
تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,527 |
تعداد مقالات | 35,844 |
تعداد مشاهده مقاله | 15,456,399 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 7,067,145 |
تدوین الگوی سیستمی کارکردهای حکمرانی بر اساس آموزههای قرآنی؛ به سوی حکمرانی کارآمد و عادلانه در جامعهی معاصر | ||
مطالعات حکمرانی اسلامی | ||
دوره 1، شماره 2، مهر 1404، صفحه 68-41 اصل مقاله (2.72 M) | ||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22081/jislamicgo.2025.72413.1036 | ||
نویسنده | ||
رضا عیسی نیا* | ||
استادیار، پژوهشکده علوم و اندیشه سیاسی، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، قم، ایران | ||
تاریخ دریافت: 30 تیر 1404، تاریخ بازنگری: 19 مهر 1404، تاریخ پذیرش: 08 مهر 1404 | ||
چکیده | ||
حکمرانی مطلوب در عصر حاضر صرفاً به معنای توزیع قدرت یا اعمال اقتدار نیست، بلکه فرآیندی پویا، سیستمی و چندبازیگری است که به هماهنگی، سیاستگذاری، ارائه خدمات عمومی و تنظیمگری حوزههای مختلف جامعه میپردازد. در شرایط جهانیشدن، پیچیدگی مسائل، افزایش مطالبات شهروندان و گسترش نهادهای فراملی، ناکارآمدی رویکردهای سنتیِ حکومتمحور آشکار شده است. از این رو، «حکمرانی خوب» به عنوان پارادایمی جایگزین مطرح شده که بر اصولی چون عدالت، مشورت، شفافیت، پاسخگویی، مشارکت و کارآمدی تأکید دارد. در جوامع اسلامی، قرآن کریم به عنوان منبع اصیل الهی دارای ظرفیتهای غنی برای تدوین الگوهای حکمرانی است که این اصول را نه صرفاً بهعنوان اخلاقیات، بلکه به صورت کارکردهای عملیاتی و سیستمی تعریف میکند. با این حال، مشکل اساسی آن است که بخش عمدهای از نظامهای حکمرانی موجود، از جمله در جوامع اسلامی، این مبانی را بهشکل ساختاریافته و در قالب یک مدل سیستمی روزآمد بهکار نمیگیرند. به همین دلیل، بهرهمندی از آموزههای قرآنی در عرصه حکمرانی نیازمند بازخوانی مفاهیم کلیدی همچون عدالت، قسط، شورا و امانتداری، و ترجمه آنها به طراحی کارکردهایی است که بتوانند با نیازها و چالشهای حکمرانی معاصر، از جمله شفافیت، مشارکت شهروندی و عدالت اجتماعی، انطباق یابند. این پژوهش با هدف تحلیل سیستمی کارکردهای حکمرانی بر پایه آموزههای قرآن و ارائه یک الگوی بومی ـ اسلامی برای جامعه معاصر انجام شده است. هدف اصلی، استخراج چارچوبی نظاممند است که بتواند اصول ارزشیِ نهفته در قرآن کریم را در قالب کارکردهای سیاستگذاری و تنظیمگری بازتعریف کند و زمینه بهبود عملکرد دولت و ارتقای رفاه عمومی را فراهم آورد. در این مسیر، تحقیق میکوشد از ترکیب نظریه سیستمی و مفاهیم قرآنی، مدلی ارائه دهد که هم اصول الهی و هم الزامات اداره عمومی پیشرفته را پوشش دهد. این مدل، علاوه بر اصلاح ساختارهای تصمیمگیری و اجرایی، قادر است هماهنگی میان قوای مختلف، نهادهای مدنی و بخش خصوصی را بر اساس ارزشهای قرآنی نهادینه کند و الگوی کاربردی و قابلانطباق با شرایط بومی و جهانی ارائه دهد. روش تحقیق، رویکردی تحلیلی ـ توصیفی با استفاده از مدل نظریه سیستمی است. در گام نخست، مبانی نظری حاکم بر تحول مفهوم حکومت به حکمرانی و شاخصهای حکمرانی خوب بررسی شده و جایگاه این تحول در چارچوب اندیشه سیاسی و مدیریت عمومی تحلیل گردیده است. سپس، با تمرکز بر دو کارکرد محوری حکمرانی ـ یعنی سیاستگذاری و تنظیمگری ـ آموزههای قرآنی مرتبط شناسایی شدهاند. منابع پژوهش شامل متن قرآن کریم، تفاسیر معتبر و آثار علمی حوزه علوم سیاسی و مدیریت عمومی بوده است. دادهها بهصورت اسنادی گردآوری و با رویکرد تحلیل محتوای کیفی پردازش شدهاند تا ارتباط میان مفاهیم قرآنی و مؤلفههای حکمرانی بهصورت شبکهای و سیستمی ترسیم گردد. در این فرآیند، اصول قرآنی همچون عدالت، شورا، امانتداری و قسط بهعنوان عناصر ورودی سیستم در نظر گرفته شده و سیاستگذاری مشارکتی، تنظیمگری عادلانه، بازتوزیع منصفانه و پاسخگویی شفاف بهعنوان فرآیندها و خروجیهای این سیستم تعریف شدهاند. بازخورد نیز در دو سطح دنیوی و اخروی مورد توجه قرار گرفته است. یافتهها نشان میدهد که قرآن کریم در کنار تأیید مشروعیت الهی حکومت، بر فرآیند حکمرانی و کیفیت اداره جامعه تاکید ویژه دارد و حکومت را ظرفی میداند که محتوا و جوهره آن باید بر پایه عدالت، مشورت، امانتداری، مبارزه با فساد، حفظ کرامت انسانی و نفی استبداد شکل گیرد. بررسی نمونههای حکمرانی پیامبران