
تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,525 |
تعداد مقالات | 35,825 |
تعداد مشاهده مقاله | 15,297,596 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 6,936,008 |
از نگاه عربی: متفکران معاصر ایران و جهان عرب (۲) محمد عِمارَه: از مارکسیسم تا سلفیگری | ||
آینه پژوهش | ||
دوره 36، شماره 213، مرداد و شهریور 1404، صفحه 95-110 اصل مقاله (600.51 K) | ||
نوع مقاله: پژوهشی | ||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22081/jap.2025.78374 | ||
نویسندگان | ||
عبدالجبار رفاعی* ؛ محمد سوری | ||
تاریخ دریافت: 19 مهر 1404، تاریخ پذیرش: 19 مهر 1404 | ||
چکیده | ||
محمد عِمارَه (۱۹۳۱ ـ ۲۰۲۰) از پرکارترین و برجستهترین متفکران معاصر مصری و از چهرههای تأثیرگذار در اندیشۀ اسلامی قرن بیستم بود. او همۀ مقاطع تحصیلی را در دانشکدۀ دارالعلوم دانشگاه قاهره به انجام رساند: در سال 1956 کارشناسی زبان عربی و علوم اسلامی، در سال ۱۹۷۰ کارشناسی ارشد علوم اسلامی با گرایش فلسفۀ اسلامی، سرانجام در سال 1975 دکتری خود را در همان رشته گرفت. او کوشید تا میان اسلام و مفاهیم جدیدی چون آزادی و عدالت اجتماعی و مردمسالاری پیوند برقرار کند؛ ولی زندگی فکری او مسیری پیچیده و پُرفرازونشیب را طی کرد. عماره در جوانی با اندیشههای چپ و مارکسیستی آشنا شد، سپس به «چپ اسلامی» گرایش یافت و در دهههای بعد، بهمرور به سنتگرایی سلفی نزدیک شد. او در دورۀ میانی اندیشههایش، بر این باور بود که اسلام دینی تمدنساز و دربردارندۀ ظرفیتهای نوگرایانه است. از مهمترین دغدغههای فکریاش در این دوره، دفاع از عقلانیت اسلامی و بازخوانی تراث با نگاه نقادانه و بازسازی مفهوم امت بود. او در نوشتههایش با رویکردی آشتیجویانه میان سنت و تجدد، میکوشید تصویر تازهای از اسلام در برابر چالشهای مدرنیته ارائه دهد. با اینحال، در سالهای پایانی عمر، رویکرد او محافظهکارانهتر شد و درنهایت در ایستگاه سلفیگریِ تمامعیار و خشونتبار لنگر انداخت. به نظر میرسد این تحول، نه روندی طبیعی از رشد و تعمیق، بلکه نوعی «ترقّیِ معکوس» بود: مهاجرت از عقلانیت به تعصب و از تفکر باز و اصلاحگرایانه به نوعی تصلب اعتقادی. عماره در سالهای پایانی عمر، در کنار دفاع بیقید و شرط از جریانهای اسلامگرای تندرو، نظیر اخوان المسلمین و داعش، به مخالفت با اندیشههای عقلگرایانه پرداخت و با وجود تسلط وسیعش بر تراث اسلامی و استقلال حرفهایاش از نهادهای رسمی، نوشتههای اخیر او اغلب با زبان جدلی و گاه تکفیری همراه بود. او همچنین با وجود آشنایی عمیق با میراث فکری پیروان اهلبیت، هجومی تند و نامعقول را همچون سَلَفیان علیه اندیشههای شیعیان آغازید و افزون بر سخنرانیهای متعدد، در این خصوص چندین کتاب سیاه کرد. از آثار مهم محمد عماره میتوان به اسلامیسازی معرفت، ابنرشد میان غرب و اسلام، و محمد عَبْدُه: تجدید دنیا با تجدید دین نام بُرد. در مقالۀ حاضر، استاد عبدالجبار رفاعی مراحل مختلف فکری محمد عماره را بررسی و نقد کرده است. این مقاله با کسب اجازه از مؤلف به فارسی گردانیده شده است. | ||
کلیدواژهها | ||
محمد عماره؛ عبدالجبار رفاعی؛ اسلامیسازی معرفت؛ سلفیگری؛ اندیشۀ اسلامی معاصر | ||
عنوان مقاله [English] | ||
From the Arab Perspective: Contemporary Iranian and Arab Thinkers (2)Muḥammad ‛Imāra: From Marxism to Salafism | ||
نویسندگان [English] | ||
Abd al-Jabbār Rifā‛ī؛ Mohammad Suri | ||
چکیده [English] | ||
Muḥammad ‛Imāra (1931–2020) was one of the most prolific and prominent modern Egyptian intellectuals, and a leading figure in twentieth-century Islamic thought. He completed all his academic studies at the Dār al-‛Ulūm Faculty of Cairo University: a BA in Arabic and Islamic Studies in 1956, an MA in Islamic Sciences with a concentration in Islamic philosophy in 1970, and a PhD in the same discipline in 1975. ‛Imāra sought to connect Islam with modern concepts such as freedom, social justice, and democracy, yet his intellectual life followed a complex and turbulent trajectory. In his youth, he was drawn to leftist and Marxist ideas, later gravitating to “Islamic leftism,” and eventually, over the decades, moving closer to Salafi traditionalism. During his middle intellectual period, he viewed Islam as a civilization-building religion imbued with reformist and progressive capacities. His main concerns at that time included the defense of Islamic rationality, a critical re-reading of the heritage, and the reconstruction of the concept of the umma. With a reconciliatory approach between tradition and modernity, he sought to present a renewed image of Islam in the face of modern challenges. However, in his later years, his outlook grew increasingly conservative until he ultimately anchored himself in a rigid and militant Salafism. This shift appears less as a natural process of maturation than as a “reverse evolution”: a regression from rationality to dogmatism, and from open-minded, reformist thought to rigid doctrinal rigidity. In his final stage, ʿImāra defended extremist Islamist movements such as the Muslim Brotherhood and ISIS, while vehemently opposing rationalist currents. Despite his broad command of the Islamic heritage and his professional independence from official institutions, his late writings were often polemical and at times takfīrī in tone. Moreover, although deeply familiar with the intellectual tradition of the Shia, he, like other Salafis, launched sharp and unreasonable attacks on Shiite thought, producing several works on this theme in addition to numerous lectures. Among ‛Imāra’s notable works are Islamization of Knowledge, Ibn Rushd bayn al-Gharb wa-l-Islām (“Ibn Rushd between the West and Islam”), and Muḥammad ‛Abduh: Tajdīd al-Dunyā bi-Tajdīd al-Dīn (“Renewing the World through Renewing Religion”). The present article, authored by Professor ‛Abd al-Jabbār Rifā‛ī and translated into Persian with the author’s permission, critically examines the intellectual stages and transformations of Muḥammad ‛Imāra. | ||
کلیدواژهها [English] | ||
Muḥammad ‛Imāra, ʿAbd al-Jabbār Rifā‛ī, Islamization of Knowledge, Salafism, contemporary Islamic thought | ||
مراجع | ||
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 6 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 3 |