تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,388 |
تعداد مقالات | 34,317 |
تعداد مشاهده مقاله | 13,015,789 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,717,974 |
خرافه و رسالت حوزه | ||
حوزه | ||
مقاله 4، دوره 26، شماره 151، فروردین 1388، صفحه 83-116 | ||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||
نویسنده | ||
امین عظیمی | ||
تاریخ دریافت: 23 آذر 1394، تاریخ پذیرش: 23 آذر 1394 | ||
چکیده | ||
بحث از خرافه، سهل و ممتنع است. چه بسا قلمى از خرافه بگوید و خود خرافه گوید. اگر معناى خرافه را در شکل عام آن تصور کنیم، بىگمان هرگونه قلم زدن، ممکن است به خطر خرافه نزدیک باشد و در هر واژهاى از آن باید میزانِ برابرى سخن را با واقع لحاظ کنیم، تا هر آنچه گفتهایم، به دور از کذب باشد. ادیان الهى براى جنگ با خرافات آمدند و با خرافات از بین رفتند! دین و خرافه همواره دو موضوعى بوده است که در کنار یکدیگر زندگى کردهاند و خرافه بسان انگلهاى درون بدن، در درون دین قرار مىگیرد و از آن تغذیه مىکند و به آرامى و بى سر و صدا آن را به نابودى مىکشاند. شیطان، که نخستین خرافهپرداز است، از روز نخست مىدانست که انسان مادى که از یک سو سر در خاک دارد و از سوى دیگر دل در افلاک، به خاطر وجود نشئه مادىاش، کثرتگرا و طبیعتبین خواهد بود. بنابراین، اساس خرافه و پذیرش آن از سوى انسان به طبع ماده و قوه خیال انسان باز مىگردد. انسان چون در جهت عقلى به حالت قوه باقى مانده است، قوه واهمه و مخیلهاش، او را هدایت و مهار مىکند. از اینروى، در رویارویى با خرافات، عقل وى فعّال نمىشود; اما خیال وى فعّال مىشود و چون دیگر پدیدههاى حق را نیز با خیال خود دریافته، نه با عقلِ خود، پذیرش خرافه را که همانندى به حق نیز در طراحى آن وجود دارد، به آسانى بر جان مىخرد. این جهت پذیرشى در تمام انسانهاى غیرمعصوم و غیرکامل، درصدى وجود دارد. آنان که قوه عاقله خود را توانا مىسازند و همه چیز را از نگاه عقل خود مىسنجند، در بازشناسى خرافه از واقعیت شک نمىکنند. آنان هرگاه با خبرى تازه، سخنى جدید، اعتقادى نو، روشى و مکتبى جدید و... روبهرو مىشوند، به شکل علمى، منطقى و عاقلانه با آن برخورد مىکنند و در پذیرش یا ردّ آن، با دقت و عالمانه پیش مىروند. | ||
کلیدواژهها | ||
خرافه. حوزه. انحراف. مکاتب. روشها و برنامهها | ||
اصل مقاله | ||
اهمیت و جایگاه بحث قرآن کریم یکى از رسالتهاى اصلى خویش را مبارزه با خرافات در همه ابعاد فکرى و رفتارى آن قرار داده است و اگر تمامى معارف قرآن و سنت را، که توحید است، در جمله »لاإله إلاّ اللّه» خلاصه کنیم; »لاإله» همان نفى خرافات و »إلاّ اللّه» اثبات حق است. از این روى، بىشک به لحاظ تحلیلى، نیمى از معارف و مسائل دینى و قرآنى به نفى خرافات و عقاید و رفتارهاى باطل مىپردازد; چرا که »دیو چو بیرون رود فرشته درآید». پرداختن به خرافه و شناخت زوایا و اقسام آن، بهترین و دقیقترین دشمنشناسى و بسیار کاربردى است. چون باید دشمنشناسى ما در حوزه دینى و فرهنگى، به جایى ختم شود که ترفندها و نقشههاى دشمنان اسلام را در آن بیابیم و طرحى روشن براى رویارویى با آن دست و پا کنیم. اگر خرافه را به معناى گسترده آن درنظر بگیریم تمامى آنچه را علیه دین و انسانیت در جامعههاى انسانى وجود دارد، دربر مىگیرد. هر باطلى، درهر لباسى، در این دایره جاى مىگیرد. پس اگر گفتهاند، حق را بشناس تا اهل آن را بشناسى، این پیام را همراه خود دارد که باطل را بشناس تا اهل آن را بشناسى. پس باید نتیجه گرفت که خرافهشناسى مقدم بر دشمنشناسى است و اگر گفتهاند که دشمن را بشناس تا دوست را بشناسى، دشمنشناسى مقدم بر دوستشناسى است. بر این اساس، خرافهشناسى و باطلشناسى در مقام تربیت و دینشناسى، از ارکان و نخستین گام شناخت و بسیار مهم است که هر مسلمان، بویژه طالب علمان، باید، از آغاز تحصیل، بحث از خرافات را در جان خود، خانواده خود، جامعه و همکیشان خود بپاید و بشناسد، و از روشهاى دشمن در این زمینه آگاه باشد و روز به روز بر دانش خود و توان خود در راه مقابله با خرافات بیافزاید.
تعریف خرافه نخستین گام در پىگیرى مباحث خرافه، بیان و روشن کردن مفهوم خرافه و مقصود ما از چیستى و گستره آن است. علامه طباطبایى درباره تعریف خرافه چنین مىگوید: »آراء و عقایدى که انسان براى خود انتخاب مىکند، یا تنها افکارى نظرى است که مستقیماً و بدون واسطه، هیچ ربطى به عمل ندارد، مانند ریاضیات و طبیعیات و علوم ماوراء الطبیعه و یا افکارى است عملى که سر و کارش مستقیماً با عمل است، مانند مسائل مربوط به خوبى و بدى اعمال و اینکه چه عملى را باید کرد؟ و چه عملى را نباید کرد؟ در قسم اول، راه تشخیص افکار صحیح از افکار و عقاید ناصحیح، تنها پیروى علم و یقینى است که از راه برهان و یا حس دست مىدهد. و در قسم دوم، راه منحصر در تجربه است، یعنى آن عملى را صحیح بدانیم که ببینیم سعادت انسان را تأمین مىکند و یا حداقل در تأمین آن نافع است و آن عملى را باطل بدانیم، که ببینیم یا به شقاوت آدمى منجر مىشود و یا در سعادتاش مضر است و اما در قسم اول، اعتقاد به آنچه علم به حقانیتش نداریم، و در قسم دوم، اعتقاد به آنچه نمىدانیم خیر است یا شر، چنین اعتقاداتى جزء خرافات است. »1 طبق دیدگاهِ علامه طباطبائى گستره خرافه تمامى اعتقاداتِ باطل را در دو جنبه باورها و رفتارها شامل مىشود. به عقیده نگارنده در اصطلاح امروزینِ خرافه، هرچه که در برابر دینِ حق و معرفت صحیحِ دینى قرار دارد، در محدوده خرافات جاى مىگیرد. از اینروى، تمامى ادیان و مکاتب و مذاهب اسلامى و غیراسلامى به جز مکتب تشیع هریک تا حدى وارد حوزه خرافات شدهاند و تمام یا بخشى از مکتب و دین خود را بر پایه افکار و رفتارهاى بىاساس پایهریزى کردهاند و شامل محدوده خرافه مىشود. در مکتب تشیع نیز تنها در محدوده خواص شیعه دوازده امامى و عقاید معتدل و صحیحِ آن، افکار خرافى نفوذ نکرده است. با این بیان، امروزه، دامنه خرافه از مرز اعتقادات باطلى که در گذشته بوده فراتر رفته و در تمام امور زندگى بشرى، اعم از رفتارها، گفتارها، باورها، قانونهاى بشرى، دانشهاى بشرى و... جارى است.
