
تعداد نشریات | 54 |
تعداد شمارهها | 2,510 |
تعداد مقالات | 35,616 |
تعداد مشاهده مقاله | 14,888,246 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 6,704,598 |
ارزیابی مستندات کلامی قاعده عدم خلو واقعه از حکم | ||
جستارهای فقهی و اصولی | ||
مقاله 1، دوره 11، شماره 2 - شماره پیاپی 39، شهریور 1404، صفحه 1-1 | ||
نوع مقاله: پژوهشی (داوری عادی) | ||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22034/jrj.2025.70598.2926 | ||
نویسندگان | ||
سید مجتبی میردامادی1؛ امیرمحمد زنگنه زاوه* 2 | ||
1استادیار دانشکده معارف و اندیشه اسلامی دانشگاه تهران، تهران، ایران. | ||
2دانش پژوه سطح چهار رشته فقه و اصول، حوزه علمیه قم، قم، ایران. (نویسنده مسئول) zanganeh.zave@gmail.com | ||
تاریخ دریافت: 29 دی 1403، تاریخ بازنگری: 16 بهمن 1403، تاریخ پذیرش: 15 اردیبهشت 1404 | ||
چکیده | ||
یکی از قواعد مشهور و پذیرفتهشده نزد اصولیان، قاعدۀ «عدم خلوّ واقعه از حکم» است. براساس این قاعده، هیچ واقعهای از حکم شرعی خالی نیست. حکم شرعی دارای سه مرتبه است: شأنیت، فعلیت و تنجّز. قاعدۀ عدم خلوّ در هر سه مرتبه قابل تصور است، با این حال، محل اصلی نزاع میان اصولیان، مرتبۀ نخستِ حکم، یعنی شأنیت آن است. در علم اصول فقه، اصولیان با استناد به این قاعده، در موضوعات گوناگون به استدلال و استنباط میپردازند؛ با این وجود، اغلب بدون بررسی تفصیلی ادلّه، این قاعده را بهعنوان اصلی مشهور و پذیرفتهشده فرض کردهاند و کمتر به تحلیل مبانی و ادلّۀ کلامی آن پرداختهاند. قاعدۀ «عدم خلوّ واقعه از حکم» دارای پشتوانههایی عقلی، قرآنی و روایی است. در این پژوهش، این قاعده از منظر مبانی کلامی و با روش توصیفی – تحلیلی مورد بررسی قرار میگیرد. ازجمله مهمترین مبانی کلامی این قاعده، علم و حکمت الهی است؛ بدین معنا که خداوند به همۀ وقایع عالم علم دارد و حکمت او اقتضا میکند که برای هدایت بشر، کاملترین و جامعترین نظام تشریعی را وضع کند. مبنای دوم، جامعیت و خاتمیت دین اسلام است؛ بر این اساس، دینی که برای همیشه و همۀ انسانها نازل شده، باید نسبت به تمام وقایع و امور زندگی، حکمی داشته باشد. سومین مبنا، ابتنای احکام شرعی بر مصالح و مفاسد و بر حسن و قبح عقلی است. به این معنا که عقل توانایی کشف حسن و قبح و نیز مصالح و مفاسد را دارد و چون حکم عقل با حکم شرع ملازم است، هر جا که عقل حکمی داشته باشد، شریعت نیز باید حکمی مقرر کرده باشد. با این حال، همانگونه که در این پژوهش نشان داده خواهد شد، هر یک از این مبانی کلامی با اشکالات و نقدهایی مواجهاند و دلالت آنها بر مدعای مورد نظر - یعنی جریان قاعدۀ عدم خلوّ در مرتبۀ شأنیت حکم شرعی - کامل و اقناعکننده نیست. با این وجود، در صورتی که این قاعده با دلایل قرآنی و روایی پشتیبانی شود، میتوان از تمامیت آن دفاع کرد و آن را پذیرفت. | ||
کلیدواژهها | ||
عدم خلو واقعه از حکم؛ نفی الخلو؛ شمول شریعت؛ گسترۀ شریعت | ||
عنوان مقاله [English] | ||
Evaluation of the verbal documentation of the rule of non-existence of the event from the verdict | ||
نویسندگان [English] | ||
Seyyed Mojtaba Mirdamadi1؛ AmirMohammad Zanganeh zave2 | ||
1Assistant Professor, Faculty of Education and Islamic Thought, University of Tehran, Tehran, Iran | ||
2Level 4, Jurisprudence and Principles, Qom Seminary, Qom, Iran, zanganeh.zave@gmail.com. | ||
چکیده [English] | ||
Rational evidence consistently influences the semantic interpretation of textual sources. Consequently, an awareness of the historical context in which ḥadīth were issued, as well as the prevailing social conditions, can provide critical insight for accurately understanding narrations. Some scholars, emphasizing the role of transmission contexts, argue that Sunnī jurisprudential doctrines influenced the formation of Imāmī narrations, thereby framing Imāmī jurisprudence as a derivative commentary on Sunnī jurisprudence. Conversely, others entirely reject the notion that Sunnī thought shaped the interpretation of Shīʿah traditions. This study employs an analytical-critical methodology, examining textual sources and expert opinions to demonstrate that neither of these two positions is entirely defensible. Historical evidence, along with the practical approaches of jurists throughout Islamic legal history—reflecting their established intellectual traditions—suggests that recourse to Sunnī jurisprudence is necessary only in cases where an Imāmī narration is ambiguous or excessively concise, and where such reference may resolve interpretive difficulties. However, when a narration possesses an independent and coherent apparent meaning (ẓāhir), external reference becomes unnecessary. This perspective is grounded in the principle recognized by rational thinkers (ʿuqalāʾ) that the mere possibility of an alternative interpretation does not invalidate the prima facie meaning of a text. | ||
اصل مقاله | ||
در دست اقدام... | ||
مراجع | ||
قرآن کریم
| ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 455 |