛ بنابراین به خاطر تأثیرش به داخل بدن نفوذ میکند». ابن منظور در «لسان العرب» از قول شَمِر میگوید: آنچه مسموم میکند اما نمیکشد مثل زهر زنبور و عقرب را «سَوامّ» مینامند [نه سم]. (ابن منظور، 1414، ج 12، 302) از مجموع بررسیها درمییابیم که «سم» در بحث ما، «ماده کشنده سوراخ کننده» است و به تعبیر بهتر، «ماده کشنده نافذ» است؛ به طوری که وصف نفوذگری آن، در کشنده بودنش دخیل میباشد. نحوه تطبیق «سم» بر آلودگی هواطرح مسأله: خوراندن یا نوشاندن ماده آغشته به سم یا زهر از دیرباز انجام میگرفته؛ و گاهی به عنوان یک ابزار جنگ و مبارزه، برای تضعیف یا نابودی خصم به کار میرفته است. سمومی که در گذشته استفاده میشده، مادهای جامد یا مایع بوده که قابلیت انتشار در هوا را نداشته است. بنابراین، اولین مسألهای که در اینجا مطرح میشود این است که آیا بین «سم» که در روایت وارد شده و «سم»ی که امروزه در قالب گازهای سمی یا دیگر آلایندهها وجود دارد، شباهتی هست یا نه؟ اگر هست آیا به گونهای است که بتوان تعبیر روایی «سم» را بر آلودگی هوا منطبق ساخت؟ پاسخ مسأله: در پاسخ به این مسأله چند نکته را مطرح میکنیم: 1ـ وصف کشندگی در «سم»: وصف «کشندگی»، مقوّم مفهوم روایی «سم» میباشد؛ بنابراین نمیتوان آن را بر هر نوع آلودگی هوایی کاملاً منطبق نمود؛ زیرا هرچند برخی اقسام آلودگیهای هوایی کشنده محسوب میشوند، برخی از اقسام آلودگیهای هوایی همچون بوی بد دارای چنین وصفی نیستند. به عبارت دیگر، نهی از «إلقاء سم»، معادل نهی از برخی آلودگیهای هوایی با وصف کشندگی است گرچه غلظتهای پایین از سم، کشنده هم نباشد و فقط موجب بیماری شود. 2ـ مطابقت سم با برخی آلودگیهای هوایی به طریق اولویت: اقسامی از آلایندهها همچون «آلودگی رادیواکتیو»، «برخی آلودگیهای محدود در فضاهای بسته»، «برخی آلودگیهای شیمیایی»، «برخی آلودگیهای میکروبی» نه تنها آثار «سم» را دارند؛ بلکه آنچه امروزه بالخصوص در جنگها استفاده میشود (بمبهای هستهای، شیمیایی و میکروبی) به مراتب مُهلِکتر از سمی است که در زمان صدور روایت از آن یاد شده. از این رو قطعاً نهی از «إلقاء سم» شامل اینگونه آلودگیهای هوایی میشود. 3ـ قرائنی در تأیید مطابقت سم بر بعضی آلودگیهای هوایی: گرچه در تطبیق «إلقاء سم» بر اقسامی از آلودگیهای هوایی تردیدی وجود ندارد، قرائنی وجود دارند که این تطبیق را مورد تأکید قرار میدهند: الف) نهی صورت گرفته از «إلقاء سم»، مقید به «بلاد المشرکین» است. ساکنان بلاد، اعم از مرد، زن، اطفال، سالخورده و بیمار هستند که تحت تأثیر «سم» قرار میگیرند؛ همانطور که آلودگیهای هوایی نیز از خصوصیت فراگیری برخوردارند و افراد مختلف را تحت تأثیر قرار میدهند. ب) بعید نیست که «إلقاء سم» در بلاد، سبب از بین رفتن حیوانات و تخریب طبیعت (آب، خاک، هوا) باشد؛ همانطور که آلودگیهای هوایی نیز منجر به تخریب محیطهای آبی، خاکی و هوایی میشوند. ج) «القاء سم» در بلاد، کشتارِ بدون مواجهه و اطلاعِ قبلیِ طرف مقابل یا ایجاد بیماری در اوست؛ از این رو دست کم در برخی موارد، خلاف جوانمردی و سیره اهل بیت علیهم السلام در جهاد است. (بهجتی اردکانی، 1399، 305) در عصر حاضر، شاهد