
تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,462 |
تعداد مقالات | 35,184 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,995,811 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 6,253,249 |
نگاهی تطبیقی به تفاسیر مختلف از نظریه ارسطو در باره «موجود بما هو موجود» | ||
Theosophia Islamica | ||
مقالات آماده انتشار، پذیرفته شده، انتشار آنلاین از تاریخ 31 اردیبهشت 1404 | ||
نوع مقاله: Original Article | ||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22081/jti.2025.71858.1077 | ||
نویسنده | ||
Sohrab Haghighat* | ||
department of Islamic philosophy, faculty of theology, azarbaijan shahid madani university, Tabriz, Iran | ||
تاریخ دریافت: 21 اردیبهشت 1404، تاریخ بازنگری: 10 خرداد 1404، تاریخ پذیرش: 31 اردیبهشت 1404 | ||
چکیده | ||
ارسطو مابعدالطبیعه را دانشی می داند که از موجود بما موجود و عوارض ذاتیه آن بحث می کند. در کنار موجود بما هو موجود، از موجود مطلق نیز سخن به میان آورده است. معانی متعدد موجود در آرای ارسطو باعث شده است که مفسران ارسطو در باب اینکه منظور ارسطو از موجود بما هو موجود چیست؟ با هم اختلاف نظر داشته باشند. اختلافی که از وجود شناسی آغاز شده و در خداشناسی آنها تاثیر می گذارد. از بین فیلسوفان مسلمان ابن سینا و ابن رشد و در میان فلاسفه مسیحی آلبرت کبیر و شاگردش توماس آکوئیناس در این مورد اظهار نظر کرده اند. به نظر ابن سینا مراد از موجود بما هو موجود، مفهوم عامی است که برتمام موجودات از جمله واجب الوجود بالذات صدق می کند و در نتیجه واجب الوجود جزء مسائل فلسفه می باشد. اما ابن رشد جوهر اعلی را در توضیح موجود بما هو موجود مطرح کرده و خدا را موضوع فلسفه و به دنبال آن اثبات خدا را جزء مسائل علم طبیعیات می داند. به نظر آلبرت کبیر موجود بما هو موجود همان وجود بسیط به مثابه اولین مخلوق خداوند است و همین وجود بسیط موضوع فلسفه است. در نگاه توماس موجود بما هو موجود هر چند موضوع فلسفه اما تنها بر ممکنات صدق می کند و خداوند علت این موجود بما هو موجود است. بررسی تطبیقی این اختلافات و چرایی این امر شاکله این مقاله را تشکیل می دهد. | ||
کلیدواژهها | ||
موجود بما هو موجود؛ ارسطو؛ ابن سینا؛ ابن رشد؛ آلبرت کبیر؛ توماس آکوئیناس | ||
عنوان مقاله [English] | ||
نگاهی تطبیقی به تفاسیر مختلف از نظریه ارسطو در باره «موجود بما هو موجود» | ||
چکیده [English] | ||
ارسطو مابعدالطبیعه را دانشی می داند که از موجود بما موجود و عوارض ذاتیه آن بحث می کند. در کنار موجود بما هو موجود، از موجود مطلق نیز سخن به میان آورده است. معانی متعدد موجود در آرای ارسطو باعث شده است که مفسران ارسطو در باب اینکه منظور ارسطو از موجود بما هو موجود چیست؟ با هم اختلاف نظر داشته باشند. اختلافی که از وجود شناسی آغاز شده و در خداشناسی آنها تاثیر می گذارد. از بین فیلسوفان مسلمان ابن سینا و ابن رشد و در میان فلاسفه مسیحی آلبرت کبیر و شاگردش توماس آکوئیناس در این مورد اظهار نظر کرده اند. به نظر ابن سینا مراد از موجود بما هو موجود، مفهوم عامی است که برتمام موجودات از جمله واجب الوجود بالذات صدق می کند و در نتیجه واجب الوجود جزء مسائل فلسفه می باشد. اما ابن رشد جوهر اعلی را در توضیح موجود بما هو موجود مطرح کرده و خدا را موضوع فلسفه و به دنبال آن اثبات خدا را جزء مسائل علم طبیعیات می داند. به نظر آلبرت کبیر موجود بما هو موجود همان وجود بسیط به مثابه اولین مخلوق خداوند است و همین وجود بسیط موضوع فلسفه است. در نگاه توماس موجود بما هو موجود هر چند موضوع فلسفه اما تنها بر ممکنات صدق می کند و خداوند علت این موجود بما هو موجود است. بررسی تطبیقی این اختلافات و چرایی این امر شاکله این مقاله را تشکیل می دهد. | ||
کلیدواژهها [English] | ||
موجود بما هو موجود, ارسطو, ابن سینا, ابن رشد, آلبرت کبیر, توماس آکوئیناس | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 8 |