رسالت حوزه درباره خرافه در طول تاریخ بشر، تنها گروهى که رسالت خویش را مبارزه دائم با خرافه مىدانستند و همواره در این راه تلاش کردند، انبیاء و معصومان، علیهم السلام، هستند. امروزه این وظیفه سنگین بر دوش و عهده کسانى است که در مکتب اهلبیت، علیهم السلام، رشد یافته و از دانش آنان بهره بردهاند. اینان مسؤولیت دارند که این کار خطیر پیامبران را مورد توجه قرار دهند و نظامى جامع و کامل براى رویارویى با خرافات در سطح داخلى و خارجى و در محدوده جامعه تشیع و بیرون از آن، طراحى کنند. البته از گذشته دور، همت عالمان بزرگ بر این بوده که با خرافات عصر خویش مبارزه مىکردند و تا حدودى این تلاشها در کتب درسى حوزهها و برنامههاى بزرگان نمود یافت. کتابهاى بزرگى چون آثار کلامى بزرگ شیعه که همت علما در آنها پیراستن دامن تشیع از هرگونه خرافهگرایى بوده و همچنین آثارى سترگ چون قبسات و الغدیر در کلام نقلى شیعه، براى زدودن خرافات تاریخى و اعتقادى از جهان اسلام، نمونههایى از این تلاش بزرگان حوزه در طول تاریخ است. لکن امروزه با گونهگونى و گستردگى که در بحث خرافه به وجود آمده و تلاشى که دشمنان در استفاده از این ابزار خطرناک به خرج مىدهند، بر حوزههاى علمیه فرض است که در این زمینه استراتژى کلان و بلندمدت با یک برنامهریزى کارآمد داشته باشند، تا هم بتوانند جلوى خرافات کنونى را بگیرند و هم در آینده که این مسائل شدت بیشتر خواهد یافت، بحرانِ خرافهگرایى را در جامعه ایرانى و اسلامى به خوبى مدیریت کنند. امروزه نمىتوان با مبارزه موردى با خرافات در برابر موج جهانى آن ایستادگى کرد. هر کار فرهنگى، اگر به شکل نهادى و جمعى و برنامهریزى شده انجام بگیرد موفقتر خواهد بود. چنانچه مىبینیم، مرکزى به نام »مجمع جهانى صلوات» که شاید براى بسیارى، نامى آشنا نباشد، توانسته است با پىگیرى و درخواست مکر،ر صدا و سیما را وادارد که فرهنگ صلوات را در ابتداى اخبار ترویج کنند و در این کار موفق نیز شده است. گویا شمار کارمندان رسمى این مرکز از انگشتان دست فراتر نمىرود; اما آنان با پىگیریهاى بسیار و تشکیلاتى، کارى را انجام دادهاند که اگر هزاران نفر از صدا و سیما درخواست مىکردند، به این شکل رسمى با این درخواست، شاید موافقت نمىشد. درباره خرافه نیز، آنچه اکنون نیاز داریم، تشکیل مرکزى تخصصى درباره این موضوع و به کارگیرى گروهى از طلاب براى پژوهش و آموزش در این زمینه و به وجود آوردن موج خرافهشناختى در سراسر حوزه و سپس بروندادِ این سرمایه حوزوى در قالبهاى مختلف تبلیغى و رسانهاى است، تا موج مبارزه علمى و آگاهانه و روشمند با خرافات در سراسر کشور و بلکه در جهان شکل بگیرد. بنابراین، اگر امروزه دهها تن مانند شهید مطهرى داشته باشیم، نمىتوانیم با چنین تهاجم بزرگى در سطح جهان به رویارویى برخیزیم، مگر اینکه برنامهاى هماهنگ و راهبردى براى این موضوع از سوى شوراى عالى حوزه براى تشکیل یک مرکز مستقل و سهیم کردن مراکز تخصصى مربوط به این موضوع در کنار مرکز تخصصى خرافهپژوهى و خرافهزدایى، مانند مرکز تخصصى ادیان و مذاهب، مرکز تخصصى کلام، مرکز تخصصى تبلیغ، مراکز پاسخ به سوالات در نهادى مرتبط با حوزه و... .
دانش خرافهشناسى و مهارت خرافهستیزى در حوزه زمانى که اندیشه، یا ایدهاى مىخواهد به شکل یک دانش سازمانیافته درآید، لازم است گامهایى برداشته شود، راههایى پیموده شود. به طور معمول، هر دانشى با یک یا چند مسأله شکل مىگیرد. این مسائل، یا در پیوند با دانشها و یافتههاى دیگر بشرى پدید مىآیند و یا بدون پیوند با آنها تولید مىشوند. این مسائل محدود، به ابهام و اجمال ذهنى کاوشگران در آن دانش مىافزایند و پرسشهاى بىشمارى در طول زمان پدید مىآورند که هر عالمى با جواب دادن به بخشى از آنها، مسیر مبهم دانش را باز مىکند و رفتهرفته، ساختار این دانش، حالتى منطقى و استوار به خود مىگیرد و داراى فصلبندیها، موضوعات و روشها و گرایشهاى مخصوص به خود مىشود. اگر بخواهیم خرافهپژوهى، به عنوان یک دانش در جامعه علمى مطرح شود، باید ببینیم، پتانسیل این موضوع در حوزه چقدر است و چه درصدى از دانشهاى حوزه با آن درگیرند. چنانکه پیشتر اشاره کردیم، عالمان دینى و برخاستگان از حوزههاى دینى، همواره با خرافات عصرهاى خود، به رویارویى برخاستهاند. و آثار این رویارویى در کتابهاى آنان ظاهر شده است. این کتابها مهمترین منبع ما براى راهیابى به روشهاى امروزینِ مبارزه با خرافه و زمینه و منبع اصلى براى تولید یک دانش، یا رشته مستقل درباره خرافهپژوهى است. تلاشهاى پیشینیان چون علم کلام و ملل و نحل، که امروزه ادیان و مذاهب نام گرفته است و تفسیر نمود بیشترى یافته است، گرچه در فقه و کتابهاى فقهالحدیث و رجال و تاریخ و تراجم و آداب و سنن نیز مطالب بسیارى درباره خرافات مرتبط با مباحث این دانشها وجود دارد. بر این اساس، مىتوان ادعا کرد که با جمعآورى عنوانهاو سرفصلهایى که در پیوند با بحث خرافه است، پاگرفتن و شکلگیرى یک رشته مستقل درسى و یا دانش مستقلى درباره خرافهشناسى و خرافهپژوهى و خرافهزدایى دور از انتظار نخواهد بود. خرافهشناسى در قالبهاى مختلف: آسیبشناسى، انحرافها، مکتبها و... در رشتههاى گوناگون حوزوى مورد بحث قرار مىگیرد، لکن به خاطر استطرادى بودن بحث در این دانشها، ساختار و نظمى بالفعل براى این مباحث نمىتوان تصور کرد. باتوجه به آنچه گذشت در طراحى دانش خرافهشناسى و رشته خرافهشناسى، باید مسائل بسیارى مورد نظر باشد که آنچه مىآید مهمترینِ این موارد است: هدفهاى تربیتى براى روشن شدن ماهیت هر دانش، چنانکه اصولیانِ شیعه نیز بسیار به آن پرداختهاند، توجه به هدف یا هدفهاى دانش ضرورى است و این مسأله به حدى است که آخوند خراسانى، تمایز دانشها را به تمایز اغراض مىداند. از اینروى، در نخستین گام از طراحى خرافهپژوهى، باید هدفهاى این دانش روشن شود و سرمنزلهایى را که قصد رسیدن به آنها را داریم، روشن سازیم. یکى از طبقهبندیهاى معروف درباره هدفهاى تربیتى طبقهبندى بلوم است که در آن، هدفهاى آموزشى ابتدا به سه دسته کلى: حوزه شناختى،2 حوزه عاطفى3 و حوزه روانى - حرکتى4 تقسیم شدهاند، و هریک از این حوزهها هم شامل شمارى طبقه است.5 البته از آنجا که هدفهاى حوزه عاطفى و انگیزشى در این موضوع برجستگى خاصى ندارند و با هدفهاى شناختى )بینشى( و روانى - حرکتى )مهارتى( درخور جمع هستند، باید دو دسته از هدفها را براى این رشته کشف و اثبات کنیم: 1. هدفهاى آموزشى و بینشى شناسایى خرافهها در حوزه درون دینى )اسلام( و بروندینى ریشهشناسى خرافهها آشنایى با مکتبهاى مختلف و خرافههاى موجود در آنها آشنایى با فرقههاى مختلف سنتى و جدید در داخل کشور و خرافههاى فکرى و رفتارى آنها 2. هدفهاى رفتارى و مهارتى توانایى بازشناسى خرافهها در گفتار و رفتار توانایى برنامهریزى براى رویارویى با خرافهها در منطقههاى گوناگون توانایى مناظره در حوزه خرافههاى گوناگون توانایى تبلیغ
موضوعها و محورها سرفصلها و جنبههاى اساسى موضوع خرافه را در موضوعهاى زیر مىتوان خلاصه کرد. هر یک از این موضوعها، به نوبه خود داراى سرفصلها و ریز عنوانهاى گوناگونى هستند که مىتوانند به عنوان واحدهاى درسى مستقل درآیند. 1. خرافهگرایى، خرافهسازى و خرافه. 2. خرافهپذیرى، عوامل روانى و اجتماعى و دینى و اعتقادى و... . 3. خرافهشناسى، اقسام، جلوهها و ریشهها. 4. خرافهزدایى )روشها - راهکارها( ابزارها - اقسام. 5. تاریخشناسى خرافه 6. روزآمد سازى خرافه، روزآمد سازى مبارزه با خرافه
روش بحث و تحقیق موضوع دیگرى که در شکلگیرى یک رشته علمى، اثر زیادى دارد، توجه به روشهاى پژوهش در دانش موردنظر است. آنچه در دانشهاى اسلامى درباره روش تحقیق گفته مىشود، در چهار روشِ: عقلى، نقلى، عقلایى و شهودى درخور دستهبندى است. طبیعى است که در خرافهشناسى، به دلیل ترکیبى بودن موضوع و پیوند آن با دانشهاى مختلف، روشهاى تمامى علوم اسلامى، مورد توجه قرار گیرد، گرچه به دلیل بهرهگیرى بیشتر از عقل و قرآن و سنت، روش غالب این رشته، نقلى و عقلى خواهد بود. از سوى دیگر در راه جستوجو و تحقیق درباره مسائل مربوط به خرافه، ممکن است از سه روش زیر براى جذب اطلاعات و نظام بخشیدن به آن استفاده کنیم: 1. روش میدانى 2. روش کتابخانهاى 3. روش نرمافزارى و اینترنتى بنابراین خرافهشناسى هم به لحاظ متدولوژى و هم به لحاظ روش تحقیق، جامع تمام روشهاست و در هر مسأله، سازوار با موضوع و شرایط و گستره و مخاطبِ آن، باید به از یکى از روشها براى جذب دادهها و پى بردن به واقعیتها در این زمینه مراجعه کرد.