وجود هر سه ویژگی پیشگفته (فراگیری در تأثیر، تخریب طبیعت، خلاف سیره اهلبیت در جهاد) در کاربرد سلاحهای شیمیایی، میکروبی و هستهای؛ هستیم. اما این سه ویژگی در آلودگیهای شدید هوایی نیز وجود دارند. حکم تکلیفی إلقاء سم (حرمت)در حدیث مورد بحث، نهی از «إلقاء سم» از قول نبی مکرّم اسلام صلّیالله علیهوآله حکایت شده است. این حکایت اعم از این است که حضرت، ماده نهی و یا صیغه نهی را استعمال کرده باشند. هر کدام که بوده باشد در استفاده ما از آن تأثیری نخواهد داشت و به هر حال چنانکه گذشت، حرمت تکلیفی «إلقاء سم» از آن برداشت میشود. دلیل این است که اولا: ماده نهى، حقیقت در خصوص طلب است و عند الاطلاق در طلب الزامى (تحریمى) ظهور دارد؛ به طوری که اطلاق آن بر کراهت قرینه مىخواهد. ثانیا: صیغه نهى، بر مسلک مشهور و آخوند خراسانی(ره) به معناى طلب ترک است و مطلوب مولا در این باب، عدم و ترک متعلّق است. بنابراین اعم از اینکه رسول خدا صلّیالله علیهوآله از ماده و یا صیغه نهی استفاده کرده باشند از حدیث فهمیده میشود که شارع از مکلف مىخواهد «إلقاء سم» نکند. نتیجه اینکه نهى وارد شده در روایت، ظهور در تحریم دارد و مخالفت با آن موجب استحقاق عقوبت است. نکته شایان ذکر این که در روایت، نهی از «إلقاء سم» به «بلاد مشرکین» مقید شده است. «قیاس اولویت» در اینجا مقتضی این است که قطعا «إلقاء سم» در بلاد مسلمین نیز مورد نهی میباشد. از آنجا که روایت ناظر به مقام قتال و جهاد است، «قیاس اولویت» دیگری مقتضی این است که «إلقاء سم» در بلاد مشرکین، در غیر جهاد نیز قطعاً «منهیعنه» باشد؛ چه رسد به بلاد مسلمین. بنابراین «إلقاء سم» در بلاد مسلمین و در غیر جهاد، با دو اولویت «منهیعنه» میباشد. گویی حرمت إلقاء سم و انتشار آلودگی هوایی در میان مسلمین و در غیر جنگ همراه با شدّت و غلظت است. مستند حرمت آلایندگی هوا فقط حدیث مورد بحث نیست؛ بلکه عناوین إضرار و ایذاء نیز بر آلایندگی هوا تطبیق میکنند که در اینجا فرصت ورود در بحث آنها نیست. حکم وضعی إلقاء سم (ضمان)مسئله در اینجا این است که آیا میتوان «ضمان إلقاء سم» را از طریق دلیل خاص(روایت ناهی از إلقاء سم) اثبات کرد یا خیر؟ به وسیله هیچکدام از دلالتهای لفظی و عقلی نمیتوان «ضمان إلقاء سم» را از دلیل ناهی از «إلقاء سم» ثابت نمود. اما وقتی این دلیل را در کنار سایر أدله مسلّم لحاظ کنیم، شاهد وضعیت متفاوتی خواهیم بود؛ زیرا به یک دلالت عرفیه دست مییابیم که استفاده ضمان از آن با مانعی مواجه نیست. برای روشن شدن این دلالت، سه مقدمه بیان میکنیم: 1ـ «إلقاء سم» در بلاد، سبب اتلاف، ضرر و صدمات گسترده به غیر نظامیان، بیگناهان، افراد «محقون الدم» و اموال آنها میشود. 2ـ شارع، راضی به اهلاک نفوس محترمه، بیگناهان و اتلاف اموال آنها نیست. 3ـ ادله عمومی ضمان (قواعد اتلاف و لاضرر) مستلزم ضمان در این قبیل صدمات میشوند. در دلالت قاعده اتلاف بر ضمان تردیدی بین فقها نیست؛ اما دلالت قاعده لاضرر بر ضمان، توسط برخی فقها به طور مستدلّ پذیرفته شده است. (مکارم شیرازی، 1411، ج 1، 86-87) دلالت عرفیه در اینجا این گونه است: با توجه به خسارات ناشی از «إلقاء سم»، ادله عمومی ضمان قرینه هستند بر اینکه نهی شارع از «إلقاء سم»، نوعی بیان موضوع برای قواعد عامه ضمان است. به عبارت دیگر از وجود این قرینه پی میبریم که مراد شارع از «نهی از إلقاء سم»، چیزی بیش از بیان حرمت تکلیفی «إلقاء سم» بوده و شامل ضمان هم میشود. از این رو، حرمت القاء سم مقتضی حرمت طیفی از آلودگیهای هوایی است که غلظتهایی از آن سبب بیماری و شدید شدن آنها سبب مرگ میشود.