در قرآن، مانند حضرت داوود، سلیمان و یوسف(ع)، بیانگر پیوند وثیق میان قدرت سیاسی و حکمرانی ارزشمحور است. تحلیل سیستمی آیات نشان داد که این اصول بهصورت متقابل و پویا عمل میکنند و شبکهای از کارکردها را پدید میآورند که در آن سیاستگذاری و تنظیمگری بهعنوان دو محور اصلی با سایر کارکردها مانند نظارت، پاسخگویی، ارائه خدمات عادلانه، تسهیلگری و توازن قوا در تعامل هستند. به عنوان نمونه، عدالت که در آیات متعددی از جمله نحل، ۹۰ مورد تاکید است، بهعنوان کارکرد تنظیمگری و بازتوزیع عمل میکند و مشورت (آلعمران، ۱۵۹) بستر سیاستگذاری مشارکتی را فراهم میآورد. همچنین، اصل مسئولیتپذیری (اسراء، ۳۶) به کارکرد نظارت و پاسخگویی، حفظ کرامت انسانی (نساء، ۱۳۵) به ارائه خدمات انسانمحور، و مبارزه با فساد (بقره، ۱۸۸) به سیاستهای بازدارنده و شفافیت مالی پیوند دارد. این تعاملات در الگوی پیشنهادی بهصورت چرخهای پیوسته دیده شده است که در آن هر کارکرد همزمان نقش ورودی و بازخورد را برای سایر کارکردها ایفا میکند. به این ترتیب، الگوی سیستمی حکمرانی قرآنی میتواند پاسخی بومی و الهی به نیازهای پیچیده حکمرانی معاصر باشد، به شرط آنکه در طراحی سیاستها و سازوکارهای اجرایی، این کارکردها بهطور همافزا و منسجم مورد استفاده قرار گیرند. | ||
کلیدواژهها | ||
حکمرانی؛ کارکردهای حکمرانی؛ نظریهی سیستمی؛ قرآن کریم؛ عدالت؛ مشورت؛ امانتداری | ||
عنوان مقاله [English] | ||
Developing a Systems Model of Governance Functions Based on Qur’anic Teachings: Toward Effective and Just Governance in Contemporary Society | ||
نویسندگان [English] | ||
Reza Eisania | ||
Assistant Professor, Research Institute of Political Sciences and Thought, Islamic Sciences and Culture Academy, Qom, Iran | ||
چکیده [English] | ||
In the present age, desirable governance is not merely the distribution of power or the exercise of authority; rather, it is a dynamic, systemic, and multi-actor process that coordinates, formulates policy, delivers public services, and regulates diverse domains of society. Under conditions of globalization, problem complexity, rising citizen demands, and the expansion of transnational institutions, the inadequacy of traditional state-centric approaches has become evident. Consequently, “good governance” has emerged as an alternative paradigm emphasizing principles such as justice, consultation, transparency, accountability, participation, and effectiveness. In Islamic societies, the Noble Qur’an, as the authentic divine source, possesses rich capacities for developing governance models that define these principles not merely as ethical precepts but as operational and systemic functions. However, a core problem is that many existing governance systems—including in Islamic societies—do not employ these foundations in a structured manner and within an up-to-date systems model. Hence, benefiting from Qur’anic teachings in the field of governance requires a rereading of key concepts such as justice, qiṣṭ (equitable balance), shūrā (consultation), and trustworthiness, and their translation into the design of functions capable of aligning with the needs and challenges of contemporary governance, including transparency, citizen participation, and social justice. This research aims to conduct a systemic analysis of governance functions grounded in Qur’anic teachings and to present an indigenous–Islamic model for contemporary society. The principal goal is to derive a systematic framework that can redefine the value-based principles embedded in the Noble Qur’an as policy-making and regulatory functions, thereby enabling improved governmental performance and enhanced public welfare. In pursuit of this aim, the study seeks to combine systems theory with Qur’anic concepts to offer a model that encompasses both divine principles and the requirements of advanced public administration; beyond