شاخهها و گرایشها دانشها در مرحله رشد و تکامل خود، به گرایشهاى مختلف تقسیم مىشوند. لکن خرافهشناسى به لحاظ گستردگى مسائل، از ابتدا باید داراى گرایشهاى مختلف باشد. در ابتدایىترین نگاه مىتوان خرافهشناسى را در دو بخش دروندینى و بروندینى تقسیم کرد. مقصود از درون دینى در اینجا اصطلاح کلامى نیست. دروندینى یعنى خرافات و مسائل مربوط به آن در حوزه اسلامى و بروندینى یعنى بیرون از جهان اسلام.
محورهاى مورد توجه به خرافات در حوزه درون دینى )اسلام(: 1. فرقههاى غلات سنتى و نوین. 2. حرکتهاى شبه غلو در قالب عزادارى و مداحى و مراسمهاى اهلبیت، و زیارات معصومین علیهم السلام. 3. تحریف. 4. فرقههاى منحرف )وهابیت در اهل سنت و بابیت و بهائیت(. 5. باطنیه و مذاهب کلاسیک و مدرن آن. 6. صوفیه و صوفىگرى در لباسهاى جدید. 7. روایات ثواب و قراءت قرآن و... ثوابگرا کردن جامعه از طریق بیان ثواب پارهاى اعمال که در هندسه شریعت جایگاه چندانى ندارد. 8. آداب و رسوم خرافى: اعیاد و وفیات و جشنها و عزاها. 9. عقاید ماورائى: اجنه و ارواح و سحر و علوم غریبه: اینگونه مسائل، اگرچه فى الجمله مورد تأیید قرآن و روایاتاند، اما نباید آثار و جایگاه آنها را به تمام زندگى انسان سرایت داد. همان اندازه که قرآن تأیید و از آن بحث کرده کافى است. 10. خرافهنمایى.
محورهاى موردتوجه به خرافات در حوزه بروندینى در بحث خرافهزدایى در نگاه برون دینى )اسلام( ناگزیر هستیم درباره جامعه کنونى، بویژه در سطح جهانى شناختى دقیق داشته باشیم. این شناخت در عرصههاى گوناگون )فرهنگ، سیاست، علوم، ادیان، اخلاق، هنر و ادب، ارتباطات، اقتصاد، حقوق، صنعت و تکنولوژى و... ( درخور پىگیرى و بحث است، اما آنچه به کار ما مىآید و به صورت مستقیم باطلاب و بحث خرافه در پیوند است سه حوزه را مىشود در نظر داشت: 1. فرهنگ و تمدن معاصر: فرهنگ مهاجم و رقیب فرهنگ اسلامى، یعنى فرهنگ غربى و آمریکایى. 2. ادیان و مذاهب گذشته و معاصر: ادیان رقیب، مانند مسیحیت و یهود و بودیسم و مذاهب رقیب، مانند اهلسنت، وهابیت، تصوف منحرف; بتپرستهاى نوین، فرقههاى لائیک و بىدین در لباسهاى نو. فرقههاى شیطانپرستى و مدرن. 3. علوم و فنون معاصر: علوم و فنون هم ردیف و در پیوند با دانشهاى اسلامى، مانند فلسفه غرب، علوم انسانى، علوم ادیان، فنون تبلیغى و ارتباطى و... . 4. مکتبهاى مختلف سیاسى و اقتصادى و اخلاقى و... . از سوى دیگر، با نگاه کاربردى و مخاطب محور خرافهشناسى را باید به دو گرایش اصلى تقسیم کنیم که هریک مىتواند در دو شاخه فکرى و رفتارى، با مخاطبان مختلف، مورد توجه قرار گیرد: 1. خرافهشناسى داخلى × فکرى )کودکان و نوجوانان، جوانان و دانشجویان، زنان و عمومى( × رفتارى )کودکان و نوجوانان، جوانان و دانشجویان، زنان و عمومى( 2. خرافهشناسى خارجى و بینالمللى × فکرى )کودکان و نوجوانان، جوانان و دانشجویان، زنان و عمومى( × رفتارى )کودکان و نوجوانان، جوانان و دانشجویان، زنان و عمومى(
سطوح آموزشى و پژوهشى یکى از مؤلفههاى مهم در طراحى یک رشته تحصیلى، توجه به سطحها و مرحلههایى است که دانش و دانشپژوه طى مىکند. این سطحبندى در خرافهشناسى باید سازوار با سطحبندى درسهاى حوزه و عمق و سنگینى و گستره مباحث نیز باید سازوار با سطح علمى و فراغت زمانى دانشپژوهان دروس حوزه باشد. خرافهشناسى را نیز همچون سایر رشتهها باید در سه سطح پىریزى کرد: 1. سطح یک و دو: برنامههاى این سطح به دو صورت درخور طرح است. نخست اینکه حوزه به صورت مستقل رشتهاى درباره خرافهشناسى و خرافهزدایى بنیان نگذارد و تنها در بخشى از درسهاى سطح یک و دو، کتابها یا واحدهاى درسى به خرافهشناسى ویژه سازد که طلاب، دست کم، با بخشى از اطلاعات خرافهشناختى در ایّام تبلیغ حاضر شوند. صورت دوم این است که یک برنامه درسى سبک در کنار برنامههاى کنونى سطح یک و دو طراحى شود و فارغ التحصیلان این سطح در فاصلههاى ایّام تبلیغى در مراکز گوناگون کشور حاضر شوند و در قالب جلسهها و کلاسها و در صورت وجود شرایط در منبرها به روشنگرى آموختههاى خود و مبارزه فرهنگى با خرافهها در هر منطقه بپردازند. 2. سطح سه: دومین سطح علمى و پژوهشى و تبلیغى براى خرافهشناسى مىتواند دربردارنده درسهاى تخصصى و نیمه تخصصى در این زمینه باشد و فارغ التحصیلان این سطح مىتوانند در پایگاهها، آموزشگاهها و کانونهاى تخصصى و دانشگاهها، در داخل کشور و مراکز عمومى و مساجد در خارج کشور، حاضر شوند و به دفاع از مبانى درستِ تشیع و خرافهزدایى از چهره اسلام بپردازند. 3. سطح چهار: سومین سطح خرافهشناسى هماهنگ با سطحهاى دیگر در رشتههاى تخصصى، باید دانشپژوه را به درجهاى از اجتهاد در موضوعهاى مربوط به خرافهشناسى و خرافهزدایى برساند و مهارتهاى وى را در این زمینه کامل کند. فارغالتحصیلان این سطح مىتوانند در مراکز صدا و سیماى داخل و خارج از کشور و در دانشگاههاى سراسر جهان و در جلسههاى علمى و مناظره با گروههاى منحرف و افکار باطل و التقاطى بپردازند و در برنامههاى زنده رسانهاى به شبههها و پرسشها پاسخ گویند.