(چنانکه وزارت بهداشت، سالانه مرگ چندین هزار نفر را به آلودگی هوا مستند میسازد) اجتماع اسباب متعدد در تحقق ضمان قبل از ورود در بحث اسباب متعدد، هفت نکته ذکر میگردد: 1) فقها به عوامل غیر انسانی ضمان نیز سبب و مباشر میگویند. مثلا اگر شخصی، دیگری را به داخل آتش بیندازد و آتش او را بسوزاند، آتش را مباشر و آن عامل انسانی را سبب و ضامن میشمارند. ما نیز اینگونه اطلاق سبب و مباشر را که مناسب با معنای لغوی آنهاست، میپذیریم. بنابراین، هرجا انسانی را سبب اتلاف میشماریم، مستلزم وجود مباشر انسانی نیست؛ و وقتی انسانی را مباشر اتلاف میشماریم، مستلزم وجود سبب انسانی نیست. بحث در جایی است که مباشر انسانی وجود ندارد و اسباب انسانی متعدد هستند. 2) اگر برخی اسباب، عدوانی و برخی غیر عدوانی باشند، اسباب غیر عدوانی ضامن نیستند؛ و فقط از ضمان اسباب عدوانی بحث میشود.(عاملی، 1410، ج 10، 167؛ همو، 1413، ج 15، 381-382) بنابراین، اگر فقط یک سبب از اسباب، متعدی باشد، مناقشهای در ضامن بودن او نداریم. 3) گاهی تحقق تلف، فاعل انسانی دارد و لذا از آن به اتلاف تعبیر میشود. اگر متلف یک نفر باشد، شکی در ضامن بودن او نیست اعم از اینکه مباشر و یا سبب محسوب شود. (عاملی، 1413، ج 12، 164 و ج 15، 360) اما اگر چند نفر در اتلاف دخیل باشند، سه تصویر دارد: تصویر اول: همه افراد دخیل در اتلاف، مباشر باشند. تصویر دوم: همه افراد دخیل در اتلاف، سبب باشند. تصویر سوم: برخی از افراد دخیل در اتلاف، سبب، و برخی دیگر، مباشر باشند. 4) از طرح بحث درباره تصویر اول بی نیاز هستیم؛ زیرا: اولا: «اتلاف» را به عنوان موجب ضمان میشماریم و ضمان مباشر اتلاف را با دو دلیل قاعده اتلاف و بنای عقلا میپذیریم. (بهجتی اردکانی، 1399، ص 96) ثانیا: به تبع ضمان مباشر واحد، پذیرش ضمان مباشرین متعدد، با مشکل مواجه نیست. 5) تصویر دوم، محور بحث این نوشتار است. مثالی که فقها برای اجتماع اسباب ذکر کردهاند از این قرار است: شخصی چاهی حفر میکند و شخص دیگری سنگی کنار دهانه چاه قرار میدهد. پای شخص ثالث (عابرپیاده) به سنگ گیر میکند و بهواسطه آن درون چاه سقوط کرده و آسیب میبیند یا میمیرد. فقها در اینجا درباره اینکه کدام شخص یا اشخاص ضامنند اقوالی دارند. 6) مصادیق «اجتماع اسباب» در اینجا، واجد این قید هستند: «اسباب، ترتب طولی یا تعاقب زمانی دارند»؛ چنانکه در مثال یادشده، حفرچاه و گذاردن سنگ کنار دهانه چاه، متعاقبا انجام شدهاند. اهمیت این قید از اینجا روشن میشود که اگر اسباب، بدون ترتب یا تعاقب و در عرض یکدیگر باشند، مجموعا مثل یک سبب هستند؛ و از این رو اختلاف و تردیدی نیست که بر اساس قاعده تسبیب، همگی در ضمان، مشارک هستند. مثلا اگر جماعتی بدون مجوز شرعی، یک چاه را در جاده عمومی حفر کنند و رهگذری به خاطر سقوط در آن آسیب ببیند، همه آن جماعت ضامن هستند. 