| تعداد نشریات | 54 |
| تعداد شمارهها | 2,558 |
| تعداد مقالات | 36,255 |
| تعداد مشاهده مقاله | 16,343,198 |
| تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 7,400,884 |
سیاستهای تحقّق فرهنگ سیاسی انقلابی در ایران رسانهایشده | ||
| علوم سیاسی | ||
| دوره 28، شماره 2 - شماره پیاپی 110، تیر 1404، صفحه 110-87 اصل مقاله (2.27 M) | ||
| نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||
| شناسه دیجیتال (DOI): 10.22081/psq.2025.71821.2996 | ||
| نویسندگان | ||
| مسعود معینی پور* 1؛ مجتبی پاشائی علیزاده2 | ||
| 1گروه مطالعات سیاسی، دانشگاه باقرالعلوم(ع)، قم، ایران | ||
| 2گروه جامعهشناسی سیاسی، دانشگاه باقرالعلوم(ع)، قم، ایران. | ||
| تاریخ دریافت: 17 اردیبهشت 1404، تاریخ بازنگری: 25 خرداد 1404، تاریخ پذیرش: 10 آبان 1404 | ||
| چکیده | ||
| تحقّق فرهنگ سیاسی انقلابی به عنوان یکی از ارکان بنیادین مشروعیت و انسجام ملی در جمهوری اسلامی ایران، در مواجهه با جامعۀ رسانهایشده با چالشهای پیچیدهای روبرو شده است. این چالشها شامل رقابت شدید میان گفتمانهای رقیب، ظهور نگرشهای سیاسی نامطلوب، آنومی سیاسی و دشواری در جلب و حفظ رضایت و مشارکت فعالانه افکار عمومی است. در چنین فضایی، طراحی و اجرای سیاستهای فرهنگی و رسانهای کارامد برای استقرار و گسترش فرهنگ سیاسی انقلابی ضروری به نظر میرسد. پژوهش حاضر با استفاده از چارچوب نظری هژمونی گفتمانی لاکلائو و موفه، تحقق گفتمان هژمونیک فرهنگ سیاسی انقلابی را منوط به تحقق چهار شرط کلیدی میداند: «عامبودگی»، «قابلیت دسترسی»، «قابلیت اعتبار» و «قدرت پشتیبانی». این چارچوب نظری که بر مبنای مفهوم هژمونی به معنای کسب منزلت هژمونیک از طریق اقناع و رضایت به جای اجبار استوار است، زمینۀ مناسبی برای ارائه سیاستهای مؤثر در فضای رسانهایشدۀ ایران فراهم میآورد. در این راستا، پژوهش با رویکرد کیفی و روش مصاحبه نیمهساختاریافته، دیدگاههای ده نفر از نخبگان حوزههای ارتباطات، جامعهشناسی سیاسی و سیاستگذاری فرهنگی را جمعآوری و تحلیل کرده است. در حوزۀ عامبودگی، یافتهها نشان میدهند که برای فراگیرشدن گفتمان فرهنگ سیاسی انقلابی، لازم است مفاهیم و ارزشهای انقلابی به زبان معاصر بازتعریف شوند تا پاسخگوی نیازها و دغدغههای عموم نسلهای جامعه باشند. استفاده از زبان بومی و اصطلاحهای فرهنگی روز، همراه با احترام به تنوع فرهنگی و زبانی اقوام مختلف کشور، از اهمیت ویژهای برخوردار است؛ همچنین پیونددادن پیامها با ریشههای فرهنگی ملی مانند اسطورهها، تاریخ و ادبیات، نقش مؤثری در تقویت روحیۀ جمعی و ایجاد حس تعلق به فرهنگ سیاسی انقلابی ایفا میکند. جایگزینی رویکردهای دستوری و یکطرفه با ایجاد بسترهای گفتگو و مشارکت فعالانۀ مردم، گام مهمی در تحقق عامبودگی و فراگیری گفتمان است. ارائه شواهد ملموس و نمونههای عملی از کارامدی ارزشهای انقلابی در حل مسائل اجتماعی، به اثبات قابلیت کاربردی این فرهنگ کمک میکند و اعتماد عمومی را افزایش میدهد. شرط دوم، یعنی قابلیت دسترسی، بر ضرورت حضور فعال و گستردۀ گفتمان در اکوسیستم رسانهای متنوع تأکید دارد. پیامهای فرهنگ سیاسی انقلابی باید از طریق رسانههای مختلف و فراتر از انحصار رسانهای منتشر شوند و به عموم مخاطبان برسند. استفاده از قالبهای متنوع و جذاب محتوا مانند متن، تصویر، ویدئو و محتوای خرد، همکاری با اینفلوئنسرها و مراجع فرهنگی مورد اعتماد جامعه، فعالیت در سکوهای جهانی و تولید محتوای چندزبانه، از سیاستهای کلیدی برای افزایش گسترۀ مخاطبان به شمار میروند؛ همچنین توسعۀ زیرساختهای ارتباطی بهویژه در مناطق محروم برای دسترسی عادلانه به اینترنت پرسرعت و ابزارهای دیجیتال و توانمندسازی کنشگران رسانهای از طریق آموزشهای نوین سواد رسانهای و مهارتهای ارتباطی، از عوامل مهم ارتقای کیفیت و تأثیرگذاری پیامها هستند. شرط سوم، یعنی قابلیت اعتبار، بر صداقت، راستگویی و شفافیت در پیامرسانی تأکید میکند. پیامها باید بر اساس واقعیتها ارائه شوند تا اعتماد عمومی جلب شود. هماهنگی میان گفتار و کردار، یعنی تطابق پیامهای اعلامشده با اقدامات عملی، از دیگر عوامل کلیدی در افزایش اعتبار است. اتکا به شواهد معتبر، بهرهگیری از تخصّص و تفکیک دقیق گزارشهای عینی از تحلیلهای ارزشی، حفظ استقلال نسبی رسانهها از جناحبندیهای سیاسی و طراحی پیامها با دیدگاهی ملی و فراتر از تعصبهای جناحی، زمینهساز اعتماد گستردهتر مخاطبان است. بهرهگیری از چهرههای مورد وثوق اجتماعی که اعتبار بالایی در جامعه دارند، نقش مؤثری در انتقال پیامها و تقویت اعتبار رسانهها دارد. درنهایت شفافیت در عملکرد و ارائۀ گزارشهای روشن و قابل دسترس از فعالیتها و دستاوردها، ارتباط میان رسانه و مخاطبان را تقویت و اعتماد عمومی را افزایش میدهد. شرط چهارم، قدرت پشتیبانی، به توسعۀ زیرساختهای