برنامه درسى یکى از مهمترین مؤلفههاى تدوین یک رشته علمى، شالودهریزى برنامه درسى آن رشته است. براى نگارش و مهیاسازى برنامه درسى این رشته لازم است، این برنامه در دو سطح یا دو بخش ساماندهى شود. یکى به صورت برنامه تکمیلى و پیوسته به برنامه موجودِ سطح یک و دو، و دیگرى به صورت یک رشته مستقل و موضوع تخصصى که همچون رشتههاى تخصصى دیگر در سطح حوزه داراى برنامهاى جداگانه باشد. الف. برنامه درسى خرافهشناسى در برنامه فعلى حوزه طراحى هر برنامه درسى، بر شناختى صحیح از فراگیران و دانش موردنظر و نیازهاى محیطى به دانش موردنظر استوار است. از آنجا که هنوز دانشى به این نام شکل واقعى به خود نگرفته است، نمىتوان برنامه جامع و کامل براى آن ارائه داد، لکن باتوجه به اینکه بسیارى از موضوعها و گزارههاى مربوط به این رشته در دانشهاى حوزوى پراکندهاند و کمابیش روى آنها کار شده است، مىتوان بدون ارائه ساختار و نظام جامع، تنها به ارائه موضوعها و گزارههایى پرداخت که با آن درگیرند، بویژه اگر مخاطبان این برنامه درسى به لحاظ سطح علمى و مهارتى همطراز باشند، این کار آسانتر خواهد بود. در برنامه کنونى حوزه که چهار سطح تحصیلى را دربر مىگیرد، مىتوان در دو سطح ابتدایى، موضوعها و گزارههایى درباره خرافهشناسى در دستور کار آموزش قرار داد. پیشنهادهاى ما براى ساماندهى برنامه درسى سطح یک و دو درباره خرافهشناسى به صورت زیر است: سطح یک: خرافهها در جهان خرافهها در جامعههاى اسلامى سطح دو: خرافهها و عزادارى خرافههاى اعتقادى خرافهها و آداب و سنن حداقل برنامههایى که ضرورى است براى سطح یک و دو در حوزه براى موضوع خرافه مورد توجه باشد، عبارت از: 1. مکتبها و مذهبهاى خرافى در گذشته )مباحثى مانند ملل و نحل کلاسیک لکن، به صورتى که به موضوع خرافهها و مسائل جمعى آنها توجه داشته باشد( 2. مکتبها و فرقههاى خرافى معاصر و آشنایى با افکار و شیوههاى تبلیغى آنها )مباحثى چون روانشناسى تبلیغ(
ب. برنامه درسى خرافهشناسى در قالب یک رشته تحصیلى رشتههاى تحصیلى در حوزه، با مشکلاتى چند دست به گریباناند که یکى از عمدهترین آنها، کمبود برنامه درسى جامع و سازوار با نیازهاى دانشپژوهان است. ورود بسیارى از اطلاعات و برنامههاى جنبى به گستره برنامه آموزشى یک رشته تخصصى، باعث خروج از مسیر صحیحِ رشته موردنظر مىشود، تا جایى که در بسیارى از این رشتههاى تخصصى، حاشیه جاى متن را مىگیرد و دانشها و مهارتهاى لازم موردنیاز دانشپژوه براى رشته موردنظر در اختیار وى قرار نمىگیرد.
1. سطح سه: خرافهها در جهان گزارشى مستند از چگونگى خرافهها در جهان امروز، بویژه در کشورهاى غیر اسلامى. نمایاندن، سیر و دامنگسترى و چگونگى خرافهها در جهان امروز و آشنایى با افکار و رفتارهاى باطل در تمام دنیا به گونهاى که همراه با تحلیل و نقد و بررسى باشد و دانشپژوه را براى رویارویى با آنها آماده کند. این موضوع اگرچه مىتواند در قالب کتاب درسى مطرح شود، لکن بهتر است از نرمافزار و اینترنت در کلاس بهره برد و به جاى مطالعه کتاب، به روزتر و عینى، با بهرهگیرى از اینترنت و با حضور استادان برجسته این موضوعات و اساتید فرق و مذاهب و غرب و شرقشناسان، درباره خرافههاى مختلف به جستوجو پرداخت و آمار و حضور کنونى این خرافهها را در سرزمینهاى گوناگون و جاىجاىِ جهان رصد کرد. خرافهها در جامعههاى اسلامى گزارش مستند و نوین از چگونگى و اوج و فرود خرافهها در کشورهاى اسلامى در بین مسلمان. امروزه کشورهاى مسلمان در تولید و ترویج خرافهها، دست کمى از غیر مسلمانان ندارند. در هر کشورى، سازوار با روحیهها، آداب و رسوم قومى و قبیلهاى که از قدیم بر جاى مانده است، خرافههاى بسیارى ریشه دوانده و ماندگار شده است. از سوى دیگر تهاجم گسترده فرهنگى از سوى غرب و شرق و غیرمسلمانان در میان مسلمانان، عامل دیگرى است که سبب ترویج خرافهها در میان مسلمانان شده است.
ریشهشناسى خرافهها یکى از مهمترین مباحث خرافهشناسى، توجه به ریشهها و زمینههاى پیدایش و رشد خرافهها در جامعههاى انسانى است. عوامل مختلف درونى و روانى انسان و عوامل بیرونى، مانند: حکومتها و سیاستها، ادیان، شیاطین و... تحلیل کامل زمینههاى روانى گرایش به خرافه در انسانها و روشهاى مقابله با آن در این بخش مورد توجه قرار مىگیرد. از باب مثال، از جمله ریشههاى خرافهها جنبه خیالانگیزى و پندارگرایى انسان است که وى را از عقلگرایى دور مىسازد و پندارها و وهمها را واقعیت مىپندارد. در بحث ریشهشناسى باید به صورتى دقیقتر و عمیقتر این موضوع بررسى شود و شیوههاى تربیت عقلانى انسان و درمان خیالپردازى و شستوشوى پندارها و وهمها از ذهن وى مورد بررسى قرار گیرد. همچنین شیاطین به عنوان یکى دیگر از عوامل ترویج خرافهها باید در کانون توجه قرار بگیرند و روشهاى آنها در اغواى انسانها و ترویج خرافهباورى به بوته بررسى قرار گیرد. شیطان که دشمن قسم خورده ما انسانهاست، وعده اغواى انسانها و زیباسازى همه خرافهها و عقاید و رفتارهاى باطل را درباره انسان به خداوند داده است: »قَالَ رَب بمَا أغوَیتَنى لأزَیِّنَنَّ لَهُم فى الأرضِ وَلأغوِیَنَهُم أجمَعینَ»6 گفت: اى پروردگار من، بدان روى که مرا گمراه کردهاى، در زمین بدى را به چشمشان بیارایم و همه را گمراه کنم. »وَلاُضِلَّنَّهُم وَلاُمَنِّیَنَّهُم وَلاَمُرَنَّهُم فَلَیُبتِّکنَّ ءَاذَانَ الاَنعام وَلاَمُرَنهُم فَلَیُغَیرُنَّ خَلقَ اللّهِ...»7 و آنان را سخت گمراه و دچار آرزوهاى دور و دراز خواهم کرد، و وادارشان مىکنم تا گوشهاى دامها را شکاف دهند، و وادارشان مىکنم تا آفریده خدا را دگرگون سازند. ریشههاى مکتبى و فکرى خرافهها که هر خرافهاى به چه آیینى مربوط است و از کدام نحله و فرقهاى سرچشمه مىگیرد نیز، در روشنگرى خرافه و بازشناسى آن بسیار مؤثر است. از این روى، تاریخچه خرافهها در ادیان و مکتبهاى مختلف در جهان باید مورد توجه باشد.
