
تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,408 |
تعداد مقالات | 34,617 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,341,295 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,871,548 |
«زن»، «توسعه» و «خاورمیانه» مثلث رسانههای دنیا | ||
پیام زن | ||
دوره 33، دی مسلسل- 370-1403، دی 1403، صفحه 34-37 | ||
نوع مقاله: مقاله | ||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22081/mow.2024.77021 | ||
تاریخ دریافت: 29 بهمن 1403، تاریخ پذیرش: 29 بهمن 1403 | ||
اصل مقاله | ||
بین الملل
«زن»، «توسعه» و «خاورمیانه» مثلث رسانههای دنیا دکتر لیلا فلاحتی دکترای جنسیت و توسعه و عضو هیئت علمی پژوهشگاه مطالعات فرهنگی اجتماعی و تمدنی وقتی صحبت از خاورمیانه به میان میآید، اساسا با یک کلیشه مواجهیم. «خاورمیانه» عبارتی است که در دوران معاصر ساخته شده است. اولین بار در سال1902 از واژه «خاورمیانه» در مقابل «خلیج فارس» بهعنوان ((Middle East مطرح شد. این واژه از دوره استعمار و در نسبت با غرب تعریف شد و بهعنوان «خاور دور»، «خاور نزدیک» و «خاورمیانه» تقسیم شد. در صد سال گذشته، این کلیشه، برای این منطقه مسایل زیادی به دنبال داشته که وقتی با گروه مورد تبعیض دیگری به نام «زنان» پیوند میخورد، میتواند قصههای تلخی را در دل خود داشته باشد. آنچه از خاورمیانه در جهان بازنمایی میشود، این است که مرکز همه کلیشههای «ضدتوسعه» است. بنابراین «توسعه»، «زنان» و «خاورمیانه»، سه مسالهای است که بهصورت همزمان گره میخورند و بخشی از این مسایل، ساخته رویکردهای استعماری است. در اسناد، مدارکی وجود دارد که نشان میدهد بسیاری از جنگها، فضاهای رادیکال و دستکاریهایی که در این منطقه انجام میشود، نتیجه اقداماتی است که بخش زیادی از آن، بر فضای خاورمیانه تحمیل شده است. «زن»، «توسعه» و «خاورمیانه» ازجمله مسایلی است که رسانهها تلاش میکنند همیشه در صدر و خط مقدم رسانه باقی بمانند. یکی از مسایل مهم که باید به آن توجه کنیم این است که از نظر تقسیمبندی جغرافیایی، در نظام بینالملل، ایران، جزو کشورهای غرب و جنوب غرب آسیا محسوب میشود. اما ایران، کشوری است که بر مناسبات خاورمیانه بسیار تاثیرگذار است. اینکه کشور ما در صدر تغییرات خاورمیانه و تعیینکننده آن نظام در خاورمیانه از نظر بینالمللی به شمار میرود، مساله مهمی است؛ در صورتیکه از نظر جغرافیایی، تقسیمبندی ایران به گونهای دیگر است. در ادبیات علوم سیاسی، از خاورمیانه برایمان کلیشه ساختهاند. در زمینه مسایل اجتماعی، بازنمایی از زنان خاورمیانه ارایه کردهایم که این زنان، نیازمند امداد و نجاتاند. رسانه این بازنمایی و نگاه را نسبت به زن دارد. درنتیجه این بازنمایی از زنان، توسعه در خاورمیانه را دچار مشکل میکند؛ چون ظاهرا در خاورمیانه توسعهای محقق نخواهد شد، مگر با امداد و نجات. امداد و نجاتی که باید توسط جهان شمال اتفاق بیفتد و آنها باید به داد خاورمیانه برسند و به مداخله نظامی در عراق، لیبی و سوریه بپردازند و... همه اینها به این معناست که اگر قرار است چیزی تغییر کند، باید به این روش باشد. بیصداترین بخش، زنان هستند که همیشه قربانی این جریانات هستند. این کتاب، فرصت خوبی است تا دریچهای را نسبت به زنان، توسعه و خاورمیانه باز کند. محققان این کتاب سراغ بخشهای مختلف با دادههای در دسترس رفتهاند. اینکه چه دادهای منتشر میشود و تا چه اندازه به دادههای موجود برای ارایه تحلیلی جامع از یک کشور دسترسی دارید، بسیار اهمیت دارد.