reforming decision-making and executive structures, the model can institutionalize coordination among the branches of power, civil institutions, and the private sector on the basis of Qur’anic values, providing a practical pattern adaptable to local and global conditions. The research method is an analytical–descriptive approach employing a systems-theory framework. First, the theoretical bases governing the transformation from “government” to “governance” and the indicators of good governance were examined, and the place of this transformation within political thought and public management was analyzed. Then, focusing on two core functions of governance—policy-making and regulation—the relevant Qur’anic teachings were identified. The sources include the text of the Noble Qur’an, authoritative exegeses, and scholarly works in political science and public administration; data were collected documentarily and processed via qualitative content analysis to map, in a networked and systemic manner, the relationships between Qur’anic concepts and governance components. In this process, Qur’anic principles such as justice, shūrā, trustworthiness, and qiṣṭ were treated as system inputs, while participatory policy-making, just regulation, fair redistribution, and transparent accountability were defined as the system’s processes and outputs; feedback was considered on both worldly and otherworldly levels. The findings indicate that, alongside affirming the divine legitimacy of rule, the Qur’an places special emphasis on the governance process and the quality of societal administration, viewing government as a vessel whose content and essence must be shaped by justice, consultation, trustworthiness, anti-corruption, preservation of human dignity, and the negation of despotism. Examination of the governance of prophets in the Qur’an—such as David, Solomon, and Joseph (peace be upon them)—demonstrates the close linkage between political power and value-oriented governance. A systemic analysis of verses shows that these principles operate reciprocally and dynamically, generating a network of functions in which policy-making and regulation, as the two main axes, interact with other functions such as oversight, accountability, provision of just services, facilitation, and balance of powers. For example, justice—which is emphasized in numerous verses, including al-Naḥl 16:90—operates as a regulatory and redistributive function; consultation (Āl ʿImrān 3:159) provides the ground for participatory policy-making; the principle of responsibility (al-Isrāʾ 17:36) connects to oversight and accountability; the preservation of human dignity (al-Nisāʾ 4:135) aligns with the delivery of human-centered services; and combating corruption (al-Baqarah 2:188) links to deterrent policies and financial transparency. In the proposed model, these interactions are represented as a continuous cycle in which each function simultaneously serves as an input and a feedback element for the others. Accordingly, the Qur’an-based systems model of governance can furnish an indigenous and divine response to the complex needs of contemporary governance, provided that, in the design of policies and executive mechanisms, these functions are employed synergistically and coherently. | ||
کلیدواژهها [English] | ||
Governance, Functions of Governance, Systems Theory, Noble Qur’an, Justice, Consultation, Trustworthiness | ||
مراجع | ||
قرآن کریم.
استرمن، جان، دی. (1395). پویاییشناسی کسب و کار: تفکر سیستمی و مدلسازی برای جهانی پیچیده. مترجم: کوروش برارپور، بنفشه بهزاد و لاله رضایی عدل. تهران: انتشارات سمت.
اشتریان، کیومرث. (1403). سیاستگذاری عمومی در ایران. تهران: نگارستان اندیشه.