اصطلاحشناسى خرافه اصطلاحات قدیمى در ادیان و مذاهب: این اصطلاحات در منابع مختلف اصطلاحشناسى علوم یافت مىشود و باید آنها جمعآورى شود و به صورت یک واحد درسى یا پژوهشى مستقل درآید. منابعى چون: فرهنگ اصطلاحاتِ کلامى، فلسفى، عرفانى و ادیان و مذاهب در صدر اینگونه منابع قرار دارند. اصطلاحات جدید در قالبها و جلوههاى زیباشناختى و تزیین شده بسیار است. این شیوه که همان روش ابلیس و یارانش در اغواى انسان است، امروزه در حوزه خرافه بسیار مدنظر است. کتابشناسى و مرجعشناسى خرافه در چهار زمینه مىبایست کتابشناسى در باب خرافهشناسى انجام بگیرد: 1. کتابهایى که به گونه مستقیم با بحث از خرافهها یا ترویج خرافهها و یا خرافهزدایى مربوط مىشود. 2. کتاب مقدس و منابع خرافهخیزِ یهود و مسیحیت و منابع پژوهشهاى غربیان در این زمینه به صورت کار عملى و کارگاهى 3. دایرة المعارفهایى که غربیان درباره مسائل مختلف، از جمله درباره اسلام نوشتهاند و پر از خرافاتى است که یا خود جعل کرده و یا با استناد به منابع ضعیف اسلامى برداشت کردهاند. دانشجویان این رشته باید با مباحث مطرح در این دایرة المعارفها آشنایى داشته باشند. 4. جوامع حدیثى اهلسنت و آگاهى و کار عملى در اسرائیلیات و جعلیات و خرافههاى موجود در آنها. زبان تخصصى خرافهشناسى در زمینههاى ادیان، مذاهب، سیاست و فرهنگ که پارهاى از آنها با جهت مذهبى خرافهها در ارتباطاند و پارهاى دیگر با ترفندهاى ارتباطى و تبلیغاتى و رسانهاى، باید زبان تخصصى مورد توجه باشد. متأسفانه اکنون پس از گذشت سىسال از انقلاب اسلامى، حوزه علمیه درباره زبان تخصصى و حتى زبان عمومى، کارى نکرده است، حال آنکه عامل ارتباط با جهان و اقوام و ادیان مختلف زبان است و ما در صورت ندانستن آن، مهمترین ابزار تبلیغى خود را از دست مىدهیم. اگر دانستن زبان در رشتههاى دیگر حوزوى براى طلاب اهمیت نداشته باشد، در چنین رشتهاى، که هر لحظه باید به شبهات و خرافات جدید آگاه باشد و مقابله کند، امرى ضرورى است. دانشهاى پیوسته با خرافهشناسى آشنایى با رشتههاى حوزوى که پیوستگى بیشتر با مباحث مربوط به خرافهها دارند و زوایایى که مورد بحث قرار مىدهند، به عنوان مثال کلام )قدیم و جدید( و ادیان و مذاهب در صدر دانشهاى خرافهشناختى قرار دارند. اما فقه نیز به نوبه خود در بحث از احکام خرافهها و خرافهپردازى و خرافهپردازان دخیل است و تاریخ و تفسیر و حدیث نیز با این موضوع پیوستگى عمیقى دارند. از اینروى، در رشته خرافهشناسى، باید مسائل مهمِ این دانشها، مورد توجه باشد و مهارتهاى عمده این دانشها و اطلاعاتى که در موضوع خرافهشناسى و خرافهزدایى به کار مىآید، برجسته شود و به عنوان واحدهاى درسى آموزش داده شود.
2. سطح چهار: سطح چهارم این رشته باید، همراه با دانستن تمام مسائل موردنیاز و به کار بردن تمام مهارتهاى موردنیاز در این رشته باشد و فارغ التحصیلان این سطح در این موضوع بالفعل و در آمادگى کامل باشند. موضوعات مختلفى مىتواند در این سطح براى دانشپژوهان مطرح شود که مهمترین آنها عبارتاند از: خرافهشناسى از منظر قرآن مبارزه قرآن با خرافات جزو اصلىترین محورهاى رسالت قرآن است. در تمام داستانهاى قرآن، آنجا که اسلوب مناظره حاکم است و سبک آسیبشناسانه در متن و موضوع آیات جریان دارد و همچنین در آنجایى که بحث از خلقت آسمانها و زمین و انسان و فرشتگان و... در میان است، همگى به برطرف کردن خرافات و تصحیح اعتقادات و رفتارهاى انسان نظر دارد. 1. مبارزه با خرافات اعراب صدر اسلام و جاهلیت 2. مبارزه با خرافات یهودیان، داستانهاى موسى(ع)، گذشته بنىاسرائیل، اعتقادات باطل آنان، مانند ابراهیمى بودن دین آنان و... 3. مبارزه با خرافات مسیحیان، اعتقادات باطل مسیحیان، داستانهاى عیسى(ع) و مریم و حواریون و... 4. مبارزه با خرافات سایر ادیان، مانند مجوس و صابئین 5. مبارزه با خرافات مسلمانان صدر اسلام، مانند قضیه زید 6. مبارزه دائمى با تمام خرافات، به خاطر قاعده جرى قرآن موضوعاتى که درباره خرافهشناسى از منظر قرآن مىتوان در کلاسها در قالب پژوهش یا تدریس مطرح کرد عبارتاند از: 1. چیستى خرافه و الفاظ مرتبط با آن در قرآن اساطیر: »إذا تُتلى عَلَیهِ آیاتُنا قالَ أساطیرُ الأوَّلین»8 هنگامى که آیات ما بر او خوانده مىشود مىگوید: اینها افسانههاى خرافى پیشینیان است. فند: »وَلَمَّا فَصَلَتِ العیرُ قالَ أبُوهُم إِنى لاَجِدُ ریحَ یُوسُفَ لَو لا أن تُفَندُونِ»9 هنگامى که کاروان ]از مصر[ حرکت کرد، پدرشان ]در کنعان[ گفت: حقیقت اینکه بوى یوسف را احساس مىکنم، اگر مرا خرافاتى نینگارید. تحریف: »یُحَرِفُونَ الکَلِمَ مَن بَعدِ مَواضِعِهِ»10 آنان سخنان را از مفهوم اصلىاش تحریف مىکنند. هزل: »اِنَّهُ لَقَول فَصل. وَ ما هُوَ بِالهَزلِ»11 این قرآن به یقین گفتارى قاطع و جداکننده ]حق از باطل[ است. و هرگز بیهوده و شوخى نیست. بدعت: »وَ رَهبانِیةَ ابتَدَعُوها... »12 و رهبانیتى را )ترک دنیا و انقطاع از مردم براى عبادت را( هم از خود اختراع کردند. باتوجه به موارد کاربرد این واژگان در قرآن کریم، مىتوانیم دیدگاه قرآن را درباره خرافه و گستره آن و برخوردهایى که با این موارد داشته است بررسى کنیم. 2. ملاکهاى بازشناسى خرافه و حق در قرآن و روایات از جمله مهمترین بحثهاى درخور طرح در خرافهشناسى، رسیدن به معیارها و اصولى است که به کمک آنها بتوان خرافه را از غیرخرافه بازشناخت. این معیارها در جاهایى که به برداشتهاى عقلى مربوط مىشود، در منطق مورد بحث قرار مىگیرد، اما بیش از آن و بهتر از آن در قرآن و روایات مورد توجه قرار گرفته است که با به دست آوردن این ملاکها و معیارها، گام مهمى در مبارزه با خرافهها برداشته مىشود، چون دانشپژوهان پس از آگاهى از این ملاکها با بیان این موارد براى مردم به صورتِ روشمند و منظم مىتوانند جامعه را به سمت مبارزه جدى و علمى با خرافهها هدایت کنند. از باب مثال، آنچه در قرآن آمده که: »فَبَشِّرْ عِبادِ الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ القَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولئِکَ الَّذِینَ هَداهُمُ اللّهُ وَأُولئِکَ هُمْ أُولُوا الأَلْبابِ»13 پس بندگان مرا بشارت ده! همان کسانى که سخنان را مىشنوند و از نیکوترین آنها پیروى مىکنند. آنان کسانى هستند که خدا هدایتشان کرده و آنان خردمنداناند. ملاکى است براى تمامى سخنها و نظریهها و دیدگاههاى سیاسى، مذهبى، علمى، اخلاقى و... این مباحث در روایات به شکل گستردهترى مىتواند پىگیرى شود. مانند اینکه امیر کلامِ على(ع) فرمود: »آنچه شنیدهاى باور مکن و آنچه دیدهاى بپذیر، چون مرز میان حق و باطل بسیار به هم نزدیک است. »14 ملاکى است براى بازشناسى خرافههاى شنیدارى از واقعیتهاى شنیدارى. همچنین باتوجه به اینکه باطل و خرافه همواره لباس حق پوشانده مىشود، تا به جاى حق بنشیند، باید بدانیم که خرافه شبیهترین چیزها به حق است و باید در بازشناسى آن دقت کافى به عمل آید. باتوجه به آنچه گذشت، هرچه ظرافت کار در خرافهبیشتر باشد، بیشتر در ذهن جا باز مىکند و به جاى حق، خود را مىنمایاند بیشتر نمایان مىشود و باطل بودن آن کمتر به ذهن مىآید. بنابراین، روشن کردن معیارهاى خرافهشناسى از منظر قرآن و روایات در کنار عقل و منطق، جزو مهمترین دروس این دوره و جزو اساسىترین روشها در هدایت مردم به دورى از خرافه است. 3. خرافات مطرح شده در قرآن قرآن کریم، خرافاتى را در آیات و سورههاى مختلف خود گزارش مىدهد و به نقد و مبارزه با آنها مىپردازد. عمده این خرافهها را در سه دسته مىتوان تقسیمبندى کرد: الف. ادیان پیشین )یهود، مسیحیت، مجوس و صابئین( ب. جاهلیت پیش از اسلام ج. معاصر