کلید خاورمیانه کجاست؟ کلیدیترین و موثرین کشورها در خاورمیانه که شاید بخش مهمی از تحولات خاورمیانه، تحت تاثیر اتفاقهای آن کشورها بوده، مصر و عربستان است. مصر، با «اخوان المسلمین» از سال1928 سیر جدیدی از اتفاقها را در نظام فرهنگی اجتماعی و سیاسی کشورها رقم میزند. همچنین عربستان، بهعنوان کشوری مقتدر و صاحب کرسی در سازمان همکاریهای اسلامی(OIC) و تعیینکننده در نظام کشورهای اسلامی است. هر موضعگیری که در کنفرانس کشورهای اسلامی انجام شود، باید «عربستان» درباره آن فراخوان بدهد تا آن اتفاق، رقم بخورد. اصلاحاتی که در حال حاضر عربستان نسبت به وضعیت زنان در کشور خود داده، نوید یک تحول جدی در یک دهه آینده در دیگر کشورها را میدهد. اتفاقهای اخیر در خاورمیانه، باعث تحولات جدیدی خواهد شد. درباره لبنان نکات جالبی وجود دارد. دادهها و اطلاعات مربوط به لبنان موجود و جزو فصولی از کتاب است که نگاه جامعی به مخاطب میدهد. ویژگیهای فرهنگی، مسایل حقوقی و زمینه مشارکتهای مختلف در این کشور مطرح شده و هرچه درباره لبنان بخواهید، میتوانید در این فصل پیدا کنید. نکتهای جالب درباره لبنان وجود دارد؛ باوجود اینکه آزادیهای اجتماعی در لبنان برای زنان وجود دارد، فرهنگ عمومی بهقدری متصلب است که در بسیاری از حوزهها پیشرفتی حاصل نشده، یعنی کلیشههای رایجی درباره پوشش زن مسلمان وجود دارد. گاهی این تصور ایجاد میشود که پوشش، مسالهای است که مسایل دیگر در آن خلاصه میشود، اما باز هم قدرت فرهنگ عمومی و هنجارهای عمومی، جدیتر عمل میکند.
تحول جدی در عراق یکی از فقدانهایی که کتاب «زن، توسعه و خاورمیانه» دارد این است که در همه فصلها سراغ شاخص شکاف جنسیتی رفته، اما شاخص دیگری که آن را سازمان توسعه و همکاری اقتصادی (OECD) تولید میکند، با عنوانSIGI (نهادهای اجتماعی و شاخص جنسیتی) نیامده که بهشدت روی وضعیت فرهنگی، اجتماعی و حقوقی آن کشورها حساس است. در حالیکه شکاف جنسیتی بر شاخصهای کلیدی ایستادگی میکند. حال باید به این سوال پاسخ داد؛ عراق که توانسته با سهمیهبندی جنسیتی، یکی از کشورهای شاخص و موفق در زمینه حضور زنان در پارلمان شود، آیا توانسته مساله را میان مسایل هنجارهای جنسیتی حل کند؟ عراق برای ما جاذبه دارد. بهخصوص در یک دهه اخیر که ایران مناسبات فرهنگی ثابتی را با عراق شروع کرده است. در نظام سیاسی کشورمان، دیگر عراق فقط یک همسایه تلقی نمیشود، بلکه طرفین بهعنوان حوزه نفوذ فرهنگی، همدیگر را تعریف کردهاند و این مبادلات و مناسبات، جدی است. بعد از سال2003، عراق، تحولات جدی را تجربه میکند. یکی از مهمترین تحولات این کشور، «سهمیهبندی جنسیتی» است. سه سبک سهمیهبندی برای حضور در مجلس وجود دارد. سبک اول، رزرو صندلی است که 25درصد از صندلیهای پارلمان برای زنان رزرو میشود. سبک دیگر، سهمیه در انتخابات است که زنان با مردان رقابت میکنند. پایینترین شکل سهمیه، سهمیه در حزب است. در این سهمیه 20یا 25درصد از افرادی که حزب برای لیست خود معرفی میکند، به زنان اختصاص میدهد. عراق، کاملترین شکل رزرو صندلی را دارد و نشان میدهد میخواهد تحول جدی در این زمینه رقم بخورد. این فصل کتاب نشان میدهد که کلیشه جهانی رایجی درباره زنان در پارلمانها وجود دارد که در سال2024 سهم زنان در نظام سیاست در پارلمانها و قدرت، 22درصد است. یعنی سهم همه وزرای زن، روسای دولتها