ارتباطی و فرهنگی همراه با تصویب و اجرای قوانین حمایتی اشاره دارد. در این زمینه، تمرکز بر ارتقای کیفیت محتوای رسانههای همسو به جای افزایش کمّی رسانهها، اهمیت ویژهای دارد. توانمندسازی جامعه مدنی از طریق حمایت از سازمانهای مردمنهاد، تشکّلهای فرهنگی و کنشگران رسانهای، تأمین منابع مالی و فکری برای تولید محتوای آموزشی جذاب و غیرمستقیم جهت درونیسازی ارزشهای انقلابی و ایجاد نهاد راهبردی هماهنگکننده برای نظارت و هماهنگی سیاستهای رسانهای، از سیاستهای ضروری برای تضمین تداوم و اثربخشی گفتمان فرهنگ سیاسی انقلابی هستند. تشویق حمایت مردمی خودجوش از طریق شفافسازی اهداف و نتایج سیاستها و طراحی نظام پشتیبانی پویا، مبتنی بر بازخورد مستمر و انطباقپذیر با تغییرات اجتماعی و فناورانه، از دیگر الزامات این حوزه شمرده میشود. درنهایت این پژوهش استدلال میکند که مسیر تحقق فرهنگ سیاسی انقلابی در ایران رسانهایشدۀ امروز، بیش از آنکه بر ابزارهای قدرت سخت متکی باشد، باید بر فرایندهای اقناع، جلب مشارکت داوطلبانه و کسب رضایت فعالانۀ جامعه استوار باشد. چهار شرط هژمونیک شناساییشده و سیاستهای مرتبط با آنها، نقشۀ راهی عملیاتی و کاربردی برای پیمودن این مسیر فراهم میآورند. نتایج این تحقیق میتواند راهنمای سیاستگذاران، برنامهریزان فرهنگی و فعالان رسانهای در تدوین و اجرای راهبردهای مؤثرتر باشد و به تقویت فرهنگ سیاسی انقلابی در مواجهه با چالشها و تحولات سریع فضای رسانهای کمک برساند. | ||
| کلیدواژهها | ||
| فرهنگ سیاسی؛ فرهنگ سیاسی انقلابی؛ سیاستهای فرهنگی؛ ایرانِ رسانهایشده؛ لاکلائو و موفه | ||
| عنوان مقاله [English] | ||
| Policies for Realizing a Revolutionary Political Culture in Mediatized Iran | ||
| نویسندگان [English] | ||
| Masood Moinipoor1؛ Mojtaba Pashaei2 | ||
| 1Department of Political Studies, Baqir al-Olum University, Qom, Iran | ||
| 2Department of Political Sociology, Baqir al-Olum University, Qom, Iran | ||
| چکیده [English] | ||
| The realization of a revolutionary political culture—as one of the foundational pillars of legitimacy and national cohesion in the Islamic Republic of Iran—has encountered complex challenges in the face of a mediatized society. These challenges include intense competition among rival discourses, the emergence of undesirable political attitudes, political anomie, and difficulties in attracting and sustaining public satisfaction and active participation. In such an environment, the design and implementation of effective cultural and media policies appear essential for establishing and promoting a revolutionary political culture. The present study, drawing on Laclau and Mouffe’s framework of discursive hegemony, posits that the establishment of a hegemonic discourse of revolutionary political culture hinges on fulfilling four key conditions: universality, accessibility, credibility, and support capacity. This theoretical framework—grounded in the concept of hegemony as the attainment of hegemonic status through persuasion and consent rather than coercion—provides a suitable foundation for devising effective policies within Iran’s mediatized environment. To this end, the research adopts a qualitative approach and employs semi-structured interviews to collect and analyze the perspectives of ten elites from the fields of communication, political sociology, and cultural policy. In the realm of universality, the findings indicate that for the discourse of revolutionary political culture to become pervasive, revolutionary concepts and values must be redefined in contemporary language to address the needs and concerns of all societal generations. Employing indigenous dialects and current cultural idioms, while respecting the linguistic and cultural diversity of the nation’s various ethnic groups, is of particular importance. Furthermore, linking messages to national cultural roots—such as myths, history, and literature—plays an effective role in strengthening collective morale and fostering a sense of belonging to revolutionary political culture. Replacing top-down and one-sided approaches with the creation of platforms for dialogue and active public participation represents a crucial step toward achieving universality and broad dissemination of the discourse. Providing tangible evidence and practical