خرافهشناسى در حدیث احادیث پس از قرآن کریم دومین منبع معتبر براى پى بردن به حقیقت خرافه و واقعیت به شمار مىآیند. با این تفاوت که دست بشرى در روایات تأثیر گذاشته و پارهاى از روایات، خود، خرافه هستند. براین اساس مباحث خرافهشناسى در احادیث بسى گستردهتر و از قرآن کریم خواهد بود. در زمینه احادیث در چند موضوع باید کار شود. × حدیث اهلسنت که منبع بسیارى از خرافههاى مطرح شده در جهان اسلام به این منابع بر مىگردد. احصاى کامل این موهومها که معارض با عقل و قرآن و سنت صحیح نبوى است، به صورت ناقص در آثار علماى شیعه آمده است، لکن با نگاه خرافهشناختى بار دیگر باید تمام صحاح سته و دیگر کتابهاى معتبر اهلسنت مورد بررسى قرار گیرد. به یقین اگر این کار زودتر و از سوى علماى اهلسنت انجام مىگرفت، شاهد تولید آثارى سخیف و کفرآمیز چون »آیات شیطانى» نبودیم. × فقه الحدیث روایات مرتبط با علوم: دانش بشرى در عصر کنونى بر تجربه استوار است و در این مسیر، همواره اختراعها و اکتشافهاى جدید صورت مىگیرد. برخى از یافتههاى جدید بشرى، در ظاهر مخالف با پارهاى از روایات است. از این روى، هم باید در سند و متن روایات بررسى و دقت کافى انجام گیرد و هم در برابر بودن و برابر نبودن یافتههاى علمى انسان با روایات و هم در روش فهم این روایات، بر فرض صدور آنها از معصومین(ع) × فقهالحدیث روایات مربوط به جهان هستى و موجودات و فرشتگان: کتاب سماء و عالمِ بحارالانوار، که بسیارى از احادیث را در خود جاى داده است،15 به احادیثى مىپردازد که درباره آفرینش عالم و موجودات و ساختار جهان و مسائلى از این دست بحث مىکند و روایات بسیارى در این مباحث وجود دارد که نیاز به فقه الحدیثِ جدى دارد، چون به ظاهر پارهاى از این روایات ناسازگاریهایى با یافتههاى علمى بشر دارند. معارف مطرح شده در این روایات، هم به دلیل سنگینى و هم به دلیل احتمال ناسازگارى که به گفته شمارى از صاحبنظران، با علوم تجربى دارند، باید بحثهاى دقیقى درباره آنها صورت بگیرد. × فقه الحدیث روایات گذشتهپژوهى و تاریخى: در اینباره سه موضوع از اهمیت بیشترى برخوردار است: 1. تاریخ انبیاء: از جمله مسائلى که در قرآن کریم و منابع روایى و تاریخى مورد توجه زیادى قرار گرفته، سیره و تاریخ انبیاء(ع) است. این موضوع چون به صورت مشترک موردتوجه عهدین و اهل کتاب نیز بوده است، خرافهها و گزارههاى جعلى بسیارى بر آن افزوده شده است. 2. تاریخ صدر اسلام: تاریخ صدر اسلام از عصر جاهلیت تا غیبت امام عصر(ع) داراى فراز و فرودهاى بسیار در گردآورى، نگارش و تحلیل و منابع و مدارک تاریخى است. گرچه طلاب به صورت عمومى دورهاى فشرده و کوتاه از تاریخ اسلام معصومین را در طول چند سال از سطح، مرور مىکنند، لکن اختلاف دیدگاهها درباره بسیارى از مسائلى که در این کتابها مطرح شده است، به حدى است که لازم است، در نگاهى جداگانه تمامى این منابع از زاویه خرافهشناسانه مورد بازخوانى و ارزیابى قرار گیرد و این موضوع باید به عنوان یکى از رسالتهاى دایمى خرافهپژوهى مورد توجه باشد، تا پس از چندى، شاهد برخوردارى از تاریخى محکم و متقن از صدر اسلام باشیم. 3. تاریخ عاشورا: گرچه شهید مطهرى در حماسه حسینى و شمارى از اهل فکر پس از وى، درباره نقد و بررسى تاریخ عاشورا و پیراستن آن از خرافات کارهاى شایستهاى انجام دادهاند، لکن این کارها همگى، موردى و پراکنده است و لازم است در قالب چندین واحد درسى و به صورت مستمر در حوزههاى علمیه و در یک رشته تخصصى به آن پرداخته شود، تا روزى که تاریخى بسیار روشن و محکم از عاشورا در دست باشد که حجتى براى تمام مبلغان و کتابهاى درسى و برنامههاى رسانهاى در ایران و سطح جهان تشیع باشد. نتیجههاى چنین واحد درسى مىتواند پس از چندین سال به صورت کتابهاى درسى، در سالهاى پیشین حوزه و همچنین در رشتههاى تخصصى دیگر و خصوصاً رشته تخصصى تبلیغ و در دورههاى آمادگى پیش از ایام تبلیغ مورد استفاده فراوان قرار گیرد و به نوعى، هماهنگى کامل در ارائه تاریخى متقن و مورد اجماع از عاشورا به وجود آید. × فقه الحدیث روایات ظهور و آیندهپژوهى: همچنان که درباره گذشته و تکوین عالم، خرافههاى زیادى پدید آمده و علم بشرى نیز هنوز در این زمینه نظرى قطعى نداده است، درباره آینده جهان و انسان نیز در تمامى ادیان و مذاهب مطالب نادرست بسیار جعل شده است. به یقین درستترین دیدگاه درباره آینده دیدگاه شیعه است که در کنار قرآن، با اتکاى به روایات صحیح از معصومین(ع) تصویرى روشن و به نسبت، کامل از آینده انسانى به دست مىآورد، لکن در این زمینه نیز جداسازى و بازشناسى روایات آخرالزمان و عصر ظهور و جداسازى پارهاى خرافهها و جعلیات در این زمینه ضرورى به نظر مىرسد. این بخش از واحدهاى درسى با موضوعها و گزارههاى مؤسسات مهدویت نیز، پیوستگى مىیابد. × اسرائیلیات: دستهاى دیگر از روایات که در منابع تفسیرى به اسرائیلیات معروف شدهاند، در پارهاى از منابع اهلسنت وجود دارند که خرافهها و افکار باطل یهودیان و اهل کتاب را وارد فرهنگ اسلامى کردهاند. بازشناسى این روایات و آشنایى با آنها و ریشهشناسى آنها در عهدین و دیگر آثار اهل کتاب مىتواند به روشنگرى روشهاى نفوذ یهود و مسیحیت در دیگر فرهنگها و بویژه در فرهنگ اسلامى، کمک شایانى نماید. × روایات تحریف قرآن: از جمله گزارههاى مهم دیگر که باید در سطح تخصصى و اجتهادى به آن پرداخته شود، روایات تحریف قرآن است که در پارهاى از تفاسیر شیعه و سنى به آن اشاره شده است و برخلاف اجماع شیعه و سنى به تحریف نشدن قرآن، این روایات را شمارى از علماى فریقین در نوشتههاى خود آوردهاند و بدین سبب، توهم تحریف قرآن را به وجود آمده است. × روایات غلو: دسته دیگرى از روایات که یا غلوآمیزند و یا غلوآمیز به نظر مىآیند، باید موردتوجه دانشپژوهان در این سطح قرار گیرند. این روایات که دستآویز پارهاى از فرقهها که در توجیه عقاید و رفتارهاى باطل خود هستند، قرار گرفته، به صورت کامل گردآورى نشده و در کنار هم و با نگاه جامع مورد نقد و بررسى قرار نگرفتهاند. باتوجه به آنچه درباره روایات گذشت، در دو زمینه باید روى روایات کار کرد: × بازشناسى و جداسازى روایات خرافى در موضوعات مختلف × بازشناسى، جداسازى و روشنگرى روایات خرافهنما که در واقع خرافه نیستند و چنین به نظر مىرسند و نیاز به شرح و روشنگرى دارند. این امور حالت خرافهنمایى دارند، اما خرافه نیستند و مىتوان با آیات و روایات معتبر مرز این مسائل را از هم جدا کرد.
