تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,398 |
تعداد مقالات | 34,489 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,205,490 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,827,865 |
این ظلم فراموش شدنی نیست | ||
پیام زن | ||
دوره 33، آذر-مسلسل-369-1403، آذر 1403، صفحه 8-11 | ||
نوع مقاله: تاریخ | ||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22081/mow.2024.76784 | ||
تاریخ دریافت: 18 دی 1403، تاریخ پذیرش: 18 دی 1403 | ||
اصل مقاله | ||
مقاله
بررسی منابع اهل تسنن و شیعیان درباره واقعه تلخ هجوم به خانه حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) این ظلم، فراموششدنی نیست دکتر سعید طاوسی مسرور عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی شهادت حضرت فاطمه (سلاماللهعلیها) از امور ثابت شده و قطعی تاریخ است که بر مبنای نقلها، روایات و اخبار به قطعیت رسیده است. از همین رو نیازی به سیر در اسناد، اخبار و روایات کتب روایی و تاریخی برای اثبات چنین امری، نیست. اما در برخی روایتها، شهادت حضرت زهرا(سلاماللهعلیها) دچار شبهات و ابهاماتی شده است. ابهامات به دلیل کمبود منابع و اطلاعات درباره حضرت زهرا(سلاماللهعلیها) و شبهات از سوی وهابیت مطرح میشود. این کار برای رفع اتهام از خلیفه دوم است که باعث شهادت دختر پیامبر اسلام شد. یکی از شبهات این است که خانههای مدینه در نداشتند و اینکه به خانه حمله شده و در را آتش زدهاند، نمیتواند درست باشد. برخی ماجرای هجوم به خانه را انکار میکنند. در این مطلب قصد داریم به روایات معتبر در دلایل و اثبات شهادت حضرت فاطمه (سلاماللهعلیها) بپردازیم. یکی از شبهات مطرح شده در زمینه دلایل شهادت حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) این است که خانههای مدینه، در نداشتند. این شبهه را «سیدمحمدحسین فضلالله» مطرح کرد. چون مرحوم فضلالله، در لبنان زندگی میکرد و قصد همزیستی با جامعه اهلتسنن لبنان را داشت، مساله شهادت حضرت زهرا(سلاماللهعلیها) را انکار و شبهات متعددی در اینباره مطرح کرد. مرحوم علامه «سیدجعفر مرتضی عاملی» در کتاب «مأساة الزهراء» که با عنوان رنجهای حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) به فارسی ترجمه شده، به شبهههای سید محمدحسین فضلالله پاسخ داده است. نکته مهم اینکه در بحث صدماتی که به حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) رسیده، فقط برخورد درِ خانه با آن حضرت، مطرح نیست، بلکه لگد و شلاق زدن هم وجود دارد. در کتاب «تثبیت الامامه» نوشته یحیى الهادی، آمده خالدبنولید، حضرت زهرا(سلاماللهعلیها) را با تازیانه زد. اینجا انکار واقعه در، این ماجرا را زیر سوال نمیبرد. نکته بعدی اینکه آوردن این شبهات، نشاندهنده جهل مولف(فضلالله)، نسبت به تاریخ و زیست مردم مدینه در آن زمان بوده، زیرا شواهد فراوانی درباره درهای چوبی و میخدار در متون همان دوره وجود دارد و در آثار مختلفی آمده است. در کتاب «مدینه شناسی» نوشته «سیدمحمدباقر نجفی» درباره وضع خانههای مدینه، شیوه ساخت آنها و معماریشان نکتههای جالبی گفته شده مثل وجود در قلعه خیبر که از مشهورات و مسلمات تاریخی است. حتی در زمان رسول اکرم(ص) در مدینه خانههای دوطبقه وجود داشت. خانه «ابو ایوب انصاری» که پیامبر مدتی آنجا اقامت داشت، نمونهای از این منازل است. کیفیت ساخت مسجدالنبی در منابع، مشخص و روشن است و وجود در چوبی، عجیب و غریب نیست. از نظر تاریخی هم درهای چوبی مربوط به دوران قبل از پیغمبر بوده است. در مباحث مرتبط با حضرت زهرا(سلاماللهعلیها) ارجاعات زیادی به کتاب «الامامه و السیاسه» ابن قتیبه دینوری میشود. اما این کتاب از جهت زبانشناسی، ادبیات و سبک نگارش و حتی محتوا با آثار ابنقتیبه یعنی «المعارف» و «عیونالاخبار» شباهتی نداشته و علاوهبر آن مشکلاتی هم دارد. مثلا مطالبی به او نسبت داده شده ، درحالیکه او (ابن قتیبه) آن زمان زنده نبوده است. اینکه گفته شده، کتابی نوشته «ابن قتیبه» است؛ دلیل صحت این ادعا نیست.
