تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,387 |
تعداد مقالات | 34,316 |
تعداد مشاهده مقاله | 12,993,494 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 5,705,632 |
حضور همهجایى و همیشگى خداوند | ||
نقد و نظر | ||
مقاله 15، دوره 8، شماره 32-31، مهر 1382، صفحه 332-351 اصل مقاله (164.78 K) | ||
نوع مقاله: تخصصی | ||
نویسنده | ||
محمد رضازاده | ||
تاریخ دریافت: 27 مرداد 1395، تاریخ پذیرش: 27 مرداد 1395 | ||
چکیده | ||
در کلام اسلامى و مسیحى, غالب متفکران خداوند را برخوردار از کمالات و صفاتى مى دانند که براساس آن ها خداوند در هر زمان و مکان حضور دارد. نه چیزى از خداوند غایب است و نه خدا غایب از چیزى, اما در عین حال, چنین دیدگاهى مستلزم قائل شدن به محدودیت هاى مادى براى خداوند نیست. به نظر مى رسد آموزه هاى دینى در ایجاد این نگرش نقش مهمى داشته اند. این نقش را به خصوص در کلام مسیحى با تأکید بیشترى مى توان یافت. البته مباحث متکلمان مسیحى برخلاف مباحث اندیشمندان مسلمان در این خصوص غالباً تحت عنوانى مستقل مطرح شده, اما وجه مشترک هر دو دیدگاه را مى توان تلاش براى نفى محدودیت و تناهى از خداوند در عین حضور در همه مراتب و نشئات وجود, حتى زمان و مکان دانست. صفت حضور همه جایى و همیشگى خداوند به دو خصوصیت ایجابى و کمالى خداوند اشاره مى کند که ناشى از وجود مطلق و واقعیت بى حد و مرز اوست. خداوند در هر زمان و هر مکان حضور دارد و هیچ مرتبه اى از زمان یا مکان را نمى توان خالى از حضور و وجود او گمان کرد. همان طور که ملاحظه مى شود این اصطلاح با دو مفهوم زمان و مکان مرتبط است. حضور همه جایى خداوند, محدودیت مکانى در مورد خداوند را نفى مى کند و حضور همه جایى نیز حد و حصر زمانى را از حضرتش منتفى مى سازد. در زبان انگلیسى, کلمه omnipresence معادل اصطلاح فوق است. این واژه از دو بخش omni و presence تشکیل شده است. پیشوند omni از زبان لاتین گرفته شده و به معناى (همه), (تمام) است و presence نیز به معناى (این جا), (نزدیک به) و (مجاور) است. بنابراین, معناى لغوى این کلمه عبارت است از: حضور نزدیک. هنگامى که این واژه بر خداوند اطلاق مى شود, مراد آن است که او هم این جاست و هم همه جا, او به همه چیز نزدیک است و از هیچ چیز دور نیست. میان او و هیچ چیز فاصله اى وجود ندارد, نه فاصله زمانى و نه فاصله مکانى. مفهوم مقابل این معنا در زبان انگلیسى با واژه "local presence" بیان مى شود و بر اشیایى اطلاق مى گردد که در چارچوب معین زمانى و مکانى وجود دارند. گفتنى است که واژه omnipresence در زبان انگلیسى بیشتر, محدودیت مکانى را از خداوند نفى مى کند تا محدودیت زمانى را, به همین دلیل, برخى از متکلمان مسیحى, براى نفى محدودیت زمانى از خداوند, از صفت eternality به معناى سرمدیت بحث مى کنند. | ||
عنوان مقاله [English] | ||
حضور همهجایى و همیشگى خداوند | ||
نویسندگان [English] | ||
Mohammad Rezazadeh | ||
چکیده [English] | ||
در کلام اسلامى و مسیحى, غالب متفکران خداوند را برخوردار از کمالات و صفاتى مى دانند که براساس آن ها خداوند در هر زمان و مکان حضور دارد. نه چیزى از خداوند غایب است و نه خدا غایب از چیزى, اما در عین حال, چنین دیدگاهى مستلزم قائل شدن به محدودیت هاى مادى براى خداوند نیست. به نظر مى رسد آموزه هاى دینى در ایجاد این نگرش نقش مهمى داشته اند. این نقش را به خصوص در کلام مسیحى با تأکید بیشترى مى توان یافت. البته مباحث متکلمان مسیحى برخلاف مباحث اندیشمندان مسلمان در این خصوص غالباً تحت عنوانى مستقل مطرح شده, اما وجه مشترک