آمار
| تعداد نشریات | 54 |
| تعداد شماره‌ها | 2,535 |
| تعداد مقالات | 35,988 |
| تعداد مشاهده مقاله | 15,859,098 |
| تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 7,265,303 |
نقش تولیدی حکمت متعالیه درشکل‌گیری اصول حقوقی در نظام حقوقی اسلام | ||
| آیین حکمت | ||
| مقالات آماده انتشار، پذیرفته شده، انتشار آنلاین از تاریخ 20 مهر 1404 | ||
| نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||
| شناسه دیجیتال (DOI): 10.22081/pwq.2025.72932.1249 | ||
| نویسندگان | ||
| قاسم بابائی* 1؛ حمید پارسانیا2؛ سید محمد حسین کاظمینی3 | ||
| 1پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی | ||
| 2دانشگاه باقر العلوم | ||
| 3دانشگاه | ||
| تاریخ دریافت: 30 شهریور 1404، تاریخ بازنگری: 10 مهر 1404، تاریخ پذیرش: 20 مهر 1404 | ||
| چکیده | ||
| اهداف تحقیق 1. بررسی چگونگی تاثیر حکمت متعالیه در شکل گیری اصول حقوقی 2. تلاش در نشان دادن مساوق های وجود که در بخش حق هاو اصل ها نمایان است 3. استخراج اصل های برگرفته از حق های تکوینی از مرتبه نفس انسانی 4. تلاش در امتداد حکمت متعالیه در دانش حقوق جهت گسترش فلسفه های مضاف برامده از حکمت متعالیه سوال نقش تولیدی حکمت متعالیه در شکل‌گیری اصول حقوقی در نظام حقوقی اسلامی چیست؟ نتایج تحقیق 1. راهکار تولید اصول حقوقی در حکمت متعالیه براساس اکتشاف حق های بنیادین است که دراین تحقیق برامده از مرتبه وجودی موجودات در مرحله نفس نباتی، حیوانی وانسانی است.رقیقه حق های تکوینی در اصل هاامتداد پیدا می کند. 2. نظام حقوقی از منظر حکمت متعالیه در چهار بخش مبادی حقوق، منابع حقوق، مبانی حقوق و مواد حقوقی تشکیل شده است. جغرافیای حقوق‌ها و اصول حقوقی در حکمت متعالیه در بخش مبانی قرار دارد.مبانی دانش حقوق پایه و اساس وضع یک قانون و منشأ وضع یک قانون است.. 3. حقوق تکوینی حقایق هستند که از مرتبه ذات اشیا به‌دست می‌آیند و از نوع مقعول ثانی فلسفی بوده و مساوق با مفهوم وجود، وحدت، تشخص و خیریت هستند. در حقیقت، حق یکی از صفات حقیقی وجود است و اوصاف وجود در حق جاری است. 4. .حق‌های بنیادین، حقایق تکوینی هستند که از مرتبه ذات اشیاء به دست می‌آید. حق‌های تکوینی به دو بخش حق بودن درجه یک و دو تقسیم می‌شوند حق‌های تکوینی درجه اول، حق‌های اثباتی هستند که از حاق وجود اشیاء به دست می‌آیند و به صورت تکوینی در ذات اشیاء قرار دارند، حق تکوینی درجه دوم به معنای امور وجودی‌اند که هر فاعلی در انجام فعلش برای رسیدن به کمال و دارایی حقیقی واجد آن است. 5. .حق‌های بنیادین اتخاذ شده از مراتب نفوس انسانی‌اند که هر مرتبه نفس انسانی در مراتب نباتی، حیوانی و انسانی دارای حقوق طبیعی، غریزی و فطری هستند. هر نفسی در هر مرتبه با قوای خاص همراه است که اقتضای قوا، دارای حق‌هایی است که می‌توان به حقوق ۱۷ گانه مانند حق تغذیه، حق حیات، حق تولید مثل، حق عبادت و... اشاره کرد. رقیقه حق های تکوینی درجه یک و دو در بخش اصول حقوقی نمایان می وشود لذا حق حیات به اصل حیات و اصل حیات به سمت قاعده حیات و قاعده حیات به سمت قوانین مرتبط با حیات امتداد پیدا م کند. 6. .حق های بنیادین از آن جهت که در حقوق موضوعه کارآمد و مؤثر است، به عنوان اصول حقوقی شناخته می‌شود.بنابریان اصول حقوقی در واقع همان مبانی دانش حقوق است که در مرتبه سوم قرار دارد و تأمین کننده قانون در مقام تقنین، تفسیر و اجرا است. این اصول برگرفته از حق‌های بنیادین است 7. .اصل‌ها و حق‌ها به سبب اینکه برگرفته از حاق و ذات موجودات هستند، هر دو بیانگر هست‌ها می‌باشند و به سبب تشکیک در وجود، مراتب هست‌ها با هم متفاوت است. بر همین اساس، اصل و حق نیز اوصاف وجود را با خود دارند و لذا قابل تشکیک می‌باشند. مثلاً حق حیات و اصل حیات نسبت به مراتب حیوانات متفاوت است، اما تفاوت اصل و حق در این است که حق‌ها دامنه گسترده‌تری دارند. بنابراین، اصل رقیقه حق است؛ به‌طوری که حق حیات بیانگر حق تکوینی از قسم اول است که از آن اصل حیات انتزاع می‌شود. 8. اصول حقوقی در هر دو درجه، مبانی دانش حقوق را تشکیل می‌دهند و از آن قواعد استخراج و بایدها شکل می‌گیرند. این بایدها به سبب آنکه حقیقه آن رقیقه هستند، دارای اعتبار، ارزش و قابلیت استدلال‌پذیری می‌باشند نتیجه گیری نهایی مقاله حاضر در این راستا با تحلیل مبانی ملاصدرا در بخش‌های هستی‌شناسی، معرفت‌شناسی و انسان‌شناسی، تلاش می‌کند رابطه طولی وتشکیکی از حق های تکوینی درجه اول و دوم به سمت اصول حقوقی را بررسی کند.یافته‌های مقاله نشان می‌دهد که ماهیت و اقسام اصول حقوقی در حکمت صدرایی، ماهیتی طولی است که بر اساس دستگاه حقوق تکوینی و نفوس سه‌گانه: مرتبه نفس نباتی، نفس حیوانی و نفس انسانی قابل شناسایی است. رقیقه حق‌های تکوینی درجه اول و دوم به سمت شکل‌گیری اصول حقوقی حرکت می‌کنند. اصول حقوقی در حقیقت تزل یافته حق ها هستد .جغرافیای حقوق‌ها و اصول حقوقی بنیادین در حکمت متعالیه در بخش مبانی قرار دارد.مبانی دانش حقوق پایه و اساس وضع یک قانون و منشأ وضع یک قانون است. | ||
| کلیدواژه‌ها | ||
| اصول حقوقی بنیادین؛ حکمت متعالیه؛ حق های تکوینی؛ نظام حقوقی؛ نفس نباتی؛ نفس حیوانی؛ نفس انسانی | ||
| عنوان مقاله [English] | ||
| The Productive Role of Transcendent Philosophy in Shaping Legal Principles in the Islamic Legal System | ||
| نویسندگان [English] | ||
| ghasem babaei1؛ hamid parsania2؛ Sayed Mohammad Hossein Kazemini3 | ||
| 1Institute for Islamic Culture and Thought | ||
| 2university | ||
| 3university | ||
| چکیده [English] | ||