و نمایندگان پارلمان، از کل نظام قدرت در جهان 22درصد است؛ بنابراین شکاف جنسیتی بسیار جدی است. اتحادیه بینالمجالس(IPU) در سال2020 مطالعهای انجام داد و از زنانی که تجربه حضور در پارلمانها را داشتند سوالهایی پرسیده بودند. شنیدن توهینهای جنسی، تهدید به قتل خود و فرزندان بهدلیل رأی دادن به لوایح و قوانینی که بر منافع عمومی گروههای مافیا تاثیر دارد، ماحصل تجربه این زنان از حضورشان در پارلمانها بود. نکته دیگر قرار گرفتن در حاشیه مجلس است؛ اینکه چرا اصرار داریم زنان در پارلمانها باشند. البته بحث حضور زنان در پارلمان نیست، پارلمان حساس به جنسیت، برای ما مهم است. یعنی اگر 50درصد از پارلمانی زنان باشد، قرار نیست تضمین کنیم قوانینش به نفع زنان باشد. ممکن است چند زن از میان 300نماینده پارلمان، خدمت بیشتری به زنان داشته باشند و حتی ممکن است مانند پارلمان افغانستان، حساس به جنسیت نباشد و نتواند قوانینی را به نفع زنان تصویب کند. مجلس، عالیترین سطح قانونگذاری در یک کشور تلقی میشود و زنان میتوانند بهترین شکل کنش اجتماعی و سیاسی را داشته باشند و قوانینی به نفع زنان تصویب کنند. اما وقتی نظام مشارکتی، فرهنگ عمومی و اجتماعی را برای این کار آماده نمیکند و در آن فرهنگ، نسبت به حضور زنان، پذیرشی وجود ندارد، بنابراین در بسیاری موارد، حضور زنان تشریفاتی است! این کتاب نشان میدهد زنان در برخی کشورها در بیاثرترین کمیسیونهای مجالس و فقط در مسایل تشریفاتی عضویت دارند. تجربه عراق نشان میدهد چقدر این اثرگذاری اهمیت دارد. سهم زنان در پارلمان عراق بیشتر وقتها از 25درصد هم بالاتر رفته که این روند باید ادامه پیدا کند. این اتفاق خوبی است که در عراق افتاده است. ترکیه و عربستان سعودی ازجمله کشورهایی هستند که کشور ما با آنها در شاخصهای منطقهای رقابت دارد. وقتی چشمانداز 1404 ترسیم میشد، عمده شاخصهای هدفگذاریشده باتوجه به نفوذ ترکیه و عربستان بود که هم تولید ناخالص داخلی و هم نرخ مقالات منتشر شده، نفوذ علمی، بهرهمندی از تکنولوژی و دیگر شاخصهای این دو کشور برای ما مهم بود. چون ترکیه بهعنوان دروازه آسیا به اروپا تلقی میشود، میتواند از این فرصتها استفاده کند و تاثیر بیشتری بگذارد. شاخصهای آموزش و سلامت که در توسعه و جنسیت، شاخص پایه هستند و دو شاخص مشارکت اقتصادی و سیاسی و دستآوردهای آنها بررسی شده است. این کتاب نشان میدهد تفاوت ایران و ترکیه در شاخصهاست که مهمترین آن، مشارکت سیاسی و اقتصادی است. ترکیه با سیستم سهمیهبندی جنسیتی در مشارکت اقتصادی در احزابش، توانسته مساله مشارکت سیاسی را حل کند و این، یکی از بهترین شکلهای حل مساله مشارکت سیاسی است. زیرا زمانی که خاستگاه حزبی داشته باشید، خاستگاه جامعه مدنی هم خواهید داشت و شکل تشریفاتی در آن دو الگو، کمتر نفوذ میکند و پایدار خواهد بود. دوم، بحث مشارکت اقتصادی است. براساس نمودار سال 2006 ایران و ترکیه کاملا به هم نزدیکاند. از سال2006 به بعد، شکاف ایران با ترکیه اتفاق میافتد و تاثیر خود را بر شاخص شکاف جنسیتی میگذارد. در ترکیه هم عدم توازنی در مناسبات فرهنگی و قومی مانند ایران وجود دارد. وقتی به برخی مناطق کشور ترکیه وارد شوید، نوع پوشش و فرهنگ آن منطقه با شهرهای دیگر ترکیه متفاوت میشود. در کشور ما هم به همین ترتیب است و باید این تنوع و تکثر را به رسمیت بشناسیم.