7) فقها تصویر سوم را در سه باب غصب، قصاص و دیات وتحت عنوان «اجتماع سبب و مباشر» مطرح کردهاند.(طوسی، 1387، ج 7، 157؛ نجفی، 1404، ج 37، 37-57) از بیان تفصیلی این بحث خودداری میکنیم؛ زیرا بیشتر موارد ضمان آور در آلودگی هوا از سنخ اجتماع اسباب هستند نه اجتماع سبب و مباشر. اقوال مهم در ضمان اسباب متعددقول اول: ضمان سبب مقدم در تأثیراین قول را محقق در شرایع(حلی، 1408، ج 4، 240-241)، علامه در قواعد (حلی، 1413، ج 3، 658)، شهید اول در لمعه(عاملی، 1410، 278) شهیدثانی در مسالک (عاملی، 1413، ج 12، 164) و روضه (همو، 1410، ج 10، 166-167) و صاحب جواهر(نجفی، 1404، ج 43، 164) پذیرفتهاند. شهیدثانی در مسالک (عاملی، 1413، ج 15، 381) و صاحب مفتاح الکرامه (عاملی، 1419، ج 10، 319) و صاحب جواهر (نجفی، 1404، ج 43، 147) این قول را «أشهر» شمردهاند؛ چنانکه مرحوم محقق خویی نیز متذکر شده است. (خویی، 1422، ج 2، 260) بر اساس این قول و طبق مثال مذکور برای اجتماع اسباب، تأثیر سنگ در جنایت، مقدم بر تأثیر چاه در جنایت بوده است. بنابراین، منحصرا کسی که سنگ را کنار چاه نهاده ضامن است؛ گرچه حدوث سنگ در آن محل، متأخر از حدوث چاه بوده باشد. دلیل قول اول (ضمان سبب مقدم در تأثیر)دلیل اول: استصحابتأثیرگذاری سبب اول بر اتلاف روشن است. از این رو، ضمان ناشی از سبب اول محقق میشود. با رخ دادن سبب دوم شک میکنیم که آیا ضمان باقی است یا به خاطر رخداد سبب دوم، ضمان جدیدی آمده و ضمان سابق معدوم شده. جریان استصحاب، بقاء ضمان اول را ثابت میکند.(عاملی، 1413، ج 15، 381-382) اگر گفته شود: ضمان سبب اول منافاتی با ضمان سبب دوم ندارد؛ پس باید قائل به ضمان جمیع اسباب شویم، صاحب جواهر پاسخ خواهد داد: با سنجش دو سبب نسبت به یکدیگر در مییابیم که سبب اول به منزله مباشر است و سبب دوم به منزله شرط عمل مباشر. در مثال مورد بحث، قراردهنده سنگ به منزله کسی است که عابر را به داخل چنین چاهی افکنده است. یعنی به منزله مباشر است و سبب دیگر که حفر چاه است، به منزله شرط تحقق جنایت است. (نجفی، 1404، ج 43، 146) نقد و بررسی دلیل اولاگر بروز اتلاف از سبب اول حتمی باشد، به تبع آن ضمان هم میآید و در صورت شک میتوان وجود ضمان را استصحاب کرد. اما در بحث ما، اتلاف، اثر هردو سبب است و چه بسا که سبب اول به تنهایی اتلافی و ضمانی را به دنبال نداشته باشد. بنابراین، نمیتوان مجالی برای جریان استصحاب قائل شد. دلیل دوم: ترجیح سبب اول نسبت به سبب دوم اگر هر دو سبب، همزمان رخ داده باشند، هردو ضامنند چراکه دلیلی برای ترجیح یکی بر دیگری نداریم؛ اما وقتی سببها با تقدم و تأخر واقع شده باشند، سبب مقدم از دو جهت برسبب بعدی ترجیح دارد: 1) ضمان در ابتدا برای سبب اول ثابت شده است. 2) سبب اول، سبب سبب نیز هست و از این رو مسبَب (جنایت)، مستند به اوست. (عاملی، 1413، ج 12، 164و ج 15، 382) نقد و بررسی دلیل دوماگر بروز اتلاف با انفراد سبب اول قطعی بود، میتوان ادعا کرد که ضمان در ابتدا برای سبب اول ثابت شده است؛ اما چه بسا که سبب اول