بشیریه، حسین. (1385). جامعهشناسی سیاسی. تهران: نشر نی.
بشیریه، حسین. (1374). جامعهشناسی سیاسی: نقش نیروهای اجتماعی و زندگی سیاسی. تهران: نی.
بلاندل، ژان. (1378). حکومت مقایسهای. مترجم: علی مرشدیزاده. تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
پولانی، کارل. (1391). دگرگونی بزرگ، خاستگاههای سیاسی و اقتصادی روزگار ما. مترجم: محمد مالجو. تهران: نشر پردیس دانش.
تاملینسون، جان. (1381). جهانی شدن و فرهنگ. مترجم: کاوه حسینزادهراد. تهران: نشر رخداد نو.
چیلکوت، رونالد.اچ. (1389). نظریههای سیاست مقایسهای. مترجم: وحید بزرگی و علیرضا طیب. تهران: مؤسسه خدمات فرهنگی رسا.
دفت، ال. ریچارد. (1381). مبانی طراحی و تئوری سازمان. مترجم: علی پارساییان و سید محمد اعرابی. تهران: پژوهشها فرهنگی.
راجی، محمدهادی؛ افتخاری، اصغر. (1401). حکمرانی در جامعه پیچیده شبکهای. جستارهای سیاسی معاصر، 13(4)، صص87-110.
ریمون، بودن؛ فرانسوا، بوریکو. (1369). فرهنگ جامعهشناسی انتقادی. مترجم: عبدالحسین نیکگهر. تهران: فرهنگ معاصر.
شجاعیزند، علیرضا. (1391). کاهش نفوذ اجتماعی روحانیت در ایران؛ الگویی برای بررسی. شیعهشناسی، 10(38)، صص75-107.
صانعی، مهدی. (1385). حکمرانی خوب مفهومی نو در مدیریت دولتی. تدبیر، 7(178).
صدیق سروستانی، رحمتالله؛ ابراهمبای سلامی، غلام حیدر. (1384). بازگشت به دولت به عنوان یک نهاد اجتماعی. نامه علوم اجتماعی، 25(25)، صص141-165.
عاملى، حشمتالله. (1346). مبانى علم سیاست. تهران: کتابخانه ابنسینا.
عطار، محمدصالح؛ ابراهیم گل، علیرضا. (1397). ارزیابی مبانی نظری ظهور حقوق فراملی. پژوهشهای حقوق تطبیقی، 22(1)، صص51-80.
علاقهبند، علی. (1381). مبانی نظری واصول مدیریت آموزشی. تهران: نشر روان.
غلامپور آهنگر، ابراهیم. (1395). مروری بر مفهوم حکمرانی شبکهای. دفتر مطالعات بنیادین حکومتی، مرکز پژوهشها مجلس شورای اسلامی.
کاظمی، حجت. (1394). از شکست بازار تا شکست دولت مناقشه بازارگرایان و دولتگرایان در دوران مدرن. پژوهش سیاست نظری، شماره 18، صص168-127.
مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی. (1397). نظام ملی تنظیمگری و ارتباط آن با نظام حکمرانی. تدوینگنندگان، سید محمدصادق امامیان، امیراحمد ذوالفقاری، احسان محمدزاده و مرتضی زمانیان.
نش، کیت؛ اسکات، آلن. (1388). راهنمای جامعهشناسی سیاسی. مترجم: محمد خضری و همکاران. تهران: پژوهشکده مطالعات راهبردی.
نقیبزاده، احمد. (1384). درآمدی برجامعهشناسی سیاسی. تهران: انتشارات سمت.
همتی فقیه، محمدمهدی. (1399). آسیبشناسی حقوقی و قانونی نظام تنظیمگری در ایران، بایستهها و ضرورتهای تحقق دولت تنظیمگر. قابل دسترس در: https://csr.ir/fa/news/1280
همتی، محبوبه؛ قزلسفلی، محمدتقی. (1401). رویکردی نظری به گذار در مفهوم حکمرانی در اندیشه سیاسی معاصر. مطالعات راهبردی، 25(1)، صص205-226.
هیوود، اندرو. (1389). سیاست. مترجم: عبدالرحمان عالم. تهران: نشر نی.
http://www.dictionary.com/browse/system
https://www.merriam-webster.com/dictionary/system | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 16 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 12 |