خرافهشناسى در ادیان و مذاهب از دیگر موضوعات تخصصى درباره خرافه، نگاهى عمیقتر و دقیقتر به مذاهب و ادیان و مکتبهاى نوین در غرب و شرق است که مبناى بسیارى از آنها بر خرافهها و پندارهاى واهى است و این مکتبها، با روشهاى نوین و در قالبهاى جدید، همان فکرهاى قدیمى و نسخ شده را به بازار آوردهاند و در بستهبندیهاى جدید، به جهانیان عرضه مىکنند. شناسایى این مکتبها و روشهاى مقابله با آنها به صورت تخصصى، باید یکى از واحدهاى اصلى سطح چهار این رشته باشد. دیگر برنامههاى سطح چهار، بیشتر باید ناظر به پرورش مهارتها و فنون تبلیغى و مناظرهاى و رسانهاى در زمینه خرافهزدایى شود که در ادامه خواهد آمد.
کتابهاى درسى کتاب درسى نمود عینى یک برنامه درسى و نقطه اتکاى برنامههاى آموزشى است. از اینروى، در نخستین گام براى شکلگیرى یک رشته مستقل در باب خرافهپژوهى، باید جزوههاى آموزشى به سبک کتابهاى درسى تهیه و تدوین گردد و پس از گذراندن یک یا چند دوره آموزشى بازخوردهاى کتابهاى درسى گرفته شود و پس از کامل شدن، به صورت کتاب درسى رسمى مورد توجه قرار گیرد. شمار و چگونگىِ کتابهاى درسى را برنامه درسى روشن مىکند که در ادامه خواهد آمد. کتابهاى محض: کتابهاى درسى موردنیاز یک رشته محض، مانند فلسفه، یا منطق، یا کلام و یا ادیان و مذاهب. کتابهاى میان رشتهاى: کتابهاى درسى یک دانش میان رشتهاى مانند خرافهپژوهى یا فقهپژوهى قرآن. در کتابهاى درسى میان رشتهاى، که خرافه نیز بیشتر چنین حالتى دارد، به طور معمول، دو یا بیش از دو تخصص در کنار هم حضور دارند و مسأله به گونهاى است که چند دانش در کنار هم و البته هر یک از زاویهاى جداگانه، همان مسأله را مورد بررسى قرار مىدهند.
کارگاههاى خرافهپژوهى کارگاهى کردن درسهاى حوزوى، بویژه رشتههایى که شایستگى عملى و فنى بیشترى دارند، مانند فقه و تفسیر و کلام بسیار ضرورى و درخور اهمیت است. دانشى که باید با تمرین و کار به نتیجه برسد، نمىتواند با صرف دادههاى خشک و اطلاعاتِ صرف، ثمربخش باشد. یکى از علتهایى که طلاب نمىتوانند دانشهایى چون: اصول فقه، منطق، تفسیر و حتى خود اجتهاد را به خوبى با سرعت بیشتر به دست آورند و در آنها ورزیده شوند، این است که از ابتدا تا انتهاى دورههاى حوزوى، تنها باید در کلاس گوش دهند و کار عملى هیچ جایگاهى در این برنامهها ندارد. خرافهپژوهى و خرافهزدایى، بیشتر یک مهارت است، تا صرف دانش و دادههاى علمى، از اینروى، باید دروس این رشته بیشتر به شکل کارگاهى و کارورزى به انجام برسد. حداقل سه کارگاه مهم براى خرافهپژوهى متصور است: 1. کارگاه اینترنتى: براى آشنایى با سایتها و منابع خبرى و تبلیغى مکتبهاى گوناگون و مذاهب منحرف و مراکز و رسانههاى ترویج خرافهها. 2. کارگاه آشنایى با منابع: منبعشناسى تخصصى خرافهها در تمامى ادیان و مذاهب و نقد و بررسى آنها که باید به صورت عملى و بر روى خود منابع انجام شود. 3. کارگاه مهارتهاى خرافهزدایى و خرافهشناسى: کارگاههاى خرافهپژوهى، به ایجاد و تقویت مهارتهایى مىپردازند که توان ذهنى و رفتارى دانشپژوهان این رشته را براى رویارویى با خرافات و خرافهپردازان فعال سازند. این مهارتها، بیشتر جنبه عملیاتى و اجرایى دارند. از اینروى، دانشپژوهان باید هریک از مهارتها را در ضمن یک یا چند واحد درسى در کارگاه ویژه خرافهشناسى بگذرانند و در طول دوره با فنون مختلف مربوط به مهارت آشنا شوند. مهمترین این مهارتها عبارتند از: × مهارت مناظره. × مهارت ریشهیابى سخن. × مهارت مغالطهیابى. × مهارت ارتباط با فرقههاى خرافى. × مهارتهاى جنگ روانى با خرافهگرایان. × مهارتهاى رسانهاى در خرافهستیزى. × مهارتهاى مدیریت خرافهزدایى.