به تنهایی موجب اتلاف نشود. نیز اتلاف، مستند به هردو سبب است نه اینکه مستند به سبب اول باشد. بنابراین، با اینکه سببها از حیث زمانی و از حیث تأثیرگذاری، تقدم و تأخر دارند، اما از حیث انتساب اتلاف به سببها، تقدم و تأخری وجود ندارد. نتیجه اینکه نمیتوان گفت: ضمان در ابتدا برای سبب اول ثابت شده است. اتلافی که رخ داده است، ناشی از دو فعل از دو فاعل است. عرف، اتلاف را به هردو فاعل نسبت میدهد. حال، از سبب اول به «سبب سبب» تعبیر کنیم، تأثیری در انتساب اتلاف به هر دو فاعل ندارد. با توجه به اینکه ضمان، مترتب بر اتلاف است، و هردو سبب متلف محسوب میشوند، هردو سبب را ضامن میشماریم. دلیل سوم: سبب مقدم در تأثیر، به منزله مباشر بی تردید، در اجتماع مباشر با سبب یا شرط، مباشر ضامن است. سبب مقدم در تأثیر، به منزله مباشر است؛ پس سبب مقدم در تأثیر، ضامن است.(فاضل هندی، 1416، ج 11، 280؛ نجفی، 1404، ج 43، 146) نقد و بررسی دلیل سوموقتی شخصی عدوانا و به هدف جنایت چاهی حفر میکند و شخص دیگری نیز عدوانا و به همان هدف سنگی نزدیک چاه مینهد، پس از رخداد جنایت، عرف، هردو را سبب جنایت میشمارد؛ نه اینکه سبب مقدم در تأثیر را به منزله مباشر تلقی کند و شخص دیگر را بریء الذمه بشمارد. قول دوم: ضمان همه اسبابمحقق حلی که طرفدار قول اول است، قول دوم را به عنوان یک احتمال ذکر میکند و میفرماید: چه بسا به نظر برسد که هر دو سبب، ضامن باشند. (حلی، 1408، ج 4، 241) صاحب جواهر نیز با اینکه قول اول را میپذیرد، در تقویت این احتمال (ضمان همه اسباب) میفرماید: فرض این است که همه اسباب، متعدی هستند و دلیلی برای ترجیح سبب متقدم [حدوثا] یا سبب أقوی وجود ندارد. (نجفی، 1404، ج 43، 147) از بین معاصرین، مرحوم خویی (خویی، 1422، ج 2، 260) به قول دوم فتوا دادهاند و حضرت امام با وجود فتوا دادن به ضمان سبب متقدم، قول دوم را به عنوان یک احتمال قوی ذکر کردهاند.(خمینی، بیتا، ج 2، 193) برخی دیگر از معاصرین به قول دوم فتوا دادهاند.(مکارم شیرازی، 1411، ج 2، 208؛ سیستانی، 1417، ج 2، 275) دلیل قول دوم (ضمان همه اسباب): انتساب تلف به همه اسبابمحقق حلی میفرماید: «چه بسا به نظر رسد که هر دو سبب ضامن باشند، زیرا تلف، منحصرا ناشی از یکى از آنها نبوده است» (حلی، 1408، ج 4، 241). صاحب جواهر در ادامه کلام محقق آنرا اینگونه تأیید میکند: «و فرض این است که هردو سبب متعدی هستند و دلیلی برای ترجیح سبب مقدم وجود ندارد» (نجفی، 1404، ج 43، 147). مرحوم خویی پس از رد استصحاب که عمده دلیل قول اول بود، با پذیرش انتساب جنایت به هردو سبب، به ضمان همه اسباب فتوا داده: «اثر (اتلاف) مستند به هردو سبب میباشد؛ پس نتیجه این میشود که انتساب ضمان به هردو سبب به اندازه مساوی است. بنابراین، دلیلی برای ترجیح سبب سابق جنایت، بر سبب لاحق آن وجود ندارد» (خویی، 1422، ج 2، 260) قول سوم: ضمان سبب مقدم در وجودمرحوم فاضل لنکرانی میفرماید: سببی که از حیث حدوث، اول است، ضامن میباشد. (فاضل لنکرانی، 1416، ج 61؛ بجنوردی، 1419، ج 2، 49). بنابراین، اگر حفر چاه مقدم بوده، حفر کننده ضامن است و اگر گذاشتن سنگ مقدم بوده، گذارنده آن ضامن است.