examples of the efficacy of revolutionary values in resolving social issues helps demonstrate the practical viability of this culture and enhances public trust. The second condition, accessibility, emphasizes the necessity of an active and widespread presence of the discourse within a diverse media ecosystem. Messages of revolutionary political culture must be disseminated through various media outlets, beyond any media monopoly, to reach the general audience. Utilizing diverse and engaging content formats—such as text, images, videos, and micro-content—collaborating with trusted societal cultural authorities, operating on global platforms, and producing multilingual content are key policies for expanding audience reach. Additionally, developing communication infrastructure, particularly in deprived areas, to ensure equitable access to high-speed internet and digital tools, as well as empowering media actors through modern media literacy training and communication skills, are critical factors in enhancing the quality and impact of messages. The third condition, credibility, emphasizes honesty, truthfulness, and transparency in messaging. Messages must be grounded in facts to earn public trust. Consistency between words and actions—that is, alignment between proclaimed messages and practical measures—is another key factor in enhancing credibility. Relying on verifiable evidence, leveraging expertise, clearly distinguishing objective reporting from value-based analysis, maintaining relative media independence from political factionalism, and designing messages with a national perspective beyond partisan biases all foster broader audience trust. Engaging socially trusted figures who enjoy high public credibility plays an effective role in conveying messages and bolstering media legitimacy. Finally, transparency in operations and the provision of clear, accessible reports on activities and achievements strengthen the media-audience relationship and boost public confidence. The fourth condition, support capacity, refers to the development of communication and cultural infrastructure alongside the adoption and enforcement of supportive legislation. In this domain, prioritizing the enhancement of content quality in aligned media outlets over merely increasing their quantity holds particular importance. Empowering civil society through support for non-governmental organizations, cultural associations, and media actors; providing financial and intellectual resources for producing engaging, indirect educational content aimed at internalizing revolutionary values; and establishing a strategic coordinating institution to oversee and harmonize media policies are essential measures to ensure the continuity and effectiveness of the discourse of revolutionary political culture. Encouraging spontaneous public support by clarifying policy objectives and outcomes, as well as designing a dynamic support system grounded in continuous feedback and adaptability to social and technological changes, are further requirements in this area. Ultimately, this study argues that the path to realizing revolutionary political culture in today’s mediatized Iran should rely less on hard power instruments and more on processes of persuasion, securing voluntary participation, and earning the active consent of society. The four identified hegemonic conditions and their associated policies provide an operational and practical roadmap for navigating this path. The findings of this research can serve as a guide for policymakers, cultural planners, and media activists in formulating and implementing more effective strategies, thereby contributing to the strengthening of revolutionary political culture amid the challenges and rapid transformations of the media landscape. | ||
| کلیدواژهها [English] | ||
| Political culture, revolutionary political culture, mediatized Iran, Laklau and Mouffe | ||
| مراجع | ||
|
بابی، س. (1379). هراس بنیادین: اروپامداری و ظهور اسلامگرایی. م. عنبری و غ.ر. جمشیدیها (مترجم). تهران: مؤسسه چاپ و انتشارات دانشگاه تهران.
