
تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,446 |
تعداد مقالات | 34,905 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,852,156 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 6,178,471 |
کارت قرمز | ||
پوپک | ||
دوره 31، دی ماه مسلسل366-1403، دی 1403، صفحه 34-34 | ||
نوع مقاله: ماجراهای من و پول هایم | ||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22081/poopak.2024.77103 | ||
تاریخ دریافت: 14 اسفند 1403، تاریخ پذیرش: 14 اسفند 1403 | ||
اصل مقاله | ||
ماجراهای من و پولهام ۹ *مرضیه قلیزاده* کارت قرمز مادر به کفشهایی که پای سامیار بود، نگاهی کرد و گفت: «با این کفش راحتی؟ تنگ نیست؟» شکم سامیار قاروقور کرد. تمام حواسش به پیتزایی بود که قرار بود بخورند. کفشها را از پا درآورد و گفت: «همین خوب است! زودتر برویم رستوران که به قول معروف روده کوچیکه روده بزرگه رو خورد!» پدر و فروشنده به هم نگاه کردند و خندیدند. در رستوران، سامیار پیتزا را دولپی میخورد و لحظهشماری میکرد که فردا با کفشهای نو به مدرسه برود. امّا فردای آن روز با پاهای تاولزده از مدرسه برگشت. اخمهایش در هم بود. مادر پرسید: «چیزی شده؟» سامیار لبهای رو به پایینش را حرکت داد و گفت: «کفشی که خریدم تنگ است.» بعد به انگشتان پایش اشاره کرد. مادر سرش را تکان داد. کفشها را برداشت و نگاه کرد. پرسید: «مگر دیشب نگفتی خوبه؟» سامیار سرش را پایین انداخت و چیزی نگفت. شب که پدر به خانه آمد و متوجه تنگ بودن کفش سامیار شد، به او گفت: «همیشه وقت خرید، کارت قرمز یادت نره!» سامیار که فکر کرد پدر شوخی میکند، گفت: «مگر بازی فوتبال است» پدر برایش توضیح داد که اگر گرسنه، عصبانی یا خیلی خوشحالی نباید خرید کنی؛ چون خرید کردن احساسی پشیمانی به بار میآورد. بعد ادامه داد: «درست مثل کفش خریدن تو که چون گرسنه بودی در انتخابت عجله کردی.» «این هم یک درس دیگر از بزرگترها: اگر احساسی خرید کنیم؛ کارت قرمز میگیریم.» | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 22 |