دلیل قول سوم (ضمان سبب مقدم در حدوث): دلیل ضمان اصل سببهمان دلیلی که ضمان را برای اصل سبب ثابت میکند، ضمان اولین سبب را ثابت میکند.(فاضل لنکرانی، 1416، ج 61) این، تنها دلیل مذکور برای این قول است و مدعی دیگر این قول یعنی مرحوم بجنوردی دلیل متقنی بیان نکرده است. (ر.ک: بجنوردی، 1419، ج 2، 49) نقد و بررسی قول سومبه طور کلی دو دلیل ممکن است برای ضمان اصل سبب آورده شود: 1)روایات 2)اجماع. (ر.ک: بهجتی اردکانی، 1399، 99-109) اگر اجماع، دلیل باشد، بر قدر متیقن از معقد آن اکتفا میشود که حفر چاه در ملک غیر است؛ لذا درباره سایر مصادیق نمیتوان به اجماع تمسک کرد. از طرفی احتمال دارد اجماع مدرکی باشد که در این صورت، حجت نمیباشد. اگر دلیل، روایات باشد، میتوان ضمان را بر «سببیت در اتلاف» مترتب کرد؛ اما از آنجا که گاهی سبب در کنار سبب دیگر است، برای تمییز سبب ضامن از سبب غیر ضامن، به عرف مراجعه میکنیم. عرف، در اجتماع اسباب، به ضمان اولین سبب حکم نمیکند. با توجه به آنچه بیان شد، قول به ضمان همه اسباب مرجَح است و از این رو، همه اسباب دخیل در آلودگی هوا ضامن شمرده میشوند. جرم انگاری و ضمان آلایندگی هوا در قانون
الف. جرم انگاری آلایندگی هوا در قانون حرمت آلایندگی هوا، زمینه جرم انگاری آن را فراهم آورده است. در ماده دوم از قانون «نحوه جلوگیری از آلودگی هوا» مصوب 1374 آمده است: «اقدام به هر عملی که موجبات آلودگی هوا را فراهم نماید ممنوع است» همچنین در ماده 29 از این قانون آمده است: «صاحبان و مسئولین کارخانجات و کارگاههای آلودهکننده که برخلاف مواد14 و ۱۶ و ۱۷ این قانون عمل نمایند برای بار اول به جزای نقدی از پانصد هزار ریال تا یک میلیون ریال و در صورت تکرار به حبس تعزیری از دو ماه تا شش ماه و جزای نقدی از هفتصد هزار ریال تا دو میلیونریال محکوم میشوند.» روشن است که جزای در نظر گرفته شده برای جرم آلایندگی هوا متناسب با جرم و هماهنگ با اوضاع اقتصادی نیست و نیاز به افزایش و بروز رسانی دارد. روشن است که جزای در نظر گرفته شده برای جرم آلایندگی هوا متناسب با جرم و هماهنگ با اوضاع اقتصادی نیست و نیاز به افزایش و بروز رسانی دارد. البته پس از تصویب قانون هوای پاک در سال 1396، قانون نحوه جلوگیری از آلودگی هوا نسخ شده و به آن عمل نمیشود؛ اما از تصریح به جرم آلایندگی هوا در قانون هوای پاک غفلت شده است. بنابراین، جزای نقدی آلایندگی هوا در قانون «نحوه جلوگیری از آلودگی هوا» نیاز به بروز رسانی و متناسب سازی در قانون هوای پاک دارد.