تکنولوژى آموزشى16 در خرافهشناسى تکنولوژى آموزشى عبارت است از: مجموعه روشها و دستورالعملهایى که با استفاده از یافتههاى علمى براى حلّ مسائل آموزشى، اعّم از طرح، اجرا و ارزشیابى در برنامههاى آموزشى به کار گرفته مىشود.17 تکنولوژى آموزشى را مىتوان به »مهندسى آموزشى» مانند کرد که از طریق آن یک »تکنولوژیست آموزشى» مىتواند با استفاده از تکنیکهایى که مىداند براى آموزش طرحى ارائه دهد که ضمن تسهیل آن، یادگیرى سریعتر، مؤثرتر و پایدارترى را به همراه داشته باشد.18 تکنولوژى از لحاظ کمى و کیفى بر روند آموزش اثر مىگذارد. از باب مثال استفاده از تخته سفید و سیاه، نوار کاست، اسلاید، فیلم، رایانه و یا استفاده از طرحها، نقشهها و وسائل آزمایشگاهى، بخشهایى از تکنولوژى آموزشى را تشکیل مىدهد که آموزش علم را با سرعت بیشتر و کیفیتى بالاتر پیش مىبرند. رشته خرافهپژوهى و مسائل مربوط به آن، به گونهاى است که پژوهشگران باید به صورت روزانه با مراکز مختلفِ اطلاعات درباره وضعیت خرافات و مکتبهاى انحرافى در سطح کشور و جهان آگاهى یابند و سازوار با وضعیت روز تصمیم بگیرند و برنامه هدفمند بریزند. از اینروى، براى انجام پذیرفتن این هدف باید هم اطلاعات به روز باشند و هم مهارتها کارآمد باشند. یکى از راهکارهاى انجام پذیرفتن این هدف، تجهیز مراکز حوزوى یا مرکزى که به مباحث خرافهشناسى مىپردازند، به تکنولوژى پیشرفته آموزشى و مهارتى است. عمده این ابزار و تکنیکها را مىتوان در دو بخش ملاحظه کرد:
تکنولوژى کلاسى از آنجا که خرافهپژوهى موضوعى زنده و در حال دگرگونى و تکامل روزانه است، اطلاعات در این رشته نیز هر روز نیاز به بازبینى و بررسى دارد و پیوستن دقیق و صحیح به منابع اطلاعاتى موردنیاز از جمله ضروریات این موضوع و دانشپژوهان آن است. بنابراین، کلاسهاى این رشته باید مجهز به اقسام رسانههاى خبرى و بانکهاى اطلاعرسانى باشند، تا هم استادان و هم دانشپژوهان بتوانند، دانستههاى خود را همگام با دگرگونیهاى جهانى و ملى پیش ببرند. بر این اساس، افزون بر تکنولوژیهاى مرسوم کلاسى، مانند تخته و نور و پروژکتور و نمودارهاى موردنیاز و نقشهها و... باید براى تمامى دانشپژوهان کامپیوتر و امکان پیوستن به شبکه جهانى اینترنت و بانک نرمافزارى در داخل کلاس و کتابخانه کلاس حاوى منابع موردنیاز فراهم باشد.
تکنولوژى کارگاهى چنانچه در بخش کارگاه گذشت، موضوعاتى در کارگاه درخور اهمیتاند که بیش از همه مهارتهاى کارگاهى است و براى ایجاد و تقویت این مهارتها در دانشپژوهان باید ابزارها و تکنولوژى موردنیاز این مهارتها در دسترس دانشپژوهان در داخل کارگاه باشد. به عنوان نمونه براى تمرین مهارت مناظره باید محیط طبیعى یک مناظره که حاوى میز و صندلیها و میکروفون و سکوى مناظره است، مهیا باشد و از سوى دیگر فیلمها و نوارها و متون مناظره به صورت آرشیو در کارگاه موجود باشد که از آنها به عنوان منبع و مدلهاى مناظره در کارگاه استفاده شود.
مؤسسه خرافهشناسى و خرافهزدایى چنان که در دانش برنامهریزى آموزشى و درسى و مدیریت آموزشى روشن شده است، طراحى و تدوین مراحل کامل یک برنامه درسى و تبدیل آن به یک برنامه آموزشى که داراى مقاطع و مراحل مختلف آموزشى است، داراى پیچیدگیها و ظرافتهاى بسیارى است که در جاى خود نیاز به تحقیق کامل دارد، لکن آنچه در این مختصر نمىگنجد، ارائه یک طرح کلى و پیشنهادى است تا مسیر براى اظهار نظرها در این زمینه هموار شود و موضوعى باشد که محور بحث و گفتوگو قرار بگیرد. بر این اساس مىتوان طرح کلى یک مؤسسه را، که هدف اصلى آن آموزش تخصصهاى مربوط به خرافهشناسى و مبارزه با خرافات است به دانشپژوهان ارائه داد. به امید اینکه روزى حوزه علمیه به این ضرورت برسد و طرح کامل چنین مؤسسهاى و چنین رشتهاى ریخته شود. مؤسسهاى که رشته خرافهشناسى را مورد توجه قرار مىدهد، برخلاف تخصصهاى دیگر که در دو معاونت آموزش و پژوهش خلاصه مىشوند، باید به چهار معاونت اصلى تقسیم شود که هریک داراى اهمیت خاص خود است:
بخش آموزشى مؤسسه بخش آموزشى مؤسسه باید داراى دو بخش باشد. یکى بخش علمى و دیگرى بخش مهارتى. به نظر ما بخش مهارتى از اهمیت بیشترى برخوردار است. بخش علمى و معرفتى 1. خرافهشناسى 2. ریشهشناسى خرافهها بخش مهارتى کار 1. مهارتهاى مناظره 2. مهارتهاى تبلیغى خرافهستیزى 3. مهارتهاى تشخیص خرافه بخش پژوهشى مؤسسه بخش پژوهشى مؤسسه که باید تمامى کتابها و مقالههاى مهم و اثرگذار در حوزه خرافات را رصد کند و با تولید نشریات و کتابهاى ویژه خرافهزدایى براى درون و بیرون از حوزه، به تحلیل و تبیین مباحث تخصصى و عمومى درباره خرافات بپردازد. موضوعات اساسى که همواره باید در پژوهش مورد توجه باشد، براساس چهار محور انجام مىگیرد: 1. خرافهشناسى 2. خرافهزدایى 3. خرافهگرایى 4. خرافهزایى )ریشهشناسى خرافه( بخش هنرى مؤسسه عرضه خرافات و تحلیل هنرى آنها از زوایاى آسیبشناسانه و آثار فردى و اجتماعى آنها و بزرگنمایى هنرى آنها براى دریافتِ عمومى و دریافت پیامهاى این موضوع در قالب فیلم و سریال و تصویر و نقاشى و خط و تئاتر و موسیقى. چون باطل از همان جهتى دفع مىشود که بروز کرده است. اگر خرافه در قالب هنرى ارائه مىشود، باید براى مبارزه با آن از همین راه استفاده کرد. بخش تبلیغى و رسانهاى مؤسسه چون چنین مؤسسهاى با موضوعات نوین درگیر است، هم باید در دریافت دادهها خود را به حد روزآمد برساند و هم در ارائه اطلاعات روزآمد و سازوار با شرایط فرهنگى و دینى مخاطبان باشد. در این زمینه باید به دو جهت توجه بیشترى نمود: 1. عرضه عقاید و افکار سالم و غیرخرافى 2. تحلیل و تبیین، آسانسازى فهم و روشنگرىِ خرافهها و پشت پرده آنها و ریشههاى خرافهها در مساجد و منابر و رسانههاى جمعى و بویژه صدا و سیما. این بخش به ارتباط مؤسسه با مراکز فرهنگى و رسانهها و بویژه با صدا و سیما مىپردازد و فراوردههاى فکرى و پژوهشى و بویژه فرآوردههاى انسانى مؤسسه را، که دانشپژوهانى فرهیخته هستند، به وادى رسانه و اطلاعرسانى از این طریق مىکشاند. این بخش مؤسسه همچنین مىتواند مشاور دائمى برنامههاى مذهبى صدا و سیما و بویژه در سریالها و فیلمهاى مذهبى باشد. | ||
مراجع | ||
پىنوشتها: 1. المیزان، علامه محمدحسین طباطبایى، ترجمه سیدمحمدباقر موسوى همدانى، ج 638 - 637/1. .2evitingoC .niamod3evitceffA .niamod4rotomohcysP niamod5. روانشناسى پرورشى، دکتر علىاکبر سیف/149 - 136. 6. سوره حجر، آیه 39. 7. سوره نسأ، آیه 119. 8. سوره قلم، آیه 15. 9. سوره یوسف، آیه 94. 10. سوره مائده، آیه 41. 11. سوره طارق، آیه 13 و 14. 12. سوره حدید، آیه 27. 13. سوره زمر، آیه 17 و 18. 14. أمَا إنَهُ لَیسَ بینَ الحَقِّ والبَاطِلِ إِلاّ أربعُ أصَابِعُ. همانا میان حق و باطل تنها چهار انگشت فاصله است. )اشاره به فاصله میان چشم و گوش(. نهجالبلاغه/197. 15. بحارالانوار، علامه مجلسى، ج 64 - 54. .61lanoitacudE ygolonhcet17. مبانى نظرى تکنولوژى آموزشى، هاشم فردانش/ 15 و 16، سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانى دانشگاهها )سمت(، چاپ چهارم، 1380. 18. مقدمات تکنولوژى آموزشى، محمد احدیان/2، بشرى، تهران. | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 531 |