روایت تردیدناپذیر هجوم به خانه حضرت زهرا درباره دلایل هجوم، آنقدر قرائن تاریخی در کتب اهلتسنن داریم که اصل موضوع هجوم، قابل تردید نیست. من با این حرف مخالفم که برخی میگویند این موضوع، کلامی است و شیعیان به آن معتقدند، اما سنیها به آن اعتقاد ندارند. این بحث، تاریخی است و گزارههای تاریخی در اینباره فراوان است. ازجمله منابعی که هجوم به بیت و تهدید حضرت زهرا(سلاماللهعلیها) را روایت کردهاند «انساب الاشراف» تالیف بلاذری و «عقدالفرید» نوشته ابنعبدربه اندلسی است. یعنی یک مورخ از شرق عالم اسلام و مورخی از غرب عالم اسلام که هر دو اهلسنت هستند، این روایت را آوردهاند که حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) پشت در خانه میروند و میپرسند: «میخواهی مرا و اهل خانهام را به آتش بکشی؟» میگوید:«بله» میپرسند: «چرا؟» گفته: «چون دین پدرت محکمتر میشود.» یا اینکه گفتند: «اگر فاطمه هم در خانه باشد، باز این کار را میکنی؟» و او گفته: «و ان کانت فاطمه. (حتی اگر فاطمه باشد)» غیر از گزارشهایی که در «انساب الاشراف» و «عقدالفرید» و «الامامه و السیاسه» وجود دارد، روایتهای محکمی وجود دارد که چون نتوانستهاند هیچ تشکیکی در آن روایتها ایجاد کنند، آنها را تحریف کردند، مانند روایتی که در کتاب «مروج الذهب» است. این کتاب تالیف «مسعودی» است که سنی شافعی بوده است. روایتی در مروج الذهب آمده که وقتی عبداللهبن زبیر، محمدبن حنفیه و بنی هاشم را در شعب ابیطالب زندانی کرده بود و میخواست آنها را آتش بزند، به او گفتند: «به چه حقی مسلمین را به سوزاندن تهدید میکنید؟» عروتبن زیبر به برادرش، عبدالله گفت: «همانطور که عمر، فاطمه (سلاماللهعلیها) را تهدید به سوزانده شدن کرد، ما هم حق داریم این کار را انجام دهیم. این روایت در کتاب «مروجالذهب» است. اما چون نتوانستهاند منکر این روایت شوند، در تمامی چاپهای «مروجالذهب» اسم «عمر» را حذف کرده و در برخی از چاپها مساله استناد به عمر را برداشتهاند. یکی از مهمترین ادله هجوم، مساله تاسف ابوبکر در زمان احتضارش است. این روایت، منابع زیادی دارد که نمیتوانند رد و انکار کنند. ابوبکر در حالت احتضار گفت: «کاش در زندگی سه کار را انجام نمیدادم: اول اینکه خلیفه نمیشدم، دوم در زمان خلافتم فردی را که دزدی کرده بود، نمیسوزاندم و سوم هم کشف بیت فاطمه.» منظور از کشف، یعنی پردهدری، ورود به اجبار، تسخیر و هتک حرمت خانه حضرت فاطمه(سلاماللهعلیها) است. این روایت را اهلسنت قبول دارند و در دهها منبع وجود دارد؛ ازجمله کتاب «الاموال» تالیف ابوعبید قاسمبنسلام، که از کتابهای فقهی اهلسنت است. در توجیه این فاجعه که وارد خانه حضرت فاطمه(سلاماللهعلیها) شدند، عنوان نکردند که به اجبار میخواستند بیعت بگیرند، گفتهاند چون ممکن بود علی و فاطمه، اموال پیامبر(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) را مصادره کرده باشند، به خانه آنها هجوم بردند. یعنی تهمت دزدی هم زدند. «ابن تیمیه» در کتاب «منهاج سنه النبویه» هم هجوم را میپذیرد و منکر نمیشود و در بحث مالی به آن استناد میکند. در آثار اهل سنت ادله هجوم آورده شده که «ابوبکر دنبال علی(علیهالسلام) فرستاد تا او بیعت کند، ولی علی بیعت نکرد؛ عمر با پارهای از آتش پیش آمد تا خانه را بر سر اهلش به آتش بکشد، ابوبکر دستور داد او(علی) را به شدیدترین شکل ممکن نزد من بیاورید و اگر نیامد با او بجنگید و او را به زور بیاورید.» در جایی دیگر آمده «عمر که با آتش رفته بود به خدا قسم خورد که اگر علی برای بیعت از خانه بیرون نیاید و همراه او نرود این خانه را به آتش خواهد کشید.» این نقل در تاریخ طبری هم ذکر شده. این گزارشها از منابع متعدد و معتبر اهل تسنن برای مساله هجوم ذکر شده است.