ب. ضمان آلایندگی هوا در قانون درباره ضمان ناشی از آلودگی هوا و به تعبیر دیگر جبران خسارات آلودگی هوا باید به تبصره 2 از ماده 11 قانون هوای پاک و به ماده 12 این قانون مراجعه نمود. در ماده ۱۱ قانون هوای پاک آمده: «هرگونه احداث، توسعه، تغییر خط تولید و تغییر محل واحدهای تولیدی، صنعتی و معدنی مستلزم رعایت مقررات ابلاغی از سوی سازمان [محیط زیست] میباشد. سازمان موظف است حداکثر ظرف مدت یک ماه به استعلامهای درخواست جواز تاسیس و بهرهبرداری پاسخ دهد و در صورت عدم موافقت آن سازمان، دلایل آن را به استعلام کننده به صورت کتبی ارائه کند. عدم پاسخ در مدت یاد شده به منزله تایید میباشد.» در تبصره ۲ از این ماده آمده است: «متخلفان از مصوبات و تصمیمات سازمان و کمیسیون در صورت بررسی در کمیسیون ضمن پرداخت جریمه رفع آلایندگی مکلف به جبران خسارات وارده میباشند» در این تبصره، با اینکه لزوم جبران خسارت آلودگی هوا مطرح شده اما این تبصره فقط ناظر به احداث، توسعه، تغییر خط تولید و تغییر محل واحدهای تولیدی، صنعتی و معدنی است؛ یعنی شامل سایر عوامل آلاینده نمیشود؛ این در حالی است که مقتضای تحقیق فقهیِ حاضر این است که تمام اسباب آلاینده هوا ضامن و در جبران خسارات دخیل باشند. در ماده 12 از قانون هوای پاک آمده است: «سازمان مکلف است که تمامی مراکز و واحدهای صنعتی، تولیدی، عملیات معدنی، خدماتی، عمومی و کارگاهی را که آلودگی آنها بیش از حدمجاز مصوب است، مشخص نموده و مراتب را با تعیین نوع، میزان آلودگی، وسعت منطقه تحت تأثیر و حساسیت منطقه به مالکان یا مسؤولان یا مدیران عامل و یا بالاترین مقام تصمیمگیر واحد ابلاغ کند تا در مهلت معینی که توسط سازمان تعیین میشود نسبت به رفع آلودگی یا تغییر تولید یا تغییر فرآیند تولید یا تعطیلی کار و فعالیت خود (بر اساس نوع آلودگی و ماهیت فرآیند کنترلی) اقدام نمایند. در طی مدت تعیین تکلیف این واحدها، طبق مفاد این قانون، به واحدهای مذکور، جریمه ایجاد و انتشار آلودگی تعلق میگیرد.» بر اساس این ماده، در طی مدت تعیین تکلیف واحدهای آلاینده، جریمه ایجاد و انتشار آلودگی تعلق میگیرد؛ اما این ماده، اشارهای به ضمان ندارد؛ در حالیکه مقتضای تحقیق پیش رو این است که عوامل آلایندهای که در طی مدت تعیین تکلیف، آلایندگی زیانآور داشتهاند، باید ملزم به جبران خسارات شوند. بدیهی است که پرداخت جریمه و یا عوارض آلایندگی هوا، جایگزین ضمان نمیشود؛ زیرا هدف از ضمان، جبران خصوص صدمات وارد شده است اما مالِ به دست آمده از طریق جریمه یا عوارض، برای جبران خسارات استفاده نمیشود. در برخی موارد، قاضی با چالش «احراز رابطه استناد خسارت به عامل آلاینده» مواجه میشود و نمیتواند استناد را احراز کند و از این رو نمیتواند به ضامن بودن عوامل آلاینده حکم کند. در این صورت میتوان خسارات وارده را از محل وضع جریمههای آلایندگی هوا تأمین کرد. با توجه به حرمت بالای جان و مال مردم در اندیشه و فقه اسلامی، جریمه آلایندگی هوا باید بسیار سنگین باشد تا هم حالت بازدارندگی داشته باشد و هم برای جبران خسارتها کفاف دهد. بنابراین ماهیت جریمه آلایندگی هوا باید از حالت پرداخت جریمه یا عوارضی ناچیز خارج شود؛ زیرا پرداخت عوارض یا جریمههای ناچیز عملا سبب شده تا عوامل آلاینده با پرداخت آن به آلایندگی ادامه دهند.