مشارکت اقتصادی زنان در کشورهای عربی امارات، یکی از نقاط قوت خاورمیانه است. در این کشور، سیاست جامعی وجود دارد که روی رسانه سرمایهگذاری میکند. برخی کشورهای عربی مانند عربستان، کویت و امارات از سیاستی بهره میبرند که در نرخ مشارکت اقتصادی زنان مهاجر یا زنان بومی برایشان فرقی ندارد. فقط مشارکت اقتصادی زنان را در یک سال گزارش میکنند که البته بخش زیادی از زنان در این کشورها، مهاجرین هستند. مثلا کویت، مشارکت اقتصادی را40درصد گزارش میدهد که ضرورتا این مشارکت اقتصادی، متعلق به زنان بومی نیست. چون شاخص شکاف جنسیتی، آن را تفکیک نمیکند و مدنظر آنها این است که در اقتصاد امسال چند درصد زن بودهاند. بنابراین فضای اقتصاد برای حضور زنان باز است و وقتی زنان بومی این فضا را پر نمیکنند، مهاجرین این کار را انجام میدهند. فرصت برای اشتغال زنان؛ چه مهاجر و چه بومی فراهم است. امارات متحده عربی، کشوری است که در جهان به پارلمان 50درصدی رسیده است. طبق قانون مصوب امارات، در تمام مراکز تصمیمگیری، زنان باید 50درصد سهمیه را داشته باشند. این کشور میخواهد به زودی به قطب تکنولوژی تبدیل شود. بنابراین یک زن را بهعنوان وزیر هوش مصنوعی انتخاب میکند، زیرا فضای سایبر و فضای مجازی از نظر جنسیت، خنثی است و زنان بهتر میتوانند در این فضا در کار و زندگی توازن داشته باشند. هم از خانه، مشغول کار شوند و هم در فضای کارآفرینی راحتتر و آسودهتر برایشان شغل ایجاد شود. اینها دنیایی از فرصتهاست که امارات، روی آن دست گذاشته است. کویت، یکی از کشورهایی است که درباره آن اطلاعی در دسترس نیست و علاقهای به انتشار آماری از خود ندارد. اما یکی از نکات جالب این است که وقتی حق رأی به زنان دادند، هیچ زنی برای رأی حضور پیدا نکرد. چون در قانون این کشور صراحتا گفته شده که فقط مردها میتوانند رأی دهند. اما وقتی این قانون برداشته شد، روز رأیگیری، باز هم هیچ زنی برای رأی دادن نرفت. به نظر انگارههایی که در ذهنها شکل گرفته، نقش مهمتری دارند نسبت به قوانین! درباره سوریه باید گفت آمارهای جهانی درباره جنگ نشان میدهد بزرگترین گروه پناهندگان جنگ در جهان، مردم کشور سوریه هستند. این آمار نگرانکننده است. مردم این کشور، حداقل در 8 کشور همسایه پناهنده هستند و از همه بدتر اینکه زنان، بیشترین فشار را در این پناهندگی تحمل میکنند و هیچ صدایی ندارند. درباره اشتغال در ایران باید گفت در 40سال گذشته، نرخ مشارکت اقتصادی زنان در کشور ما، از 20درصد بیشتر نبوده است. این، یکی از دلایل رسوب ایران در جدول شکاف جنسیتی است که هر سال در پایین این جدول قرار داریم. امیدواریم با تغییرات فرهنگی در زمینههای کارآفرینی و نوآوری، مشارکت زنان افزایش پیدا کرده و فرصتهایی برای آنان ایجاد شود. | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 5 |