| Research Objectives 1. Investigating the impact of transcendental wisdom on the formation of fundamental legal principles 2. Attempting to show the parallels of existence that are visible in the section of rights and principles 3. Extracting principles derived from developmental rights from the level of the human soul 4. Attempting to extend transcendental wisdom in the science of law to develop additional philosophies arising from transcendental wisdom Question What is the productive role of transcendental wisdom in the formation of fundamental legal principles in the Islamic legal system? Results of the Research 1. The strategy for producing legal principles in transcendental wisdom is based on the discovery of fundamental rights, which in this research arise from the existential level of beings at the level of the plant, animal and human soul. The layer of developmental rights extends into fundamental principles. 2. From the perspective of transcendental wisdom, the legal system is composed of four parts: principles of law, sources of law, foundations of law and legal articles. The geography of rights and fundamental legal principles is located in the section of the foundations of transcendental wisdom. The foundations of legal knowledge are the basis for establishing a law and the origin of establishing a law. 3. Constitutive rights are truths that are obtained from the level of the essence of things and are of the second philosophical proposition type and are consistent with the concept of existence, unity, individuality and goodness. In fact, right is one of the true attributes of existence and the attributes of existence are present in right. 4. . Fundamental rights are constitutive truths that are obtained from the level of the essence of things. Constitutive rights are divided into two parts: first-degree and second-degree rights. First-degree constitutive rights are affirmative rights that are obtained from the right to exist of things and are constitutively located in the essence of things. Second-degree constitutive rights mean existential matters that every agent possesses in performing his action to achieve perfection and true property. 5. .Fundamental rights are adopted from the levels of human souls, which at each level of human soul in the plant, animal and human levels have natural, instinctive and innate rights. Every soul at each level is accompanied by special powers that, depending on the powers, have rights that can be referred to as 17 rights such as the right to nutrition, the right to life, the right to reproduction, the right to worship, etc. The distinction between the first and second degree developmental rights is shown in the section of legal principles, so the right to life extends to the principle of life and the principle of life extends to the rule of life and the rule of life extends to the laws related to life. 6. .Fundamental rights are known as fundamental legal principles because they are efficient and effective in substantive law. Therefore, fundamental legal principles are in fact the foundations of legal knowledge that are at the third level and provide the law in the capacity of legislation, interpretation and implementation. These principles are derived from fundamental rights 7. .Principles and rights, because they are derived from the truth and essence of beings, both express beings, and due to the doubt in existence, the levels of beings are different from each other. Accordingly, principle and right also have the characteristics of existence and are therefore questionable. For example, the right to life and the principle of life are different from the levels of animals, but the difference between principle and right is that rights have a wider scope. Therefore, the principle is a thin right; so that the right to life expresses a generative right of the first type from which the principle of life is abstracted. 8. Legal principles at both levels constitute the foundations of legal knowledge, and from which rules are extracted and musts are formed. These musts, because they are true, have validity, value and argumentability. Final Conclusion In this regard, by analyzing Mulla Sadra's foundations in the sections of ontology, epistemology and anthropology, the present article attempts to examine the longitudinal and structural relationship of the first and second degree developmental rights towards legal principles. The findings of the article show that the nature and types of fundamental legal principles in Sadra's wisdom are longitudinal in nature, which can be identified based on the system of developmental rights and the three souls: the level of the plant soul, the animal soul and the human soul. The first and second degree developmental rights move towards the formation of fundamental legal principles. The geography of rights and fundamental legal principles in transcendental wisdom is in the section of foundations. The foundations of legal knowledge are the basis for establishing a law and the origin of establishing a law. | ||
| کلیدواژه‌ها [English] | ||
| Fundamental legal principles, transcendent philosophy, inherent rights, legal system, vegetative soul, animal soul, human soul | ||
|
آمار تعداد مشاهده مقاله: 45 |
||