نتیجهگیری «إلقاء سم» بر آلودگیهای هوایی با وصف کشندگی و بیماریزایی تطبیق میکند؛ از این رو میتوان گفت: اولاً؛ اقسامی از آلایندگیهای هوایی که نظیر «إلقاء سم» عمل میکنند یعنی منجر به اتلاف یا ضرر میشوند، مورد نهی شارع و حرام هستند. ثانیاً؛ ادله عمومی ضمان قرینه هستند بر اینکه نهی شارع از این نوع آلودگیها، نوعی بیان موضوع برای قواعد عامه ضمان است. به عبارت دیگر از وجود این قرینه پی میبریم که مراد شارع از نهی از این نوع آلودگیها، چیزی بیش از بیان حرمت تکلیفی «آلوده کردن هوا» بوده و شامل ضمان هم میشود. با توجه به اینکه ضمان، مترتب بر اتلاف و اضرار است، ملاک تشخیص ضامن یا ضامنین، استناد اتلاف یا اضرار به سبب یا سببها است. از طرفی، مرجع تشخیص استناد به سبب، عرف است. تعاقب زمانی سببها یا همزمانی آنها، در استناد عرفی مذکور دخیل نیست؛ چنانکه تقدم و تأخر سببها یا همزمانی آنها از حیث تأثیرگذاری، در استناد عرفی مذکور دخالت ندارد؛ و نیز دلیلی بر دخالت دادن آنها وجود ندارد. از آنجا که عرف، در بسیاری از موارد اجتماع اسباب، اتلاف را به همه اسباب نسبت میدهد، نظریه ضمان همه اسباب دخیل در آلایندگی هوا را ترجیح میدهیم و همه اسباب را ضامن میشماریم. حرمت آلایندگی هوا زمینه جرمانگاری آن را فراهم کرده چنانکه در ماده دوم از قانون «نحوه جلوگیری از آلودگی هوا» جرم انگاری شده و جریمهای ناچیز و غیربازدارنده وضع گردیده است. با توجه به نسخ قانون مزبور با قانون هوای پاک، لازم است جرم انگاری و وضع جزای نقدی متناسب با وضع اقتصادی و به شکل بازدارنده در قانون هوای پاک لحاظ شود. در تبصره 2 از ماده 11 قانون هوای پاک، تنها چند عامل آلاینده به عنوان ضامن مطرح شدهاند اما مقتضای تحقیق فقهی این است که تمام عوامل آلاینده ضامن باشند. در ماده 12 از این قانون، تنها جریمه در نظر گرفته شده و از ضمان غفلت شده است؛ در حالی که جریمه، جایگزین ضمان (جبران خسارت) نیست زیرا اساسا ماهیت جریمه و ضمان متفاوت است؛ ضمان، ناظر به جبران تمام خسارات فرد فردِ خسارتدیدگان است؛ اما جریمه معمولا برای جبران زیانهای خسارتدیدگان مصرف نمیشود. ماهیت جریمه آلایندگی هوا باید از حالت پرداخت جریمه یا عوارضی ناچیز خارج شود؛ زیرا پرداخت عوارض یا جریمههای ناچیز سبب شده تا عوامل آلاینده با پرداخت آن به آلایندگی ادامه دهند.
[1]. پایگاه اطلاع رسانی ویکی پدیا، جستجو برای: میدان الکترومغناطیسی(دسترس در: 4شهریور 1397): https:fa.wikipedia.orgwiki. [2]. علی مشهدی، حق بر محیط زیست سالم، ص271. | ||
مراجع | ||
قرآن کریم
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 17 |