
تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,436 |
تعداد مقالات | 34,843 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,733,091 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 6,095,175 |
ماجرای قند و نبات کوچولو | ||
پوپک | ||
دوره 31، دی ماه مسلسل357-1403، دی 1403، صفحه 8-9 | ||
نوع مقاله: خنده منده | ||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22081/poopak.2024.77090 | ||
تاریخ دریافت: 14 اسفند 1403، تاریخ پذیرش: 14 اسفند 1403 | ||
اصل مقاله | ||
ماجراهای قندک و نبات کوچولو سید ناصر هاشمی موقع ناهار مادر رو به پسرش کرد و گفت: «پسرم مگر زبان نداری که جلو مهمان دستت را دراز میکنی آن طرف سفره؟» قندک جواب داد: «چرا مامان، دارم، ولی زبانم آنقدر دراز نیست که تا آنطرف سفره برسد.»
قندک از مدرسه آمد و مستقیم رفت داخل آشپزخانه و به مادرش گفت: «مامان جان، من امروز 19 گرفتم.» مادر با خنده گفت: «آفرین پسرم! از چه درسی 19 گرفتی؟» قندک جواب داد: «از املا 5، از ریاضی 8 و از انشا هم 6، که جمعاً میشود 19.»
پدر به قندک پول داد و گفت: «برو از مغازه کشمش و انجیر بخر بخور تا حافظه و هوشت زیاد بشه و نمره کم نگیری.» قندک رفت و نیم ساعت بعد برگشت، پدر پرسید: «خریدی؟» قندک جواب داد: «بله بابا خریدم، ولی تو مغازه جا گذاشتم.»
مادر کنار تخت نبات کوچولو قصه میگفت تا بچه خوابش ببرد. بعد از مدتی پدر وارد اتاق شد و گفت: «خوابید یا نه؟» نبات کوچولو سرش را از تخت بیرون آورد و گفت: «بله پدر، مامان خوابش برد.»
نبات کوچولو رو به برادرش کرد و گفت: «داداش میدانی چرا پنگوئنها بیسوادن؟» قندک کمی فکر کرد و جواب داد: «آهان، چون آنجا که زندگی میکنند همیشه برف میآید و مدرسهها تعطیل است.»
مادر از نبات کوچولو پرسید: «دخترم کتاب مورد علاقهات چیه؟» نبات کوچولو جواب داد: «مِنوی رستوران.»
قندک سر سفره به مادرش گفت: «مامان از اون غذاها درست کن که ماکارونی توی خورشت سبزی هست.» مادرش خندید و جواب داد: «پسرم اون آش رشته است، نه ماکارونی تو خورشت سبزی.» | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 7 |