
تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,510 |
تعداد مقالات | 35,616 |
تعداد مشاهده مقاله | 14,888,363 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 6,704,673 |
نظریۀ معنا در حکمت متعالیه | ||
فصلنامه علمی پژوهشی آیین حکمت | ||
دوره 17، شماره 1، فروردین 1404، صفحه 114-93 اصل مقاله (1.82 M) | ||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22081/pwq.2025.64568.1083 | ||
نویسندگان | ||
محمدجواد حسن زاده* ؛ یارعلی کرد فیروزجایی | ||
گروه فلسفه و کلام، دانشگاه باقرالعلوم(ع)، قم، ایران | ||
تاریخ دریافت: 21 شهریور 1401، تاریخ بازنگری: 23 تیر 1402، تاریخ پذیرش: 30 اردیبهشت 1404 | ||
چکیده | ||
در نیمه نخست قرن بیستم، رویکرد غالب در فلسفه غرب، از موضع هستیشناختی به تدریج به موضعی معرفتشناختی، و سپس به موضعی زبانشناختی تغییر یافت. فیلسوفان تحلیلی ازجمله فرگه، راسل، و کارنپ معتقد بودند که بسیاری از مسائل فلسفی سنتی ناشی از سوءفهمهای زبانی هستند. بنابراین، به جای پرداختن به هستی، به بررسی زبان بیانکننده آن پرداختند. نظریههای معنا، بهویژه نظریههای ارجاعی، کاربردی و تصویری معنا، در تلاش بودند تا نشان دهند که گزارهها چگونه میتوانند دارای معنا و در نتیجه صادق یا کاذب باشند. این دگرگونی منجربه آن شد که بحثهای سنتی درباره وجود و احکام آن جای خود را به بحث درباره معنا بدهد. امّا در سنت فلسفه اسلامی، بهویژه در حکمت متعالیه ملاصدرا، رویکرد متفاوتی مشاهده میشود. ملاصدرا با ارائه نظریه اصالت وجود و اعتباریت ماهیت، اساساً وجود را اصل و ماهیت را اعتباری (بالعرض و المجاز) میداند. بر این مبنا، تحقق هر معنایی اعم از معنای لفظی و غیرلفظی در خارج، نهتنها غیرممکن، بلکه نادرست است. وی معتقد است که معنا صرفاً صورت ذهنی بوده و جایگاه آن نه در اشیای خارجی، بلکه در ذهن فاعل شناسا است. در این راستا، پژوهش حاضر درصدد است پس از تعریف نظریه معنا و طرح اجمالی نظریات معنا در غرب، به این پرسش پاسخ دهد که نظریه معنای حکمت متعالیه چیست؟ آیا این نظریه توان پاسخ به اشکالات نظریه معنا را دارد یا خیر؟ ملاصدرا در عین رد واقعنمایی مستقیم معانی، دست به تبیین دقیقتری از نحوه ادراک و تفهیم معانی میزند. او با تکیه بر اصولی مانند کاشفیت ذاتی علم، برگشت علم حصولی به علم حضوری و نیز رابطه اتحاد نفس و بدن، تصویری جامع و سازگار از فرایند معناافزایی ذهنی ارائه میدهد. به این ترتیب، نظریه او به نظریه «تصوری معنا» نزدیک میشود، با این تفاوت که اشکالات وارده به نظریههای تجربی و تحلیلی غربی، مانند جدایی ذهن و زبان، یا انتزاعی بودن معنا را ندارد. از این منظر، نظریه ملاصدرا نهتنها ریشه در یک هستیشناسی قوی دارد، بلکه توان تبیین معنای لفظی و معرفت بشری از طریق آن را نیز دارد. در واقع، رویکرد صدرایی با تکیه بر وحدت وجود، علم حضوری و ذهنمداری معنا، راهی متفاوت، اما عمیق برای فهم معنا پیشروی ما میگذارد که میتواند بهعنوان مکمّل یا حتی نقدی بر نظریههای معنا در فلسفه تحلیلی مدرن تلقی شود. | ||
کلیدواژهها | ||
معنا؛ مفهوم؛ اعتباریت معنا؛ صدق؛ دلالت؛ علم؛ وجود ذهنی | ||
عنوان مقاله [English] | ||
The Theory of Meaning in Transcendent Theosophy (Ḥikmat Muta'āliyah) | ||
نویسندگان [English] | ||
Mohammad javad Hasanzade؛ Yar ali Firuzjaye | ||
Department of Philosophy and Theology, Baqir al-Olum University, Qom, Iran | ||
چکیده [English] | ||
In the first half of the twentieth century, the dominant approach in Western philosophy gradually shifted from an ontological stance to an epistemological one, and subsequently to a linguistic stance. Analytic philosophers—including Frege, Russell, and Carnap—believed that many traditional philosophical problems arose from linguistic misunderstandings. Consequently, rather than addressing existence itself, they examined the language expressing it. Theories of meaning, particularly referential, pragmatic, and pictorial theories, sought to demonstrate how propositions could possess meaning and thus be true or false. This transformation led to traditional debates about existence and its attributes being supplanted by discussions about meaning. However, within the tradition of Islamic philosophy—specifically in Mullā Ṣadrā’s Transcendent Theosophy (Ḥikmat Muta'āliyah)—a distinct approach is observed. By advancing the theory of the "Primacy of Existence" (Aṣālat al-Wujūd) and the "Conventionality of Quiddity" (I'tibāriyyat Māhiyyah), Ṣadrā fundamentally regards existence as the ontological foundation and quiddity as conventional (accidental and metaphorical). On this basis, he asserts that the external realization of any meaning—whether literal or non-literal—is not merely impossible but incorrect. He contends that meaning is solely a mental form (ṣūrat dhihniyyah), residing not in external objects but in the mind of the cognitive agent. Accordingly, this research aims to define the theory of meaning, briefly outline Western theories of meaning, and answer the following questions: What constitutes the theory of meaning in Transcendent Theosophy? Can this theory address criticisms leveled against theories of meaning? While rejecting the direct realism of meanings, Ṣadrā provides a more precise explanation of how meanings are perceived and communicated. Relying on principles such as the intrinsic veridicality of knowledge (kāshifiyyat dhātiyyat 'ilm), the reduction of acquired knowledge to presential knowledge, and the union of the soul and body (ittiḥād nafs wa jism), he presents a comprehensive and coherent account of the process of mental signification. Thus, his theory approximates a "conceptualist theory of meaning," yet differs in that it avoids criticisms directed at Western empirical and analytic theories—such as the mind-language dichotomy or the abstraction of meaning. From this perspective, Ṣadrā’s theory is not only rooted in a robust ontology but also capable of explaining literal meaning and human knowledge. Indeed, the Ṣadrian approach—grounded in the unity of existence (waḥdat wujūd), presential knowledge ('ilm ḥuḍūrī), and the mind-dependence of meaning—offers a distinct yet profound path for understanding meaning, which may serve as a complement or even a critique of meaning theories in modern analytic philosophy. | ||
کلیدواژهها [English] | ||
Meaning, Concept, Conventionality of meaning, Truth, Signification, Knowledge, Mental existence. | ||
مراجع | ||
آلستون، ویلیام.پی (1380). فلسفه زبان. ترجمه نادر جهانگیری. مشهد: انتشارات فردوسی.
بیگپور، رضا (1390). حقیقت و معنا در فلسفه تحلیلی معاصر. تهران: انتشارات حکمت.
حلّی، حسن بن یوسف (1381). الجوهر النضید. قم: انتشارات بیدار، چاپ دوم.
رازی، قطبالدین (1294ق). شرح المطالع فی المنطق. المتن للقاضی سراجالدین محمود بن ابیبکر الارموی. قم: انتشارات کتبی نجفی.
ساجدی، ابوالفضل (1390). هستیشناسی معنا. معرفت فلسفی، 9(2).
شیرازی، قطبالدین (1315ق). شرح حکمه الاشراق. قم: انتشارات بیدار.
صدرالمتألهین (1360). الشواهد الربوبیة فی المناهج السلوکیة. تصحیح و تعلیق سید جلالالدین آشتیانی. مشهد: المرکز الجامعی للنشر، چاپ دوم.
صدرالمتألهین (1981م). الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة. بیروت: دار احیاء التراث، ج1، 6.
صدرالمتألهین (الف 1363). المشاعر. به اهتمام هانری کربن. تهران: کتابخانه طهوری، چاپ دوم.
صدرالمتألهین (ب 1363). مفاتیح الغیب. مقدمه و تصحیح محمد خواجوی. تهران: موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی.
صدرالمتألهین (بیتا). الحاشیه علی الهیات الشفاء. قم: بیدار.
طباطبایی، سید محمدحسین (1392). اصول فلسفه و روش رئالیسم. با مقدمه و پاورقی مرتضی مطهری. تهران: انتشارات صدرا، ج1.
عبودیت، عبدالرسول (1388). نظام حکمت صدرایی. انتشارات سمت؛ موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، چاپ دوم، ج1.
لایکن، ویلیام جی (1397). درآمدی به فلسفه زبان. ترجمه میثم محمدامینی. تهران: انتشارات هرمس.
هادسون، ویلیام دانالد (1378). ویتگنشتاین، ربط فلسفه او به باور دینى. ترجمه مصطفى ملکیان. تهران: گروس.
Alston, W. (1967). Meaning. In: Paul Edwards ed., The Encyclopedia of Philosophy. London: Macmillan.
Hornsby, J. & Guy Longworth (2006). Reading Philosophy of Language: Selected Texts with Interactive Commentary. Blackwell
Locke, J. (1990). Essays Concerning Human Understanding. Oxford University Press.
Mill, J.S. (1906). A System of Logic. London: Longmans Green and Company.
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 82 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 11 |