دفاع تاریخی حضرت زهرا از ولایت برای رفتن حضرت زهرا(سلاماللهعلیها) پشت در خانه منعی وجود نداشت، اما از همان گزارشهای تاریخی استفاده میشود که ایشان پشت در رفتند. بنابراین جواب شبههای که چرا با وجود حضرت علی(علیهالسلام)، ایشان پشت در رفتند این نیست که بگوییم حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) پشت در نرفتند. اینجا این حرکت حضرت فاطمه(سلاماللهعلیها) موضوعیت دارد. ایشان به عُمَر گفتند که با وجود اختلاف با حضرت علی(علیهالسلام) آیا در اینکه من، دختر پیامبر(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) هستم و درباره سفارشات زیاد پدرم برای اینکه کسی مرا اذیت نکند، تردید داری؟ مفهوم کلام حضرت زهرا این بود که چرا حرمت مرا نگه نمیدارید؟ ضمن اینکه به عُمَر گفتند در این خانه «فاطمه(سلاماللهعلیها)» هست؛ نگفتند زن و بچه در خانه هستند، زیرا قصد دارند شأن و جایگاه را بیان کنند. همچنین نقشآفرینی حضرت زهرا(سلاماللهعلیها) موضوعیت دارد و باید از ولی زمان خود، یعنی حضرت علی(علیهالسلام) دفاع کرده و حفظ امام هم واجب است.
واقعیتهایی که انکار شدهاند درباره صدماتی که به حضرت زهرا(سلاماللهعلیها) وارد شده در منابع اهل تسنن غالبا سانسور و حذف شده، اما در آثار شیعه منعکس شده است. این آثاری که اینها را منعکس کردهاند متضمن نکاتی هستند. مثلا «شیخ طوسی» که در «تلخیصالشافی» آورده «عمر» ضربتی به حضرت زهرا(سلاماللهعلیها) زد که فرزند ایشان سقط شد. «عبدالجلیل رازی قزوینی» در قرن ششم در کتاب «النقض» در رد سخنان فردی که ادعا میکرده شیعه بوده و سنی شده، آورده که این فرد به نقل از شیعیان گفته که عُمَر به حضرت زهرا(سلاماللهعلیها) ضربهای زد و فرزندش سقط شد. «رازی قزوینی» میگوید «این خبری است درست که در آثار شیعه و سنی مذکور و مسطور است.» اگر در آثار آنها اشارهای به این وقایع نبود «رازی قزوینی» چنین استنادی نمیکرد. در تایید این مطلب باید بگویم که «ابن ابیالحدید» از استادش «ابوجعفر نقیب» چنین سوال میکند: شیعیان ادعا میکنند عمر به خانه حضرت زهرا(سلاماللهعلیها) هجوم برده، به او ضربه زده و فرزندش سقط شده است. نظر شما چیست؟ او جواب میدهد «تایید یا رد این مطلب را از من نقل نکن.» نقیب ادعا نمیکند که شیعیان دروغ گفتهاند، زیرا مستنداتی وجود داشت که نمیتوانست انکار کند. کتاب «تجریدالاعتقاد» تالیف «خواجه نصیرالدین طوسی» از منابع مهم در علم کلام به شمار میرود که اهل تسنن بر این کتاب، حاشیهها و شروح متعددی نوشتهاند و اگر قسمتی را قبول نداشتند، اعلام کردهاند. مهمترین بخشی را که رد میکنند، بحث امامت است. ازجمله افرادی که بر این کتاب، حاشیه نوشته «علاءالدین قوشچی» است. «خواجه نصیر» در این کتاب آورده که عُمَر، تهدید نکرد؛ بلکه خانه زهرا(سلاماللهعلیها) را به آتش کشید و هیچیک از شارحان اهلتسنن «تجریدالاعتقاد»، این مطلب را رد نکردهاند. این نکته نشان میدهد که ناظر به احراق و ضربه زدن به حضرت زهرا(سلاماللهعلیها) مطالب محکمی در منابع قرون هشتم و نهم اهل سنت وجود داشته که نمیتوانستند آن را رد کنند. تفصیل ماجرا در برخی منابع شیعه نقل شده، اما این مختص منابع شیعه اثنیعشری نیست و حتی در آثار زیدیه هم ذکر شده است. کتاب «تثبیت الامامه» تالیف «یحیی الهادی» است. او در این کتاب آورده «خالدبن ولید، ضربتی با تازیانه به پهلوی آن حضرت، زد که جای کبودی آن به صورت دُمل درآمد.» این کتاب از قرن سوم هجری بوده و موجود است. البته ضرب و شتم، منحصر به حضرت زهرا(سلاماللهعلیها) هم نبوده و در منابع اهل تسنن، مکررا آمده که عمار را کتک زدند، شمشیر زبیر را شکستند و به سلمان توهین کردند، چون پیر بود. قاضی «عبدالجبار معتزلی اسدآبادی» هم گفته اینکه گفتهاند سقیفه، اجماع بر خلیفه شدن ابوبکر بود، درست نیست. زیرا اجماع، زمانی است که افراد بپذیرند یا سکوت دالّ بر رضایت داشته باشند. این چه اجماعی است که عمار، سلمان و زبیر کتکخوردهاند و علی بن ابیطالب(علیهالسلام) هم این اجماع را نپذیرفت. بنابراین هیچ اجماعی منعقد نشد. | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 8 |