بودریار، ژ. (1381). در سایۀ اکثریتهای خاموش. پ. یزدانجو (مترجم). تهران: نشر مرکز.
رازانی، اح.؛ محمدزاده، ع. (1400). گفتمان هژمونیک انقلاب اسلامی و خردهگفتمانهای درونی نظام جمهوری اسلامی ایران در دوران رهبری امام خمینی. پژوهشنامه انقلاب اسلامی، 11(38)، صص. 91-113.
رضایی، ا.؛ خجسته باقرزاده، ح. (1400). الگوی راهبردی مهندسی نظام رسانهای جمهوری اسلامی ایران در نگاه خبرگان رسانه. مطالعات مدیریت راهبردی دفاع ملی، 5(18)، صص. 41-72.
شهرآرا نیوز (۱۴۰۳). آخرین گزارش ایسپا از میزان استفاده مردم ایران از شبکههای اجتماعی و پیامرسانها. قابل دسترس در: https://shahraranews.ir/fa/news/291150
صالحی نجفآبادی، ع.؛ خسروی، ب.؛ صانعی، ر. (1394). بررسی دلایل هژمونیکشدن گفتمان ایرانهراسی و شیعههراسی براساس نظریۀ لاکلائو و موفه. پژوهشهای سیاسی جهان اسلام،2(5)، صص. 185-209.
عالم، ع. (1391). بنیادهای علم سیاست. تهران: نشرنی.
فاضلی، ن.ا. (1393). جهان زیر سیطرۀ مدیاتیزیشن. قابل دسترس در:
https://www.farhangemrooz.com/news/25843
فرکلاف، ن. (1381). نظریۀ انتقادی گفتمان. تهران: مرکز نشر رسانهها.
فریدونی، م.ر.؛ پاشاییعلیزاده، م. (1403). جامعۀ شبکهای و مسئلۀ تربیت معنوی در نظامهای سیاسی دینی. پژوهشهای جامعهشناسی معاصر، 13(25)، صص. 267-207.
قاسمی، س.؛ بای، ع.ر.؛ مطلبی، م. (1399). الگوی مطلوب سیاستگذاری رسانهای جمهوری اسلامی ایران در مواجهه با جنگ رسانهای آمریکا. جامعهشناسی سیاسی ایران، 3(4).
مارش، د.؛ استوکر، ج. (1384). روش و نظریه در علوم سیاسی. ا.م. حاجییوسفی (مترجم). تهران: پژوهشکده مطالعات راهبردی.
ناظمی اردکانی، م.؛ زرگر، ع.ر. (1397). طراحی الگوی فرهنگ سیاسی مطلوب در مدیریت راهبردی فرهنگی کشور. مطالعات مدیریت راهبردی دفاع ملی، 2(8)، صص. 133-157.
ون دایک، ی. (1401). جامعۀ شبکهای: ابعاد اجتماعی رسانههای نوین. ع. آزادی احمدآبادی (مترجم). تهران: دانشگاه امام صادق(ع).
هوارث، د. (1377). نظریۀ گفتمان. س.ع.ا. سلطانی (مترجم). علوم سیاسی، 1(2)، صص. 183-156.
یوسفیان اهری، ح. (1403). هژمونی گفتمان اسلامگرایی در انقلاب اسلامی. تهران: جهان سیاست. | ||
|
آمار تعداد مشاهده مقاله: 813 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 36 |
||