هر دو دیدگاه را مى توان تلاش براى نفى محدودیت و تناهى از خداوند در عین حضور در همه مراتب و نشئات وجود, حتى زمان و مکان دانست. صفت حضور همه جایى و همیشگى خداوند به دو خصوصیت ایجابى و کمالى خداوند اشاره مى کند که ناشى از وجود مطلق و واقعیت بى حد و مرز اوست. خداوند در هر زمان و هر مکان حضور دارد و هیچ مرتبه اى از زمان یا مکان را نمى توان خالى از حضور و وجود او گمان کرد. همان طور که ملاحظه مى شود این اصطلاح با دو مفهوم زمان و مکان مرتبط است. حضور همه جایى خداوند, محدودیت مکانى در مورد خداوند را نفى مى کند و حضور همه جایى نیز حد و حصر زمانى را از حضرتش منتفى مى سازد. در زبان انگلیسى, کلمه omnipresence معادل اصطلاح فوق است. این واژه از دو بخش omni و presence تشکیل شده است. پیشوند omni از زبان لاتین گرفته شده و به معناى (همه), (تمام) است و presence نیز به معناى (این جا), (نزدیک به) و (مجاور) است. بنابراین, معناى لغوى این کلمه عبارت است از: حضور نزدیک. هنگامى که این واژه بر خداوند اطلاق مى شود, مراد آن است که او هم این جاست و هم همه جا, او به همه چیز نزدیک است و از هیچ چیز دور نیست. میان او و هیچ چیز فاصله اى وجود ندارد, نه فاصله زمانى و نه فاصله مکانى. مفهوم مقابل این معنا در زبان انگلیسى با واژه "local presence" بیان مى شود و بر اشیایى اطلاق مى گردد که در چارچوب معین زمانى و مکانى وجود دارند. گفتنى است که واژه omnipresence در زبان انگلیسى بیشتر, محدودیت مکانى را از خداوند نفى مى کند تا محدودیت زمانى را, به همین دلیل, برخى از متکلمان مسیحى, براى نفى محدودیت زمانى از خداوند, از صفت eternality به معناى سرمدیت بحث مى کنند. | ||
مراجع | ||
پى نوشت ها: 1. فخر رازى فهرستى از این موارد را آورده است. نک: فخر رازى, محمد بن عمر, المطالب العالیة من العلم الالهى, به کوشش احمد حجازى السقا, بیروت, دار الکتاب العربى, ط1, 1987/1407, ج2, ص61 ـ62; نیز نک: جرجانى, شرح المواقف, ص24ـ 25.
گفتنى است فیلسوفان متأخّر قرون وسطاى, مانند ویلیام اُکام اصل تماس با اثر را شدیداً مورد سؤال قرار دادند و در این جهت به امکان تأثیر فاعل بر شىء از راه دور استناد کردند. 25. Lombard, Peter (final recension 1155-7) Sententiae in IV libris distinctae (Four Books of Sentences), ed. I.C. Brady, 3rd revised edn, Grottaferrata: Collegi S. Bonaventurae ad Claras Aquas, 1971, vol.I, d.37. 35. در مورد دیدگاه هاى هارتشورن در این زمینه نک: Hartshorne, C.: Man's Vision of God and the Logic of Theism (NewYork: Harper & Brothers, 1941).
36. در این میان کسانى مثل ساروت معتقدند که تجسّد و جسمانى بودن خداوند ناشى از برخوردارى او از عواطف و احساسات است. نک: Sarot, M. God, Passibility and Corporeality (Kampen: Kok Pharos, 1992). 37. Basic action. 38. در مورد دیدگاه هاى سوین برن نک: Swinburne, R., the Coherence of Theism, (NewYork: Oxford University Press, 1993).
تقریر دیگرى از مفهوم همه جایى خداوند براساس معرفت و قدرت خداوند و نیز بقاى جهان و اجزاى آن با این فرض که نسبت خدا با جهان همچون نسبت افراد انسان با ابدان آن هاست, در فصل پنجم کتاب ذیل آمده است: Taliaferro, C., Consciousness and the Mind of God (Cambridge, Cambridge University Press, 1994). 49. (هو معکم أینما کنتم) (حدید, 57/4), و (نحن أقرب الیه من حبل الورید) (ق: 50/16)
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 2,159 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 412 |